افغانستان بعد از سالیان متمادی جنگ ویرانگر داخلی، اقداماتی را در زمینه مدیریت منابع آب خود روی دست گرفته است؛ اقداماتی که ایران را که با کاهش قابل ملاحظه منابع آب شیرین مواجه می کند. این امر موجب نگرانی بسیار در این منطقه شده و خطر بروز یک مناقشه بزرگ را بین دو کشور بیشتر آشکار ساخته است.
پنج رودخانه به ویژه دو رودخانه بزرگ هریرود و هیرمند (هلمند) که از دل رشته کوههای مرتفع در مرکز افغانستان سرچشمه می گیرند، بعد از گذر ازجلگه های بزرگ در شمال غرب، غرب و جنوب غرب این کشور به سوی ایران سرازیر می شوند. این منابع بزرگ آب شیرین دیگر سخاوت گذشته را ندارند که مردم پایین آب را نیز راضی و خوشنود نگه دارند.
مناطق وسیعی در جنوب شرق ایران که در طی سه دهه جنگ داخلی افغانستان و آوارگی مردم این کشور، بهره زیادی ازاین آب های روان برده اند، در سال های اخیر با مشکلات شدید زیست محیطی ناشی از کمبود آب مواجه شده اند. این نگرانی اکنون دامن گیر مناطق شمال شرقی ایران شده است.
عمق بحران آب در ایران
ایران در ناحیه خشک جهان قرار دارد که متوسط بارش در آن ۲۵۰ میلی متر است. ۲۵ درصد از خاک این کشور در مناطق فرا خشک، ۴۰ درصد در مناطق خشک و ۲۵ درصد در مناطق غیر خشک قرار دارند.
گزارشی که شش سال پیش از سوی سازمان ملل متحد منتشر شد، نشان می دهد که کاهش سالانه منابع داخلی آب شیرین ایران ۳/۶ برابر استانداردها و شاخص های جهانی است که کشاورزی و زراعت عامل ۹۱ درصد آن است.
آمار تازه وزارت نیروایران نشان می دهد که در دهه های اخیر، رشد سریع جمعیت مهمترین عامل کاهش سرانه آب تجدید شونده این کشور، در طول ۸۰ سال گذشته بوده است.
جمعیت ایران طی هشت دهه گذشته بیش از هفت برابر شده است و از کمتر از ۱۰ میلیون نفر در سال ۱۳۰۰ خورشیدی به بیش از ۷۶ میلیون نفرتا پایان سال ۹۱ رسیده است.
همچنین براساس گزارش سازمان ملل، ایران هفدهمین کشور پرجمعیت جهان است و پیش بینی می شود در چهار دهه آینده جزو ۱۰ کشور اول پرجمعیت جهان قرار گیرد.
بر پایه یافته های تازه، میزان سرانه آب تجدیدپذیر ایران از میزان حدود ۱۳ هزار مترمکعب در سال ۱۳۰۰ شمسی به حدود ۱۷۰۰ مترمکعب در سال ۱۳۹۰ کاهش یافته است.
بر اساس شاخص جهانی فالکن مارک، کشورهایی که دارای سرانه منابع آب سالانه تجدید پذیر بیش از ۱۷۰۰ متر مکعب هستند، مشکل بحران آب ندارند. از سوی دیگر کشورهای که سرانه منابع آب آن ها از این میزان کمتر است، جزو کشورهای با تنش آبی به حساب می آیند و با بحران آب مواجه هستند.
کاهش منابع آب و افت شدید سطح آب های زیر زمینی در ایران، دولت این کشور را بر آن داشته است که برای بیرون رفت از این وضعیت، پروژه های کلان تامین آب و حتی انتقال آب از مناطق پر آب به مناطقی که با کمبود آب مواجه هستند، در دستور کار قرار دهد.
این طرح ها در مواردی موجب برهم خوردن تعادل اکوسیستم مناطق و بروز تعارض و تنش در بین ساکنان مناطق مختلف شده است.
ساخت سدهای آب به منظور تامین آب شهرها، بخش صنعت و کشاورزی ، در مسیر رودخانه های شمال غربی ایران، دریاچه ارومیه را خشکاند و سبب یک فاجعه بزرگ زیست محیطی در این منطقه شده است.
شهر اصفهان در مرکز ایران که از آب زاینده رود بهره می برد، با کمبود آب مواجه است، اما با وصف آن طرح دولت برای انتقال آب این رودخانه به مناطقی در دشت یزد که مردم آب را به صورت جیره بندی مصرف می کنند اعتراض های پی در پی مردم اصفهان را در پی داشته است.
قم، چهارمحال بختیاری و فارس در مرکز، جنوب غرب و جنوب این کشور از دیگر مناطقی هستند که با کمبود آب مواجه هستند.
شدت بحران آب در مناطق هم مرز با افغانستان
شدت کمبود آب در سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران که با افغانستان هم مرز است، شدیدتر اعلام شده است. دریاچه هامون که نیم بیشترآن در قلمرو ایران قرار دارد و حیات آن به رودخانه های سرچشمه گرفته از افغانستان وابسته است، به همراه بیشتر حوضچه هایش خشکیده است.
گفته می شود که چهار هزار روستا در این استان آب آشامیدنی ندارند و مردم این مناطق برای دسترسی به آب آشامیدنی در صف های طولانی در انتظار تانکرهای سیارآب هستند. از دیگر طوفان های گرد و خاک، زندگی مردم این منطقه را بسیار دشوار کرده و شمار زیادی را مجبور به ترک این مناطق کرده است.
مشهد بزرگترین شهر شمال شرقی ایران نیز که بخش عمده آب آشامیدنی آن از یک سد ساخته شده است که از بستر هریرود (سرچشمه گرفته از افغانستان) تامین می شود و با کمبود آب مواجه است و این احتمال وجود دارد که با توجه به کاهش بارندگی در افغانستان و مدیریت آب هریرود از سوی دولت این کشور، بحران آب مشهد و دیگر مناطق حومه آن شدیدترشود.
نگرانی در ایران و آب هایی که دیگر همانند گذشته جریان نخواهند یافت
وزارت انرژی و آب افغانستان اعلام کرده است که این کشور نیز با خشکسالی مواجه است و مصمم است بعد از سالها جنگ، منابع آبی اش را از جمله رودخانه هایی که بیشتر آب آن به سوی ایران سرازیر می شد، احیا و مدیریت کند.
در همین راستا، طرح ساخت سد دو منظوره سلما بر بستر شریان اصلی هریرود در منطقه چشت شریف هرات و سد مخزنی پاشتان بر بستر رودخانه پاشتان از شاخه های هریرود روی دست گرفته شده و کار هر دوی آن رو به پیشرفت است و انتظار می رود اولی تا یک سال دیگر و دومی در سه سال آینده به بهره برداری برسد.
یک طرح گسترده برای بازسازی بستر این دو رودخانه و هدایت آنها نیز آغاز شده است، تا زمین های زیادتری را برای کشت و کار آماده کنند و روستاییان بتوانند به آب مداوم برای آبیاری کشتزارهای خود دسترسی داشته باشند.
ایران که در سال ۱۳۸۴ شمسی ساخت یک سد آبی بزرگ را به نام دوستی با همکاری ترکمنستان بر بستر هریرود در مرز مشترک با این کشور ساخته است، نگران کاهش ذخیره آب این سد است.
این سد آب آشامیدنی و کشاورزی مورد نیاز مناطق وسیعی از شمال شرق خراسان رضوی و مشهد را تامین می کند.
ایران از سوی اعضای شورای ملی افغانستان متهم شده است که برای جلوگیری از موفقیت این طرح ها فعالیت می کند، اما به طور کلی روند ساخت این دو سد آب خوب گزارش شده است.
هیرمند که از کوه بابا سرچشمه می گیرد، دومین رود بزرگی است که با شاخه هایش ترنک، ارغنداب و ارغستان بعد از عبور از جلگه سرسبز هلمند و نیمروز به دریاچه هامون در مرز مشترک دو کشور می ریزد.
افزون بر این مسائل، هاروت، فراه رود و خاش رود سه رودخانه کوچکتر هستند که بعد از عبور از ولایات هرات، فراه و نیمروز به هامون و یا حوضچه های در هر دو سوی مرز سرازیر می شوند.
وزارت انرژی و آب افغانستان در سال ۱۳۸۷ ساخت سد بخش آباد را بر بستر رودخانه فراه رود در ولایت فراه آغاز کرد، اما شبه نظامیان محلی که گفته می شود از سوی ایران تمویل می شوند مانع از آغاز کارهای ساخت آن شدند.
تلاش های افغانستان برای ساخت سد کمال خان در بستر هیرمند که در منطقه چهار برجک نیمروز قرار دارد و با سیستان و بلوچستان هم مرز است، نیز با شکست مواجه شده است.
این سد که یک پروژه نیمه تمام بود در دوران جنگ داخلی افغانستان ویران شد. قرار بود کار ساخت دوباره از سوی یک شرکت تاجیکستانی به پیش برده شود، اما این شرکت به دلایلی نامشخصی احتمالا به دلیل فشار ایران، از آن صرف نظر کرده است.
حق آبه ایران در معاهده ای که هر دو طرف آن را نمی پذیرند
امیرعباس هویدا، نخست وزیر دولت شاهنشاهی ایران و موسی شفیق، نخست وزیر دولت شاهی افغانستان ۲۲ حوت/ اسفند ماه ۱۳۵۱ یک معاهده را که در برگیرنده یک مقدمه، ۱۲ ماده و دو پروتکلضمیمه است، در کابل امضا کردند که بر مبنای آن حق آبه ایران از هیرمند مشخص شد.
مطابق با ماده دوم این معاهده، مجموع مقدار آبی که از هیرمند در سال عادی یا غیر عادی از طرف افغانستان به ایران تحویل داده میشود، محدود به متوسط جریان ۲۲ متر مکعب در ثانیه و یک مقدار اضافی متوسط جریان ۴ متر مکعب درثانیه می شود و متناسب به تقسیمات ماهانه که در ماده سوم این معاهده توضیح داده شده است به سابقه حسن نیت و علایق برادرانه از طرفافغانستان به ایران تحویل داده می شود.
مجلس وقت ایران این معاهده را در ۱۰ سنبله/مرداد ۱۳۵۲ تصویب کرد و اجازه داد تا اسناد تصویب آن مبادله شود، اما کودتای محمد داود خان علیه محمد ظاهر، پادشاه افغانستان مانع از بررسی و تائید آن از سوی شورای ملی افغانستان شد.
افغانستان سپس با کودتای خونین کمونیستی در سال ۱۳۵۷ خورشیدی به سوی یک جنگ داخلی رفت و تا میانه سال ۱۳۸۰ که طالبان سقوط کردند، درگیر این نابسامانی ها بود. در حال حاضر مقامات افغانستان به ظاهر خود را به این معاهده متعهد می داند، اما می گویند که ایران برخلاف این معاهده، مسیر آب هیرمند را در نزدیک شهر زابل منحرف کرده است، کانال های جدید ایجاد کرده و افزون بر آن صدها پمپ را به خاطر مکش آب فعال ساخته است.
شمار زیادی در افغانستان این قرارداد را به دلیل عدم تصویب آن از سوی شورای ملی این کشور، قابل اجرا نمی دانند.
به گفته حسن قشقاوی، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه ایران، این کشور در دهمین نشست هیئت رسیدگی به مسئله آب هیرمند که در سال ۸۸ در کابل برگزار شد، به شدت به قطع آب هیرمند اعتراض کرده و از دولت افغانستان خواست که به تعهداتش در قبال عهدنامه ۱۳۵۱ هیرمند عمل کند. قشقاوی اعلام کرده بود که مسئله سهم ایران از آب هیرمند در دستورکار وزارت امور خارجه ایران باقی میماند.
مرکز تحقیقات مجلس ایران در دوره هفتم گفته بود که همه معاهدههای ایران و افغانستان درمورد آب رودخانه هیرمند برخلاف قواعد بینالمللی رودخانههای بینالمللی هستند و باید مورد بازنگری قرارگیرند.
دولت جدید ایران اما نشان داده است که به سیاست اعتدال و تعامل خود با جهان بخاطر کاهش تحریم ها و بیرون آمدن از انزوا ادامه می دهد و به رغم کمبود آب، مایل نیست تنشی تازه خلق کند و افغانستان را از خود دور سازد.
افغانستان نیز به عنوان کشوری با جمعیت جوان و درحال گذار از جنگ نیاز دارد برای بر رفع کمبود انرژی و توسعه کشاورزی خود، منابع آبی اش را بازسازی و مدیریت کند، اما ناگزیر است تا در یک چارچوب حقوقی قابل قبول به حقوق ایران نیز احترام بگذارد.
در حالی که این منابع آب از قابلیت بالقوه ایجاد مناقشه و صلح و هم زیستی مسالمت آمیز بین دو کشور برخوردارند، این صحنه سیاسی است که تعیین خواهد کرد کدام مسیر برگزیده شود.