توقیف روزنامه «آسمان» تنها شش شماره بعد از انتشار آن که توسط قویه قضائیه به طور مستقیم صورت گرفت، از یک سو بیم ها بین روزنامه نگارهای مستقل و اصلاح طلب در تحریریه های دیگر را بیشتر کرد و از سوی دیگر باعث شد تا امیدها که بعد از روی کار آمدن دولت جدید رنگ تازه گرفته بود، رنگ ببازد اما این تنها اتفاق در فضای رسانه ای ایران بعد از روی کار آمدن «حسن روحانی» به عنوان رئیس دولت نیست.
«توان رسانه ای ایران به اندازه توان هسته ای مهم است»، «دنیای امروز دنیای اطلاعات آزاد است و ایجاد محدودیت کار بسیار سختی است»، «برای حفظ حقوق انسان ها باید مطبوعات را در چارچوب قانون گسترش داد». این ها بخشی از دیدگاه های «حسن روحانی» به رسانه ها در پیش از انتخابات ریاست جمهوری و در بحبوحه تبلیغات است، اما آیا او در بیش از شش ماهی که دولت را در اختیار گرفته، توانسته فضای مطبوعات را برای نفس کشیدن بهتر، باز کند؟ روزنامه نگاران در تحریریه های خبری درباره وعده های او و فضای جدید چه می گویند؟ در این شش ماه بر رسانه های این کشور چه گذشته است؟ و روزنامه نگاران ممنوع القلم یا به انزوا کشیده شده چقدر امیدوار به تغییر فضا هستند؟
این ها سوالاتی است که برخی روزنامه نگاران قدیمی و باتجربه به آن در این گزارش پاسخ می دهند. آنها یادشان نرفته است که در آخرین روزهای بهار ۱۳۹۲ خبرنگار روزنامه اعتماد پشت تریبون قرار گرفت و رییس جمهور منتخب را مورد خطاب قرار داد و گفت: «شما که امید را به مردم ایران باز گردانده اید، این امید را هم به جامعه روزنامه نگاران می دهید که فعالیت انجمن صنفی روزنامه نگاران از سر گرفته خواهد شد؟»
این سوال در نخستین نشست خبری «حسن روحانی» در سالن مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام پرسیده شد. سوالی که جوابش از سوی روحانی چنین بود: «امید را نه اینکه من بلکه مردم با مشارکت خود زنده کردند. بنده نه تنها آن انجمن (انجمن صنفی روزنامه نگاران) بلکه همه انجمنها را طبق قانون فعال خواهم کرد، چرا که انجمنهای صنفی بهترین راه برای حل مسائل جامعه است، لذا بنده تلاشم را در این مسیر انجام خواهم داد.»
این پاسخ، گرچه امیدهایی را در دل روزنامه نگاران زنده کرد اما برای اجرایی شدن این وعده مشکلات یکی پس از دیگری ایجاد شد. در این مدت اما روزنامه «بهار» که در ایام انتخابات بسیار فعال بود، به خاطر یک مقاله توقیف شد. چراغ تحریریه روزنامه های «نشاط» و «هم میهن» که وعده انتشار مجدد آنها بعد از سال ها توقیف شنیده می شد به دلیل مانع تراشی های قویه قضاوئیه خاموش شد. روزنامه «آسمان» در آخرین اقدام تنها انتشار یک جمله که حکم قصاص را از زبان یک فعال سیاسی «غیر انسانی» توصیف می کرد، بسته شد. اما از سوی دیگر مجله «زنان امروز» که یادآور مجله توقیف شده «زنان» در دوره احمدی نژاد است ، به مدیریت «شهلا شرکت» مجوز انتشار گرفت و برخی روزنامه ها مانند «شهروند» احیای مجدد شدند و یا روزنامه جدید «خبر» منتشر شد. اما ممنوع القلم ها هنوز ممنوع القلم مانده اند و روزنامه نگاران زندانی هنوز دوران زندان خود را در رجایی شهر و اوین می گذرانند و گاهی هم بازداشت های جدید اتفاق می افتد.
امیرشاهی: معجزه ای رخ نداده اما فضا کمی بهتر شده است/ نگرانی هایی هم هست
«افشین امیرشاهی» از روزنامه نگاران قدیمی که هم اکنون دبیر اجتماعی روزنامه «شهروند» است در گفت و گو با «شرق پارسی» از داخل تحریریه روزنامه های کشور و امیدها و یاس ها می گوید: «در همین مدت کوتاه یک تجربه تعطیلی روزنامه بهار را داشتیم و البته هیات نظارت بر مطبوعات همچنان سخت گیرانه عمل می کند و تذکرهای گاه و بیگاهی که می دهد با سال های قبل تفاوتی نکرده است. در عین حال مدعی العموم و دستگاه های قضایی هم همچنان مسائل رسانه ها را پیگیری می کنند.»
او که قبل از توقیف روزنامه «آسمان» با ما گفت و گو می کرد و خود پیش از این دبیر گروه اجتماعی روزنامه توقیف شده «بهار» نیز بود، بخش های امیدوارانه را اینگونه شرح می دهد:« به هر حال رفتن دولت احمدی نژاد و آمدن دولت روحانی شرایط را برای سختگیری های بیشتر دشوار کرده است چراکه به خاطر جنس شعارهای دولت و برنامه هایی که در حوزه فرهنگ اعلام کرده، سخت است که مثلا رسانه ای توقیف شود و دولت سکوت کند برای همین حداقل این انتظار است که شرایط بهتر شود.»
امیرشاهی نکات دیگری را هم در این زمینه دست چین می کند: «شرایط با قبل که دستگاه های دولتی جوابیه های تند و تیز می فرستادند، با رسانه های منتقد گزینشی برخورد می کردند، از روزنامه نگاران شکایت می کردند، مصاحبه های مطبوعاتی با نمایندگان رسانه های مشخص شده تشکیل می دادند را شاهد نیستیم و فضا قطعا بهتر شده است. معجزه ای اتفاق نیفتاده است، اما شرایط بهتر شده و بهتر می توانیم نفس بکشیم.»
این روزنامه نگار، نگرانی های جدی هم دارد: «مهمترین آن سیاست ها و برنامه های معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که با طرح هایی چون پروانه خبرنگاری، نظام صنفی مطبوعات و تاسیس انجمن های صنفی روزنامه نگاری جدید مقابل انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران نگرانی های بسیار جدی به وجود آورده است. اگر این سیاست ها اجرایی شود خیلی زود حق نفس کشیدن در فضای رسانه ای را از دست خواهیم داد و مطبوعات و کلا رسانه ها دولتی صرف خواهند شد.»
بنی یعقوب: فضا اندکی بهتر شده، اما امید به لغو حکم ممنوع القلمی خود ندارم
«ژیلا بنی یعقوب» روزنامه نگار دیگری است که تجربه سال ها روزنامه نگاری در تحریریه های کشور را دارد. کتاب درباره روزنامه نگاری نوشته است و علاقه اش به این حوزه بر کسی پوشیده نیست، اما او بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ غیر از آنکه یک سال زندان را تحمل کرد، به مدت ۳۰ سال نیز توسط قاضی دادگاه انقلاب از روزنامه نگاری محروم شد. او هم اکنون در ایران ممنوع القلم است.
از او درباره فضای روزنامه نگاری و رسانه ها بعد از انتخابات ریاست جمهوری می پرسم: «در این مدت فقط یک فضای امیدواری در میان مطبوعاتی ها به وجود آمده، اما در عمل تحولات چندان مهمی روی نداده است. به هرحال روحانی و دولتمردان روحانی نسبت به دولتمردان دولت قبلی یعنی احمدی نژاد آدم های متخصص، فهیم تر و روشنفکرتری هستند. حتما روحانی تفاوت زیادی با احمدی نژاد دارد. اما فراموش نکنیم حاکمیت در ایران دوگانه است و بسیاری از امور در دست رییس جمهور نیست. درباره آزادی مطبوعات فعلا فقط اندکی تاکید می کنم فقط اندکی فضا بهتر شده است.»
او در عین حال می گوید: «در همین حال ما تعداد زیادی روزنامه نگار و وبلاگ نویس زندانی داریم که یکی از انتظارهایی که از دولت روحانی می رفت بهبود وضع آنها بود، اما هنوز در وضعیت روزنامه نگاران زندانی بهبودی حاصل نشده و در آزادی های اخیر زندانیان سیاسی، فقط نام یک روزنامه نگار در میان آزاد شدگان دیده می شد.»
«بهمن احمدی امویی» همسر «ژیلا» است که در حوزه اقتصادی سال ها در روزنامه ها فعالیت کرد و او هم بعد از سال ۱۳۸۸ ، بیشتر روزهایش را در زندان گذراند. او هم اکنون در مرخصی از زندان است. «بنی یعقوب» درباره همسرش هم می گوید: «همسرم، بهمن احمدی امویی و خیلی دیگر از زندانیان سیاسی همچنان در شرایط دشوار و نامشحصی به سر می برند و حتی از حقوق اولیه خود محروم هستند.»
ممنوع القلمی او هم موضوعی است که در این روزهای بعد از زندان به دوش می کشد: «آقای روحانی در یکی از مصاحبه های خود گفت که دیگر در ایران ممنوع القلم نداریم، اما من خودم نمونه بارز روزنامه نگاری هستم که از سوی دادگاه انقلاب برای سی سال از روزنامه نگاری محروم شده ام، احمدزیدآبادی و کیوان صمیمی و تعدادی دیگر از همکارانم نیز وضعیت مشابهی دارند.»
از او می پرسم که آیا امیدوار است که حکم ممنوع القلمی اش لغو شود: «راستش امید چندانی ندارم. احکام ممنوعیت را قوه قضاییه و دادگاه های انقلاب صادر کرده اند و آنها باید لغو کنند. دولت شاید بتواند در این باره تلاش هایی بکند که در این شش ماه حرکتی در این خصوص از دولت ندیده ایم .»
از «امیرشاهی» هم این سوال را می پرسم که می گوید: «درباره بازگشت روزنامه نگاران ممنوع القلم و به انزوا کشیده شده در روزهای نخست فعالیت دولت آقای روحانی این انتظار و امید وجود داشت، اما هر چه زمان می گذرد این امید رنگ می بازد. حتی درباره خود انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران نیز انتظار بود که خیلی زود این انجمن بازگشایی شود به خصوص بعد از اولین مصاحبه مطبوعاتی آقای روحانی که قول داد نه تنها انجمن صنفی روزنامه نگاران که همه انجمن های صنفی که در دولت قبلی تعطیل شده اند بازگشایی شوند، ولی اکنون می بینم که با وجود امضای نامه ای با هزار و صد امضا برای آقای روحانی هنوز این کار صورت نگرفته است.»
وی به روزنامه نگاران زندانی هم اشاره می کند: «هنوز بسیاری از روزنامه نگارانی که واقعا بی دلیل با حکم های عجیب زندانی شده اند، هیچ تغییری در شرایط احکامشان صورت نگرفته است. من امید ندارم که به این زودی ها شاهد بازگشتن روزنامه نگاران ممنوع القلم باشیم. در عین حال خود مدیران مسئول روزنامه ها نیز به خاطر خود و روزنامه شان شاید تمایلی کمتری به استفاده از روزنامه نگاران اسم و رسم دار اما ممنوع القلم داشته باشند به هر حال اکنون شرایط فعالیت این گروه از روزنامه نگاران متاسفانه هنوز فراهم نیست.»
بنی یعقوب: با روزنامه نگاری زندگی می کنم نه با روزنامه ها
«بنی یعقوب» همیشه جملات بازجویش را به یاد می آورم که به او گفت: «اگر تو را ۱۰ سال به زندان میانداختیم، اینقدر شکنجه نمیشدی که تو را از روزنامهنگاری ممنوع کردیم.»
او در شرایط جدید به راه های دیگر می اندیشد: «نمی تواند من و دیگر روزنامه نگاران را به طور کلی منفعل کنند، هرچند که در کوتاه مدت حتما بر زندگی آنها به ویژه در خصوص مسایل مالی تاثیرات سنگینی می گذارد، اما چنین حکمی هرگز نمی تواند من را در عرصه روزنامه نگاری متوقف کند. من وقتی حکم سی سال ممنوعیت از روزنامه نگاری از سوی دادگاه انقلاب برایم صادر شد در نامه ای به دادستان توضیح دادم که این حکم نمی تواند من را منفعل کند و مایلم همان بخش از نامه را در پاسخ به سوال شما بیاورم: آقای دادستان، من با روزنامه نگاری زندگی می کنم نه با روزنامه ها .»
این روزنامه نگار با تجربه در عین حال راه حل هایی برای ممنوع القلمی خود در پیش گرفته است: «تنها راه باقیمانده برای من این بود که آثارم را در آن سوی مرزها منتشر کنم. در این مدت کتاب زنان در بند ۲۰۹ اوین به زبان انگلیسی در آمریکا و به زبان فارسی در سوئد منتشر شده است. در واقع این کتاب علاوه بر بیان تجربیاتم در زندان می کوشد برشی از فعالیت های جنبش زنان در ایران باشد.»
بنی یعقوب می گوید: «خیلی تاسف می خورم که کتابم نمی تواند در کتابفروشی های ایران عرضه شود و اغلب مردم کشورم از خواندن آن محروم هستند. من فعلا مجبورم مطالبم از جمله کتاب هایم را فقط در خارج از ایران منتشر کنم و همواره از خودم می پرسم مردم در جاهای دیگر دنیا چقدر ممکن است به مطالبم که مربوط به خودم، هموطنانم و یا کشورم است، اهمیت بدهند و یا برای شان جذاب باشد. دلم می خواهد به عنوان روزنامه نگاری که به مدت سی سال از روزنامه نگاری محروم شده ام صدایم محبوس نشود و نوشته هایم راه خود را به سوی مخاطبانش پیدا کند.»
خوش چهره: حسی از یک فضای تازه بین روزنامه نگاران شکل گرفته است
«جلال خوش چهره» روزنامه نگار با تجربه دیگری است که بیش از سه دهه سابقه فعالیت رسانه ای دارد. با او نیز این دغدغه ها را البته پیش از توقیف روزنامه «آسمان» مطرح می کنم . او از جمله روزنامه نگارانی است که بسیار خوشبینانه به آینده نگاه می کند و درباره فضای جدید نظرات متفاوت تری دارد: «به نظر من بیش از آنکه ما بگوییم فضایی عوض شده است باید بگوییم که حسی از یک فضای تازه بین روزنامه نگاران به وجود آمده است. یعنی بعد از انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری یک نوع حس تازه در فضای مطبوعاتی کشور به وجود آمد. همان حسی که در فضای اقتصادی کشور به وجود آمد. همان حسی که در فضای اجتماعی و فرهنگی کشور به وجود آمد. همان حس در فضای رسانه ها هم ایجاد شد. وگرنه نمی توان گفت که مثلا قوانین تغییر کرده است. فضا همان فضاست اما آن حس است که باعث می شود تا کارگزاران مطبوعاتی بر این باور باشند که می توانند راحت تر مطلب بنویسند.»
او این دیدگاه را بسط می دهد: «این حس تازه شرایطی را ایجاد کرده که می توان عمیق تر نوشت، می توان دایره انتقادات را گسترده تر کرد، می شود حرف های صریح تری را زد و نهاد قدرت را نقد کرد. البته این نقد در گذشته هم بوده، اما هم اکنون با این حس امیدواری همراه است. این حس ناشی از آن عقلانیتی است که در انتخابات ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ رخ داد. شما باید فضای بعد از انتخابات و خود انتخابات ریاست جمهوری را محصول تجربه عبور از سال های گذشته به حساب بیاورید که افراط و تفریط به حد نهایت خود رسیده بود و از درون آن یک گرایش اعتدالی شکل گرفت.»
«خوش چهره» این حس را عامل برای اصلاح رویکردها و نگاه روزنامه نگاران اصلاح طلب و محافظه کار عنوان می کند و می گوید: «برای همین شما امروز شاهد هستید که آن تندروی ها که بین سال های ۷۶ تا ۸۰ در مطبوعات گاهی دیده می شد، وجود ندارد. یعنی روزنامه نگاران درک کردند و به یک بلوغ رسیده اند که می توان انتقاد داشت و به مسایل و مشکلات پرداخت، اما برای طرح مطالبات باید واقعیت ها، زمان و مکان را هم در نظر گرفت. به نظرم این فضا باقی می ماند و هر روز به بلوغ بیشتر هم می رسد.»
“امیدوار به بازگشت ممنوع القلم ها هستم”
از «خوش چهره» به مانند «امیرشاهی» و «بنی یعقوب» درباره ممنوع القلم ها و افراد به انزوا کشیده شده در این سال ها می پرسم که او نظری خلاف نظر همکاران خود دارد و باز امیدوارانه به ماجرا نگاه می کند: «هر روز که می گذرد شاهد گشایش هایی هستم، اما همانطور که می دانید زیرساخت این اتفاق نو یا رویکرد، رویکرد اعتدالی است؛ یعنی نه می دود و نه می نشیند، بلکه راه می رود و به نظر من مرحله به مرحله این اتفاق در حال انجام شدن است.»
او سخنان خود را ادامه می دهد و می گوید: «من امیدوارم روزنامه نگارانی که دلسوز منافع ملی هستند و در دوره ای تحمل نمی شدند، الان با رویکرد عقلانی و منطقی که هم رسانه ها ایجاد کردند و هم چارچوب های نظام سیاسی بستر آن را فراهم کرده است، فعالیت خود را از سر بگیرند.»
از این روزنامه نگار قدیمی می پرسم که چه پیشنهادی برای تغییرات مثبت در حوزه رسانه و روزنامه نگاران دارد: «یکسری ابزار برای این کار لازم است مانند انجمن صنفی روزنامه نگاران که معتقدم این انجمن در چارچوب حرفه ای خود باید فعال شود، اما مهمتر از آن، چیزی که می تواند این بستر را فراهم کند همسویی و همگرایی و درک مشترک از مسایل و مشکلات و منافع ملی کشور است که هر میزان بیشتر شود، بسترهای لازم برای ایجاد نهادهای صنفی نیز فراهم می شود یا اینکه بسیاری از دوستانی که از فضای مطبوعات خارج شدند می توانند برگردنند و در فضای مطبوعاتی فعالیت داشته باشند. با استمرار این فرآیند به نظر من امکان پذیر است.»
حیدری: وضعیت مطبوعات ربطی به رییس جمهور ندارد
«محمد حیدری» دیگر پیشکسوت رسانه ای کشور که آخرین دبیر سندیکای روزنامه نگاران و نویسندگان در پیش از انقلاب بود نیز به «شرق پارسی» درباره فضای جدید رسانه ها بعد از انتخابات ریاست جمهوری می گوید: «وضعیت مطبوعات ربطی به رییس جمهور ندارد.»
او درباه ممنوع القلم ها هم معتقد است که اگر وضع ممنوع القلم ها تغییر کند ناشی از تغییر سیاست کلان حاکمیت و بنا به مصلحت هائی است و نمی تواند نشانه تغییر بنیادین نگرش به رسانه ها باشد .
هفته گذشته سازمان گزارشگران بدون مرز، در گزارش سالانه ردهبندی جهانی آزادی رسانهها اعلام کرد که طبق مستندات و گزارش ها، ایران در میان ۱۸۰ کشور جهان، رتبه ۱۷۳ را کسب کرده است.
با وجود همه امیدها و ناامیدی ها، هنوز تحریریه های کشور از روزنامه نگارانی پر شده است که با وجود محدودیت ها، مشکلات صنفی و ترس ها مشغول فعالیت هستند و از سوی دیگر ممنوع القلم ها و به انزوا کشیده شده ها نیز دنبال راه هایی برای اعتراض و شنیده شدن صدای خود هستند که نمی توان قلم را از نوشتن بازداشت.