پارسال سایت LinkedIn روی بورس بود و امسال به احتمال زیاد فیسبوک و شاید سال آینده توییتر روی بورس بیایند. سرمایهگذاران ترس را کنار گذاشته و با هیجان سهام شبکههای اجتماعی را میخرند. پیشبینیها حاکی از آن است که آسیا، آفریقا و خاورمیانه با سرعت چشمگیری به سهام این شرکتها روی آوردهاند به ویژه آن که شاهزاده سعودی الولید بن طلال ۳۰۰ میلیون دلار روی سهام توییتر سرمایهگذاری کرد. میتوان چنین ارزشگذاریهای نجومی را توجیه کرد؟ اصلا چرا سایتهای شبکههای اجتماعی تا این حد مهم شدهاند؟
به تازگی صحبتهای زیادی پیرامون سرمایهگذاری بر روی سهام رسانههای اجتماعی به گوش میرسد که متعاقب استقبال عمومی قابل توجه از مرحله اولیه عرضه عمومی (IPO) سهام این بخش بوده است. موفقیت عرضه عمومی اولیه سهام وبسایت شبکهای حرفهای LinkedIn خیره کننده بود و ارزش کلی سهام شرکت در حال حاضر ۶٫۸ میلیارد دلار برآورد میشود؛ ارزش کلی سهام وب سایت معاملاتی Groupon نیز پس از عرضه عمومی اولیه اخیر سهام آن ۱۲٫۲ میلیارد دلار محاسبه شده است. Groupon وبسایتی است که تازهترین تخفیفهای فروشگاهها و ارایهدهندگان خدمات را در یک جا جمعآوری کرده و در اختیار بازدیدکننده سایت میگذارد. برای نمونه اگر فروشگاه دبنهام حراجی داشته باشد، این سایت اطلاع رسانی میکند. حتی در برخی موارد کوپنهای تخفیف هم در اختیار بازدیدکننده میگذارد که با پرینت کردن آن کد یا کوپن تخفیف و ارائه آن به صندوق حین خرید، مشتری میتواند از تخفیفهای قابل توجهی از ۱۰ درصد تا برخی موارد تا ۵۰ درصد برخوردار شود.
ارزش کلی سهام شرکت سازنده بازی Zynga و وب سایت شبکهای اجتماعی چینی RenRen به ترتیب ۶٫۲ و ۱٫۵۳ میلیارد دلار برآورد میشود. استقبال چشمگیر قابل انتظار از عرضه عمومی اولیه سهام فیسبوک که بزرگترین وبسایت اجتماعی جهان است، تحلیلگران را بر آن داشته است تا ارزش بازاری آن را رقم خیره کننده ۱۰۰ میلیارد دلار اعلام کنند که فیسبوک را به یکی از بزرگترین شرکتهای دنیا و در جایگاهی بالاتر از مکدونالد و والت دیزنی مبدل ساخته است. ارزش وبسایت مینیمال توییتر نیز ۱۰ میلیارد دلار برآورد میشود. آیا این ارزشگذاریهای کهکشانی برای عرصهای چنین نوپا موجه است؟
یک نمونه بارز شرکت سهامی فناوری ابداعی گوگل است که ارزش آن ۲۰۲٫۴ میلیارد دلار است و سهام آن با ضریب سهام جالب توجه ۲۱٫۳ معامله میشوند. اکنون LinkedIn را در نظر بگیرید. در زمان نوشتن این مطلب، سهام LinkedIn با ضریب سهامی در حدود ۱۳۸۸٫۵۰ معامله میشوند. سهام LinkedIn که پیشتر نسبت به فروش استقراضی سهام نیز آسیب پذیری نشان میدادند را میتوان، آن طور که کارشناس خبره سرمایهگذاری وارن بافت (Warren Buffet) هشدار داده بود، به عنوان سهامی که به میزان زیادی و حتی خطرناکی ارزشگذاری بالای کاذب روی آن صورت گرفته است در نظر گرفت. از دو حال خارج نیست، یا بازار پتانسیلی نامحدود برای رشد آتی LinkedIn متصور است یا اینها نشانههای یک حباب سهام اینترنتی بزرگ دیگر است.
رسانه اجتماعی یا .Web 2.0 جزء بخش رسانه و فناوری محسوب میشود. در حالی که بخشهای مختلف به فعالیت مشغول هستند، سهام رسانهها عموما افت و خیز دورهای دارند و بهویژه نسبت به رکود اقتصادی حساس هستند. باید به یاد داشت که ارزش گذاری سهام فناوری میتواند به دور از واقعیت باشد چرا که این ارزش گذاری به نوعی بازتاب گرایشات مصرف کننده و ابداعات برنامههای نه چندان کاربردی و خدمات غیراساسی است. در برخی موارد آمادگی بازار از پیشبینیهای تحلیل گران در رابطه با شرکت عقب میماند. همچنین، موفقیت رسانههای اجتماعی به طور خاص به روند پیشرفت بازارهای نوپا بستگی دارد و از این رو نسبت به اینکه کاربران کدام سایت را محلی ایده آل جهت پرسه زدن در وب میدانند، بسیار حساس است.
گفته میشود گوگل در پی خرید وب سایت یوتیوب متحمل زیانی قابل توجه شد و شخصیت رسانه ای محبوب روپرت مورداک به تازگی در صفحه توییتر خود با پست کردن توییت اقرار کرده است که شرکت بزرگ نیوزکورپوریشن درسی پرهزینه از خرید زیان آور MySpace فرا گرفته است (برخی تحلیل گران آن را حدود ۱ میلیارد دلار تخمین میزنند). ارزش سهام Global X Social Media ETF (صندوق سرمایه گذاری قابل معامله در بورس، یک سبد سهام نماینده) طی سال گذشته با افتی مداوم مواجه بوده است (تصویر را ببینید).
ممکن است سرمایه گذاران درسهای حباب داتکام را فراموش کرده باشند. از طرف دیگر، ممکن است دلیل آن این باشد که عملکرد Global X Social Media ETF که شامل مجموعه ای از شرکتهای رسانه اجتماعی کمتر شناخته شده است، حاکی از آن است که ظرفیت این بخش توسط متظاهرانی که ارزش خود را بالاتر از میزان واقعی وانمود میکنند در بر گرفته شده است و در سایه موفقیت برندهای مشهوری چون فیس بوک، LinkedIn و توییتر به دنبال خلاصی از این تنگناست. شرکتهای زیادی در جریان بحران داتکام در یک دهه قبل ورشکست شدند، اما برخی شرکتهای پرطرفدار مبتنی بر وب به فعالیت خود ادامه داده و به قدرتهای اینترنتی مبدل گشتهاند. آمازون و گوگل نمونههایی از این دست هستند.
وب سایتهای رسانه اجتماعی بدون شک از جذابیت تجاری منحصر به فردی برخوردارند. آنها میتوانند به بهبود اطلاع رسانی درباره محصولات پرداخته و افزایش فروش آنها را سبب شوند، ارتباطاتی فراتر از مرزهای بینالمللی را برقرار و حفظ نمایند. توانایی آنها در اشتراک اطلاعات در سریعترین زمان ممکن در تاریخچه حیات بشر بیسابقه است. اما آنها با چالشهایی نظیر بهروزکردن خود با سلیقههای متغیر کاربران وب و یا لزوم کسب درآمد از روشهایی فراتر از بازاریابی و تبلیغات روبرو هستند.
ممکن است اینطور بوده باشد که مشاورین رسانه اجتماعی مورداک به اندازه کافی باهوش نبودند تا متوجه ناپایداری بازار شوند یا درک کنند که MySpace بیشتر شبیه پاتوق کاربران نوجوان وب سایت شبکه اجتماعی Bebo بودهاست. به همین ترتیب، گوگل در تلاش است تا با ارائه پلتفورم شبکه اجتماعی گوگل پلاس (GooglePlus) سهم بازار را از فیس بوک برباید، هرچند تا به حال چندان موفق نبوده است.
آیا بازارهای سهام رسانههای اجتماعی حتی قبل از اینکه توجه همگان را به خود جلب کنند، به اوج میرسند؟ یا آیا برخی از این توسعه دهندگان نابهنگام پا به میدان گذاشتند؟ Web 2.0 رفته رفته به بخشی ضروری از زندگی روزمره تبدیل میشود و برخی تحلیل گران بر این باورند که هنوز عرصههای زیادی برای پیشرفت وجود دارد، بهویژه در بازارهای نوظهور که در آنها فناوری رایانهها و تلفن همراه کماکان با موفقیت چشمگیر به کار گرفته میشوند. محبوبیت بازیهای آنلاین، پیام رسانی فوری و سایر انواع Web 2.0 در بازارهای توسعه یافته به سرعت رو به افزایش است و در بازارهای ویژه نوجوانان با موفقیت چشمگیری همراه بوده است.
کالین گیل کرایست مشاور رسانههای اجتماعی در اظهارنظری محتاطانه عنوان میدارد “هنوز هم بی تردید جا برای پیشرفت وجود دارد، اما نه خیلی زیاد. پیشبینی میکنم برخی موانع بهویژه در میان قارهها از سد راه برداشته شوند و کاربران قادر خواهند بود از همه جا به فعالیت در شبکههای اجتماعی بپردازند.” اغلب کاربران فیس بوک در اروپا و آمریکای شمالی زندگی میکنند؛ پیشبینیهای مختلفی در رابطه با سهام رسانههای اجتماعی چینی صورت میگیرد و رشد بازار توییتر در خاورمیانه و شمال آفریقا از سرعت بالایی برخوردار خواهد بود. ممکن است استفاده از برخی اشکال رسانههای اجتماعی به همان اندازه داشتن یک گوشی تلفن همراه یا دسترسی به ایمیل متداول و ضروری شود. در واقع، هر چه وب سایتهای رسانه اجتماعی بیشتر خدمات خود را با تلفن و ایمیل پیوند میدهند، خودداری از پیوستن به آنها نیز غیرممکنتر به نظر میرسد. از این رو اشخاص زیادی نسبت به آینده رسانههای اجتماعی خوشبین هستند که از این میان میتوان شاهزاده الولید بن طلال را نام برد که اخیرا به یک سرمایه گذاری ۳۰۰ میلیون دلاری در توییتر دست زده است.
برخلاف برخوردهای محتاطانه از سوی تحلیلگران درباره ارزش گذاریهای دور از ذهن، برندهای معتبری نظیر توییتر و فیس بوک نشان میدهند اوج شکوفایی رسانههای اجتماعی هنوز در راه است که از جمله دلایل آن میتوان به پتانسیل دست نخورده بازارها در آفریقا، آسیا و خاورمیانه اشاره کرد. گیل کرایست در عین خوشبینی نسبت به پتانسیل پنهان رسانههای اجتماعی، معتقد است سطح ارزشگذاریها میبایست کاهش داده شوند و نگرانی خویش بابت تاثیر سودهای کلان حاصل از این پلتفورمهای اینترنتی را نیز عنوان میدارد. ایجاد پلتفورمهای رسانه اجتماعی مسئلهای پیچیده است. ارایهدهندگان محتوا و خدمات آنلاین بر این باورند که ضروری است به دلیل این ابداعات که به زندگی روزمره ما ارزش بیشتری بخشیدهاند، از آنها قدردانی شود. به همین ترتیب، منفعت این ابزارها برای تبلیغکنندگان نیز بدیهی است. با این حال، وب سایتهای رسانه اجتماعی از سایر وب سایتها که محتوای آنها را کاربران تهیه میکنند، متمایز میشوند ؛ مسئولیت آنها بر عهده کاربران است و به سایر رسانههای اجتماعی نیز انتقال داده خواهند شد. این یکی از جنبههای مهم سرمایه گذاری در رسانههای اجتماعی است: آنها به مدل تجاری نیاز دارند که مطابق با آن اشخاص (کاربران) محصولات آنها و نه مصرفکننده آنها هستند.
ارزش گذاری رسانههای اجتماعی به عنوان مسئلهای مبهم باقی خواهد ماند تا زمانی که قدرت ماندگاری برندهای مشهور و سودمند تثبیت شود. در حال حاضر، نگاهها به ارزش سهام LinkedIn دوخته شده است تا درک بهتری از آینده این بازار حاصل شود.