ظهور جنبشهای اسلامگرا بعد از بهار عربی است هم یک چالش و هم فرصتی برای غرب به شمار میرود تا در عین حال که نگاهی به انتقالات دموکراتیک موفق میکند و امنیت و منافع استراتژیک خود در مرز خاورمیانه را حفظ می کند.
پیروزی النهضه حزب معتدل اسلامگرا در تونس ، پشتیبانی مطمئن (۳۵%) که اخوان المسلمین از آن در کشور همسایه، مصر سود برد و مشارکت اخوان المسلمین سوریه در شورای ملی جدید سوریه که ماه گذشته در استانبول برگزار شد و همچنین پذیرش رییس شورای ملی انتقالی لیبی، مصطفی عبدل جلیل از «شریعت اسلامی به عنوان منبع اصلی قانون» نشانه های مختلفی از اهمیت رو به رشد جنبش های سیاسی اسلام گرا در جهان عرب است. ریشه های این جنبشها در جوامع عرب که به سال ۱۹۲۸ در مورد مصر برمیگردد، علاوه بر ظرفیت سازمانی خود را که سایر گروه های لیبرال و چپ را مغلوب می کند، به آنها لبه ای در پر کردن جای خالی خروج دیکتاتورها در مصر، تونس و لیبی می دهد.
[inset_right]تغییر وضعیت موجود سیاسی باعث می شود جنبش های اسلامگرای را بازیکنان کلیدی در انتقالات دموکراتیک پیش رو می سازد.[/inset_right]
بدون شک تغییر وضع موجود سیاسی باعث می شود جنبش های اسلام گرا جدید بازیکنان کلیدی در گذار دموکراتیک پیش رو شوند و نیرویی که نماینده دولت های غربی است باید این گونه تمییز داده شوند که هر کدام از آن ها سعی می کند نفوذ خود در منطقه را حفظ کنند. با این حال، دستور کار سیاست خارجی اسلام گرایان نشئت گرفته از رد امپریالیسم و مخالفت با اسرائیل، چالشی برای غرب را مطرح می کند.
چالش ها
نیتان براون، نویسنده و کارشناس جنبش های اسلامی و سیاست های عرب، در گفتگو با مجله در مورد جنبش احزاب اسلامی می گوید که سوال اصلی این است که آیا آن ها می توانند به عنوان بازیگران سیاسی عادی بدون حاکمیت بر نظام ایفای نقش کنند؟ مدل ایرانی آن ریسک را دربردارد، از آن جایی که ایران بعد از انقلاب ۱۹۷۹ که شاه را برانداخت، به حکومت روحانی نظامی تغییر شکل داد.
براون برای غرب، با تلاش اروپا و امریکا به حفظ امنیت و منافع استراتژیک ضروری خود، موانعی در مسیر می بیند. او مناقشه بین فلسطین و اسرائیل و همچنین حضور امنیتی امریکا در منطقه و ضد تروریسم را مثال می زند. از زمان سقوط رییس جمهور پیشین، حسنی مبارک، اخوان المسلمین در مصر در صورت رسیدن به قدرت، هدف خود به «تجدید نظر» در موافقت نامه صلح آمیز بین مصر و اسرائیل را روشن کرده است .
توافق صلح کمپ دیوید که در سال ۱۹۷۸ بین قاهره و تل آویو امضا شده است، از دیدگاه ایالات متحده « سنگ گوشه ای برای ثبات در منطقه» است، تامارا ویتز، معاون دستیار وزیربرای امور خاور نزدیک به مجله گفت: «هر دو اسرائیلیان و مصری ها، از صلح و ثبات ایجاد شده، سود می برند. قطعاً ما توافق صلح را به عنوان مرکز می بینم؛ ما می خواهیم که این تعهد پایدار بماند.» وی می افزاید: حتی با افزایش خصومت مصر نسبت به اسرائیل، حملات در اوایل ماه سپتامبر در سفارت اسرائیل در قاهره موجب شد تل آویو سفیر خود را بیرون بکشد.
چالش دیگر برای غرب این است که خود را با بازیگران جدید که بهار عرب به جدول آورده آشنا سازد. براون می گوید: روزایی که در آن ایالات متحد و دیگران می تواند وضعیت داخلی در جهان عرب از دید حاکمان مشاهده کنند. چالش برای دولت اوباما این است که برای ساخت سیاست آمریکا است که در اطراف جنبش یا افراد نیست، بلکه در سراسر نظام سیاسی است. به گفته این کارشناس، این کار یک راه جدید برای انجام کارهاست و نزدیکتر به نحوه عمل ایالات متحده در اروپا. تا سال ۲۰۰۷، واشنگتن هر گونه تماس مستقیم با اخوان المسلمین مصر را نداشت و تا ماه ژوئن گذشته، وزیر امور خارجه آمریکا، هیلاری کلینتون گفت و گو با اعضایی از گروه که عضو پارلمان مصر نیستند، را نپذیرفت.
ویتز تماس دولت با اخوان المسلمین مصر امروز و بیشتر گروه های سیاسی در کشور را تایید می کند، با تاکید بر این که یک مجموعه از سیاست ها نسبت به اخوان المسلمین وجود ندارد، بلکه یک مجموعه ای از سیاست نسبت به تمام بازیگران سیاسی در سراسر منطقه که می خواهند برای شرکت در انتخابات و در سیاست دموکراتیک شرکت کنند، وجود دارد. معیار برای چنین سیاستی توسط باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده زمانی که درسال ۲۰۰۹ در قاهره سخنرانی کرد، گذاشته شد که دارای سه ستون در هسته ی اصلی اش است. ویتز توضیح می دهد تعهد به عدم خشونت برای رسیدن به اهداف سیاسی خود، تعهد به قوانین دمکراتیک بازی قبل و بعد از انتخابات و احترام به برابری در جامعه برای همه از جمله زنان و اقلیت هاست. اخوان المسلمین در مصر خشونت را از سال ۱۹۷۲پس از کسب اجازه ورود به نظام سیاسیاط سوی رییس جمهور سابق، انور سادات، کنار گذاشته است.
با این حال، رسیدن به چنین گروه هایی برای براون، به تنهایی یک پایان نیست و باید با ساخت روابطی با تمام جامعه همراهی شود و این، با اعلام بازیگران مشخصی بیرون از محدوده، به طور موثر اتفاق نمی افتد. بازیگرانی مانند حماس در مناطق فلسطینی. در حالی که بسیاری از کشورهای اروپایی با حماس، شاخه ای از اخوان المسلمین، ارتباط دارند، واشنگتن هیج تماس رسمی با آن ندارد.
مجموعه دیگری از پیچیدگی ها ممکن است از طرف خود جنبش های اسلامی باشد که سابقه دوری جستن از ایالات متحده را دارند و بخش عمده ای از حمایتشان را از ضدامپریالیست بودن و مقابله با سیاست های مربوط به جنگ امریکا در منطقه در عراق و افغانستان و حملات پاکستان و یمن دریافت می کنند. ارتباط آن ها با ایران، بارزترین کشور از حماس، نیز به هم پیمان های قدیمی امریکا، نظیر عربستان سعودی و اردن هشدار می دهند. اخوان المسلمین در اردن بر اپوزیسیون حاکم است و تا کنون با اعلام شاه عبدالله از اصلاحات و تغییرات به ساختار قدرت راضی نشده است. ریاض از سوی دیگر روابط خوبی با رئیس سابق ایالات در مصر و تونس داشته و ظهور جنبش های اسلام گرا را با احتیاط می نگرد.
قطر در روابطش با اخوان المسلمین مستثنی است. دوهه میزبان یوسف قدراوی، مشهورترین رهبر معنوی گروه است و براساس گزارش های ارائه شده به حماس محل جدیدی به عنوان جایگزین برای دمشق پیشنهاد داده است. این نیز نقشی بسیار مهم در مذاکره معامله تبادل زندانی میان حماس و اسرائیل دارد و به عنوان متحد اصلی برای شورای ملی انتقالی در لیبی است.
فرصت ها
جنبش های اسلام گرا اشکال و اندازه های مختلفی دارند، از النهضه تونس در حد متوسط تا سالافیست که محافظه کارانه تر است. در حالی که زمینه های مشترک گسترده ای در سیاست ممکن است بین احزاب مختلف غرب و اسلام گرا هرگز به دست نیاید، فرصت های زیادی وجود دارد که پویایی فعلی به ارمغان می آورد. ویتز به بسیاری از منافع که ما با مردم منطقه از صلح و ثبات، در برابر گسترش سلاح های هسته ای و در رد افراط گرایی خشونت آمیز مشترکیم. او می افزاید که واشنگتن اقدام بر این فرض استوار است که ما تفاهم زیادی داریم و منافع مشترک زیادی با دولت های دموکراتیک خواهیم داشت.
ویتز دولت های دموکراتیک را پیشنهاد می کند چون ریشه آن ها در رضایت مردم است و از آنجا که نشان دهنده شهروندان خود هستند، شرکای جهانی قویتری برای ایالات متحده هستند. یک مقام ارشد که سال ها است در اصلاحات در خاور میانه کار کرده است، اعتماد به نفس او را ناشی از ریشه باور رایج در تجربه آمریکایی است که سیستم سیاسی باز یک چیز خوب است و هرچه تنوع بیشتری در بازار سیاسی داشته باشید کیفیت فرآیند نیز بهتر خواهد بود.
فرصت دیگری که تغییر وضعیت موجود را به ارمغان می آورد باز کردن فصل جدیدی بین این جنبش های اسلام گرا و غرب است. حمایت ایالات متحده، فرانسه و بریتانیا برای انقلاب در تونس و مصر ، قبل از مبارزه ناتو در لیبی، متحدان غربی را جلوتر از دیگران (به ویژه روسیه و چین) در به دست آوردن اعتماد به نفس از اکثریت حاکم قرار می دهد. در بسیاری از موارد، حس عدالت تاریخی و ناگزیری از پیروزی شورش مردمی است که واشنگتن به آغوش انقلاب می برد رهبران آنها را با کسانی که کسب و کار پرداخته اند صدا می زند تا عقب نشینی کنند.
سرمایه دیگر غرب این است که ظهور جنبش های اسلام گرا در منطقه ای جدید پویا به یک راه طولانی به سوی کاهش القاعده ، دشمن شماره یک برای ایالات متحده رفته است. ویتز می گوید این بهارعرب القاعده را تضعیف میکند و با لحن شادی می افزاید که یکی از زیبا ترین چیزها در مورد بهار عرب، و در تونس و مصر به طور خاص است ، نه تنها این است که این جوانان آینده خود را در دست خود گرفتند ، و صدای را که می گفت منتظر نوبت خود باشید، رد کردند، بلکه صداهایی را که می گفتند تنها راه برای انجام کارها از طریق خشونت و تقابل است را نیز رد کردند.
ویتز که خاورمیانه را با تمام فراز و نشیب های آن دنبال کرده است، تعهد به عدم خشونت را به عنوان چیزی شگفت انگیز برای تماشا و انکار قدرتمندی در مقابل القاعده” می بیند. آن همچنین چشم انداز مثبت جایگزین، یک چشم انداز دموکراتیک را نشان می دهد. او می گوید به همین دلیل است که قول زیادی وجود دارد.
موفقیت انتقالات دموکراتیم در کشورهایی که انقلاب در آن ها جریان دارد، نیازمند داشتن جنبش های اسلامی به عنوان صدایی از خانه ای در جدول است. با این همه، کسب اطمینان از این که این گروه ها بر فرایند حاکم نیستند یا خاموش کردن روند دموکراتیک برای غرب مهم خواهد بود چرا که بر بازده تاثیر دارد و منافع اساسی آن را در خاور میانه جدید حفظ می کند.