با یکی از دوستان به سمت رستورانی برای صرف شام در حرکت بودیم که او نظر مرا درباره اعتصاب غذای تازه اسیران فلسطینی در زندان های اسرائیل جویا شد. اعتصاب غذا از روز دوشنبه (۱۷ آوریل) آغاز شد. در پاسخ او گفتم من اصولا مخالف هرگونه اقدامی هستم که به انسان آسیب برساند و باعث مرگ شود. بنده با این اصل که اعضای بدن امانت خدا هستند بزرگ شدم. دوستی که با او در مسیر رستوران بودم حرفم را قطع کرد و گفت این مساله یک مساله ملی است، اعتصاب غذای هزار و پانصد اسیر زندانی در بازداشتگاه های دشمنشان توجه دنیا رابه مساله ملتی که بدان تعلق دارند جلب خواهد کرد. من نیز با نظر او موافقم و در ادامه گفت و گو افزودم خلق و خوی انسانی و نیز وظیفه انسان ها در مقابل میهنشان ایجاب می کند که به شجاعت کسانی که به خاطر اصول والا دست به اعتصاب غذا می زنند احترام بگذاریم؛ خواه این هدف جنبه ملی داشته باشد یا برای دفاع از حقوق یک اقلیت مورد ستم در هر گوشه ای از دنیا باشد. با همه این حرف ها اما نباید این واقعیت را نادیده گرفت که آسیب رساندن عمدی به خود همچون خودکشی در کلیه ادیان و مذاهب ممنوع است.
این نخستین باری نیست که اسیران فلسطینی دست به اعتصاب غذای نامحدود می زنند و احتمالا، آخرین اعتصاب هم نخواهد بود. البته، این نکته که جوانان اسیر فلسطینی تمایلی به گرسنگی کشیدن به خاطر تحمل گرسنگی ندارند برای همه صاحبان بینش و بصیرت بسی آشکار و روشن است. بدون شک که این گونه نیست. اصلا، اگر مسئولان زندان های اسرائیل تعامل درستی با به قول خود این زندانیانی که در نظر همه آحاد ملت فلسطین، اسیرانی در میهنی اشغالی هستند در پیش می گرفتند آنها مجبور نمی شدند اعتصاب غذا کنند. خواسته های مشروع این اسیران درها را برای فریاد و نعره کشی احزاب و جنبش های مدعی حمایت از آنان در راستای بهره برداری سیاسی و رسانه ای از این اعتصاب غذا باز کرد. البته، استثناهایی هم در این خصوص وجود دارد. در این راستا، می توان به اقدام روزنامه نگاران الجزایر اشاره کرد. آنها برای اعلام همبستگی واقعی و نه کلامی با اعتصاب کنندگان در زندان های اسرائیلی روزه گرفته اند. حق و حقیقت مثل روز آشکار است. اگر بخواهیم حقیقت را بی پرده و مختصر بیان کنیم باید گفت که تل آویو باید به قوانین و اصول بین المللی در زمینه رفتار با فلسطینیانی که مورد بازداشت قرار می گیرند گردن نهد. در این راستا، عدم تمدید به اصطلاح “بازداشت های اداری” بدون تفهیم اتهام و بدون محاکمه و عدم جلوگیری از دیدار اسیران با خانوداه هایشان برای چندین هفته یا حتی چندین ماه یا چندین سال در برخی موارد به عنوان یک اقدام تنبیهی از جمله اقداماتی است که باید از سوی اسرائیل در نظر گرفته شود. در واقع، اگر زندانبان اسرائیلی با زندانی فلسطینی تعاملی انسانی داشت اصلا نیازی به اینگونه اقدامات از سوی اسیران فلسطینی نبود.
در این راستا، شاید بد نباشد به این موضوع اشاره کرد که استفاده از ابزار اعتصاب غذا به منظور جلب توجه دیگران بعد از اعتصاب غذای ماریون والاس دانلوپ رواج یافت. او در اعتراض به بازداشتش توسط پلیس بریتانیا در سال ۱۹۰۹ از خوردن و نوشیدن خودداری کرد. ماریون والاس دانلوپ یکی از نخستین زنان مبارز برای به دست آوردن حق رای زنان (suffragette) بود. اعتصاب غذای وی نود و یک ساعت طول کشید و همین باعث شد آزاد شود. ماهاتما گاندی شاید شاخص ترین چهره ای باشد که اصلا به جاه و مقام توجهی نداشت. وی حتی بدون اعتصاب غذا هم چندان میانه خوبی با غذا خوردن نداشت. او دوبار دست به اعتصاب غذا زد، یکبار در سال ۱۹۴۳ در اعتراض به اشغالگری بریتانیا که بیست و یک روز طول کشید. گاندی در اعتصاب غذای دوم در سال ۱۹۴۵ قصد داشت تا رهبران احزاب هندی و سیک ها و هندوها را وادار به توافق با نظرات وی در راستای تامین منافع هند کند. سران این گروه ها بعد از مذاکرات پنج روزه با خواسته گاندی موافقت کرده و بدین ترتیب این گیاهخوار رنجور به اعتصاب غذای خود پایان داده و –به گمانم- همه این افراد در کنار گاندی غذاهای گیاهی مورد دسترس را میل کردند. در سال ۲۰۰۹، میا فارو بازیگر آمریکایی برای اعتراض به اخراج آژانس های امدادرسانی از دارفور سودان دست به اعتصاب غذا زد.
آیا اعتصاب کنندگان در زندان های اسراییل می توانند از تجربه گاندی در استفاده ابزاری از اعتصاب غذا به منظور واداشتن احزاب کشورشان به اتحاد و اتفاق نظر و کنارگذاشتن اختلافات در راستای تامین منافع ملت خود بهره جویند؟ و آیا واقعا رسم زندگی همین نیست که برخی رنج می کشند تا دیگران از ثمره سختی و محنتشان بهره گیرند؟ آری، رسم زندگی بی گمان همین است.