تصویر فوق از حضور سردار «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در پایگاه نظامی گروه عصائب اهل الحق عراق حکایت دارد - (برای دیدن عکس در سایز بزرگتر روی آن کلیک کنید)

تصویر فوق از حضور سردار «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در پایگاه نظامی گروه عصائب اهل الحق عراق حکایت دارد – (برای دیدن عکس در سایز بزرگتر روی آن کلیک کنید)

روز گذشته روزنامه ما داستانی درباره  تناقض در اخبار ژنرال قاسم سلیمانی منتشر کرد، به طوری که شبه نظامیان «النجباء» وابسته به «بسیج مردمی» عراق تصاویری از وی منتشر کردند که در حال پیگیری نشستی فوق العاده برای یورش به فلوجه است در حالی که برخی از خبرگزاری های وابسته به سپاه پاسداران سخنرانی سلیمانی، فرمانده «سپاه قدس» را از قم نقل می کردند. کدام یک را باور کنیم؟

 به سادگی پاسخ این است که ما باید یک چیز را باور کنیم، و آن هم این است که قاسم سلیمانی، این ژنرال ایرانی، هر جا که باشد، چه در عراق، یا سوریه دروغگو است. حتی اگر از داخل ایران سخنرانی کند باز هم دروغگو است. هنگامی که سلیمانی می گوید اگر حمایت های ایران نبود سوریه به دست «داعش» سقوط کرده بود، دروغگو است، زیرا بشار اسد آن گونه که با سوری ها، به ویژه مخالفان خود جنگید با «داعش» نجنگید. ایران هم با داعش آن گونه نجنگید که با تمامی کشورهای عربی و اسلامی، و همچنین غربی می جنگند! هنگامی که سلیمانی، با انتشار عکس، مدعی می شود برای مبارزه با داعش در عراق حضور دارد، دروغگو است، زیرا آن چه در عراق رخ می دهد، در نتیجه اقدامات داعش نیست، بلکه در نتیجه فرقه ای بودن رژیم عراق است و تحت حمایت ایران صورت می گیرد که سلیمانی به آن تعلق دارد.

واقعیت این است که قاسم سلیمانی چه در عراق و یا سوریه، و یا هر مکان دیگری، نشان دهنده یک بنر دروغین بزرگی از دروغ های ایران است، زیرا سلیمانی هر جا که باشد، ویرانی، کشتار، فرقه گرایی، و دو دستگی در آن جا وجود دارد، و ارزش سلیمانی تنها تبلیغاتی است، آن هم نه فقط تبلیغات تلوزیونی، بلکه تنها به عکس های فوتوگرافی محدود است، به طوری که عکس هایی از حضور او در عراق یا سوریه منتشر می شود و گفته می شود او در لبنان است… اما او به عنوان تبلیغات فعال نیست، همانند شبح ناحیه جنوبی بیروت، یعنی حسن نصر الله، تنها یک ابزار تبلیغاتی است که مفاد آن این است: «اینجا بود»، یا «آنجا رفت»، نه بیشتر. تحت فرماندهی سلیمانی در عراق و سوریه «القاعده»  ظاهر شد و نفوذ کرد. در سوریه و عراق «داعش» ظهور کرد و دولت خود را اعلام کرد. پنج سال است که اسد مانند موشی در اتاق خود به دام افتاده است، و ژنرال ایرانی موفق به حمایت او، یا حفاظت از فرماندهان «حزب الله»، مانند جهاد عماد مغیه، یا سمیر القنطار، یا مصطفی بدر الدین نشده است. او حتی نتوانسته جلوی کشته شدن برخی ژنرال های دیگر ایرانی را در آن جا بگیرد… پس سلیمانی چه ارزشی دارد؛ در حالی که پیروان ایران در عراق و سوریه و حتی در حومه جنوبی لبنان یکی پس از دیگری سیلی می خورند!

بنابراین، قاسم سلیمانی دروغی بیش نیست، و هر کجا باشد، نمادی از یک ببر کاغذی است، درست مانند عکس های تبلیغاتی «سوپر من» و «بتمن» است و تفاوت میان آن دو در این است که فیلم های «سوپرمن» و «بتمن» را وقتی می خریم کودکان ما را سرگرم می کنند، اما فیلم ژنرال سلیمانی، فیلمی مذهبی و ساده لوحانه است که آن را برای هشدار دادن به فرزندانمان علیه افراط گرایی، توهم دینی، و غرق شدن در حمله تبلیغاتی احمقانه ای تعریف خواهیم کرد که به همه ارزش های انسانی توهین می کند. بنابراین ژنرال سلیمانی هر کجا که باشد، چیزی جز یک دروغ تبلیغاتی نیست، و درست همانند سیاست های خمینی در ایران است.