خبرنگاران روزنامه هم میهن در دفتر روزنامه پس از توقیف آن در سال ۱۳۸۶ – عکس از گتی ایمیجز

خبرنگاران روزنامه هم میهن در دفتر روزنامه پس از توقیف آن در سال ۱۳۸۶ – عکس از گتی ایمیجز

در دنیای کنونی قدرت در دست رسانه ها و خبرهایی است که روی خروجی آن ها منتشر می شود. پدید آورنده این خبرها، خبرنگارها، نه تنها در زمان کار با بحث خبر درگیر هستند بلکه می توان گفت حرفه آنها ریشه در زندگی های شخصیشان دوانده و بسیاری از مواقع جان و مال آن ها را نیز درنشانه گرفته است.

به طور حتم حرفه خبرنگاری جز مشاغل سخت محسوب می شود. به طوری که بر اساس داده های گزارش گران بدون مرز تنها در سال گذشته، ۲۰۱۲ ، ۸۸ خبرنگار کشته، ۸۷۹ تن بازداشت، ۳۸ نفر ربوده و ۷۳ خبرنگار مجبور به ترک کشور شده اند.

خبرنگاران ایرانی نیز بی سهم از این خسارتها نمانده اند. محمود صارمی، خبرنگار ایرانی مستقر افغانستان در ۱۷ مرداد سال ۱۳۷۷ به دست گروه افراطی طالبان به قتل رسید. از اینرو ، ۱۷مرداد به نام و یاد محمود صارمی «روز خبرنگار» نامگذاری شد.

خبرنگاران همیشه در تلاش هستند تا پل ارتباطی میان دولتها و ملتها باشند. شغل خبرنگاری چالش برانگیز است و بیشتر مشکلات از سوی دولتها ایجاد می شود. در ایران نه تنها حرفه خبرنگاری مستثی از دیگر مناطق دنیا نیست، بلکه خبرنگاران با مشکلات مضاعفی به دلیل ساخت نسبتا بسته قدرت روبرو هستند که امروزه کمتر کسی از آن ها بی اطلاع هست.

سارا که از سال ۱۳۸۰ فعالیت خبری خود را در حوزه اقتصادی در رسانه های مختلف ایران آغاز کرده است به شرق پارسی می گوید: در دنیا روزنامه نگاری به عنوان رکن چهارم دموکراسی شناخته شده ، کار خبری تو کشور ما هم با توجه به لزوم اطلاع رسانی وجود دارد، اما چیزی که ما خبرنگاران را بیش از هر چیز آزار می دهد نداشتن آزادی مطبوعات در کشور است.

وی افزود: متاسفانه مصاحبه شونده ها به خود سانسوری روی آورده اند، زیرا خبرهای تولیدی همه از صافی دیدگاه های سردبیران با توجه به سیاست های رسانه، عبور می کند که این مساله به یقین خبرنگار را از تعهد اخلاقی و پرداختن به صحت و سقم اخبار دور می کند.

علی رفیعی، عکاس خبری که از سال ۱۳۷۹ فعالیت در رسانه های خارجی و داخلی از جمله فارس و ایلنا را در کارنامه کاری خود دارد گفت: فعالیت رسانه ای در ایران دقیقا مثل دویدن و همزمان پریدن از روی موانعی است که بر سر راه قرار دارد.

وی که هم سابقه کار در رسانه های اصلاح طلب و هم رسانه های اصولگرا را دارد گفت: در رسانه های اصلاح طلب، همیشه آزادی بیشتری برای فعالیت وجود دارد و میدان برای تولید مطالب انتقادی بیشتر فراهم است. روزنامه نگاران شاغل در آنها از درآمد نسبتا کمتری دارند و مجبورند که مشکلات مالی را همیشه تحمل کنند. امکانات فنی و تکنیکی این رسانه هاهم بسیار محدود است.

وی افزود: ازسوی دیگر نبود امنیت شغلی و ترس از بسته شدن رسانه همیشه همراه خبرنگاران این رسانه هاست.

حامد، خبرنگاری که همیشه برای رسانه های اصلاح طلب کار کرده می گوید: من مثل خانه به دوش ها هستم این روزنامه بسته می شود به روزنامه دیگر می روم و این روند برای من همیشگی شده است.

علی رفیعی معتقد است فعالیت در رسانه های اصولگرا متفاوت است و می گوید: خبرنگاران شاغل در این رسانه ها از امنیت شغلی بالایی برخوردارند و خطر توقیف و برخورد با رسانه و خبرنگار وجود ندارد.

وی افزود: از آنجا که رسانه های اصولگرا به امکانات مالی دولتی و حکومتی متصل هستند، شاغلان در آنها ازحقوق و مزایای بیشتری دارند. اما مشکل بزرگ کار کردن برای رسانه های حکومتی، کنترل دائمی روزنامه نگار و نوعی برنامه ریزی ماشینی او برای ایفای نقش در قالب یک مدافع تمام قد جریان غالب اصولگرا است.

رفیعی گفت: اغلب این رسانه ها از نوعی الگوی کلیشه ای پیروی می کنند که آنها و روزنامه نگاراشان را ملزم به پایبندی به یک قانون نانوشته می کند: “من برده ی رسانه ام هستم”. حتی اگر گرایش سیاسی یک روزنامه نگار شاغل در یک خبرگزاری اصولگرا با خط فکری مدیران و سردبیران آن خبرگزاری متفاوت باشد، او حق ابراز عقیده خود را ندارد.

وی اضافه کرد: او فقط به یک دلیل آنجاست. این که به ساز آن رسانه برقصد. او باید تریبون و سخنگوی جریانی باشد که خبرگزاری به آن وابسته است. البته ناگفته نماند که هستند بسیاری از خبرنگاران که وابسته گرایش های سیاسی چنین رسانه هایی اند و حتی گاهی بعضا از رسانه خود نیز تندروانه تر رفتار می کنند.

این عکاس خبری ادامه داد: عرصه آزادی عمل برای همکاران این رسانه ها به حداقل و گاهی نزدیک به صفر می رسد زیرا که مطلب و یا عکس قبل از انتشار به شدت کنترل و ممیزی می شود و بسیاری اوقات مطلب حذف و به طور کامل سانسور می شود به طوری که در برخی اوقات مطلب منتشر شده با هدف خبرنگار تولید کننده آن، فاصله زیادی دارد. این کنترل ها فشارهای روانی زیادی به افراد حرفه ای وارد می کند که باعث می شود تا آن ها رسانه و یا حتی کشور خود را ترک کنند و من به شخصه حاضر به همکاری با هیچ رسانه داخلی نیستم.

فاطمه خبرنگارسیاسی با بیش از ۱۱ سال سابقه کار در رسانه های مختلف ایران به شرق پارسی می گوید: کار خبر در ایران روح و جسمت را با هم می خورد، یعنی اگر با جریان راست کار می کنی باید راستگرا باشی و اگر با چپ حتما در جهت فکریشان باشی زیرا اگر چیزی در این میانه باشی شانه هایت از دو طرف باید بار فشار مضاعفی را تحمل کنند.

وی معتقد است بی طرفی و میانه روی در رسانه های ایران خیلی دشوار است و تنها باعث می شود که خود خبرنگار لطمه ببیند.

وی افزود: اگر بخواهی واقعیت ها را منعکس کنی باید با امنیت، آرامش خود خداحافظی کنی و دردی ناتمام را همیشه همراه خود داشته باشی و البته اگر بخواهی برده رسانه خود باشی محل کار و دنیا برایت گلستان می شود.

مدیریت رسانه برای زنان ایرانی “میوه ممنوعه” است

وی با تاکید بر اینکه مشکلات خبرنگاری برای زنان چندین برابر می شود، گفت: زن بودن در ایران خود محدودیت های بیشتری را به همراه می آورد و به ندرت دیده می شود که خبرنگاران زن از جایگاه خبرنگاری به درجات بالاتر ارتقا پیدا کنند.

مریم خبرنگارفعال در ایران در این رابطه می گوید: مدیریت رسانه برای زنان میوه ممنوعه است. وقتی به عنوان یک زن قرار نباشد رجال سیاسی باشی و هرگز جایی در بالاترین رده سیاسی ایران نداشته باشی، چه طور انتظار است که در دیگر جایگاههای مدیریتی کشور جایی برای زنان در نظر گرفته شود. این قصه، در حوزه رسانه نیز صادق است.

وی افزود: تا وقتی که در جایگاه خبرنگار و گزارشگر زن باشی چندان مانعی پیش رویت برای کار نیست. ولی وقتی پس از سالها کسب تجربه و زحمت انتظار ارتقا و طی کردن مراحل پیشرفت را داری با بن بست های زیادی در مسیر موفقیتت روبرو می شوی.

مریم تاکید کرد: زن باشی و حتی دکترای مدیریت رسانه داشته باشی یا به اندازه موهای سرت سابقه سابقه کار در رسانه ها داشته باشی نیز فرقی نمی کند چون نتیجه یکی است. نتیجه این است که زنان ایران سهمی در مدیریت رسانه کشور ندارند.

وی افزود: در برخی رسانه ها زنان مدیرمسئول و یا سردبیرند ولی در رسانه هایی با اثرگذاری حداقلی. نگاهی به اثرگذارترین رسانه های ایران نشان می دهد که زنان در این رسانه ها یا خبرنگارند یا حداکثر، یک تأییدگر خبر هستند که در این سطح نیز حتما تحت نظارتهای مردانه قرار دارند.