«پیترلی» از زبان خالق آن
لوس آنجلس: محمد رُضا
فیلم جدید مایک لی «کشتار پیترلی» مثل فیلمهای سابق او در جشنواره ونیز با استقبال زیادی مواجه نشد. خیلی از طرفداران وی و منتقدانی که شیفته کارهای او هستند به تماشای فیلم نشستند اما نظرات همه در باره آن متفاوت بود.
شاید دلیل آن این باشد که موضوع فیلم به زمان خیلی دوری بر میگردد. هنگامیکه مردم شهر منچستر در سال ۱۸۱۹ بر علیه سیاستمداران و اقتصاددانانی شوریدند که مسبب بالارفتن میزان مالیات و زیادشدن فقر بودند.
اما این عنصر خیلی اساسی نیست چرا که اگر مایک لی همچون دیگر آثار خود به عناصری خاص همچون عواطف شخصیتهای فیلم پرداخته بود، قطعا فیلم او باید توجه همه را به خود جلب میکرد.
شاید یکی از دلایل آن استفاده از بازیگران غیرچهره است. گرچه همه آنها خیلی با استعداد بودند اما مخاطب در وهله اول نمیتوانست با آنها ارتباط برقرار کند.
الشرق الاوسط بعد از پخش این فیلم در جشنواره ونیز، با مایک لی گفتگویی داشته که در ادامه میخوانید:
* این فیلم بازیگر معروفی نداشت که زمام آن را به دست بگیرد و در روند آن موثر باشد. قطعا این تصمیم خود شما است ولی انگیزه شما از این کار چه بود؟
-به نظرم فیلم نیازی به ستاره نداشت. این تصمیم در نتیجه درک من از این فیلم بود چون یک کار تاریخی است و قهرمانان آن انسانهای معمولی هستند. منظورم این نیست که ستارهها در فیلم تاریخی جایی ندارند بلکه باید خود موضوع فیلم مورد توجه قرار بگیرد و یک انسان معروف چون بخشی از توجه مخاطب را به خود جلب میکند ممکن بود او را از موضوع اصلی فیلم منحرف کند.
* این فیلم همچون فیلمهای دیگر شما انتظار میرفت که در بخش اصلی جشنواره کن نیز نمایش داده شود. ولی شما جشنواره ونیز را نتخاب کردید. تفاوت این دو جشنوراه برای یک فیلمساز در چیست؟
– مراحل فنی فیلم طول کشید و به جشنواره کن نرسید بنابراین آن را در ونیز اکران کردم و بعد از آن در جشنوراه برلین به نمایش در میآید. اما در واقع ونیز جشنواره شاملتری است و در زمان مناسبی برگزار میشود.
*شما در نیمههای دهه ۶۰ قرن بیست در سینما به عنوان یک بازیگر درجه دو حضور داشتید. چند سالی از سینما فاصله گرفتید و دوباره به عنوان کارگردان، با شوری زیاد به دنیای سینما بازگشتید. آیا همچنان پر شور هستید؟
-البته. فیلمهای زیادی میبینم و کارهای سینما را دنبال میکنم . به مدت ۱۸ سال عضو شورای «لندن فیلم اسکول» بودم و کارهای کارگردانان جوان زیادی را دنبال کردم. آنها را راهنمایی و تشویق میکردم. همه اینها نشان از عشق من به این حرفه است.
* در طول سالهای گذشته روش ساخت فیلمها چه تغییری کرده است؟
– نمی تواتم بگویم که خیلی چیزها عوض شده است. چون برای من عوض نشد. درک من از فیلم و چگونگی ساخت آن فرق نکرد شاید این تغییرات فقط شامل وسایل تولید، توزیع و تهیه کنندگی بود وگرنه من همان روش سابق خود را دارم.
*«پیترلو» با کارهای سابق شما بسیار متفاوت است. شما در فیلمهای خود روی شخصیتهای خاصی تمرکز میکردید چرا تصمیم گرفتید یک فیلم تاریخی پر ماجرا بسازید که محوریت آن شخصیتهای کمتری نیستند؟
-خیلی وقت بود تصمیم داشتم این فیلم را بسازم. از کودکی درباره کشتار «پیترلو» شنیده بودم بعدها در جوانی به آنجا رفتم. راجع به این واقعه تاریخی خیلی پرس و جو کردم در حدی که تبدیل به یک پژوهش مفصل تاریخی شد. از آنجاییکه دویستمین سالگرد آن نزدیک بود تصمیم گرفتم ساخت این فیلم با این مناسبت همزمان باشد. از سوی دیگر سینما نیز قبلا به این فاجعه نپرداخته بود.
* زن در این فیلم همچون دیگر کارهای شما حضور پررنگی دارد!
– از این دید شما خوشحالم. زن در تمام فیلمهایم حضوری پر رنگ دارد و من برای جنس زن ارزش قائل هستند. در رابطه با پیترلو نیز زنان نقشی مهم در همه سطوح داشتند. همانند دیگر مردان در این اعتراض شرکت کردند و کشته شدند. حضور زنان نه تنها در فیلم بلکه در واقعیت نیز موثر بود چرا که این فیلم انعکاسی از واقعیت است.
* تجربه کار روی چنین پروژهای چقدر متفاوت بود؟
– متفاوت بود. اما در واقع شیوه کاری من فرق نداشت. فقط از لحاظ زمانی پژوهش تاریخی آن خیلی زمان برد. از دیگر تفاوتهای آن مدیریت منابع انسانی آن و تفاوت نوع کار بود.
* هنگامیکه فیلم را تماشا کردم احساس کردم میخواهید بگویید که تاریخ از آنچه فکر میکنیم به ما نزدیکتر است؟
– البته. ما هنوز هم شاهد اختلاف طبقاتی زیادی در بریتانیا هستیم. شمال آن فقیر و جنوب آن ثروتمند است . بدون هیچ اغراقی میگویم که تا از این دو نقطه به نقطه دیگر نروید متوجه این اختلاف نخواهید شد.