یکی از معترضین در میدان التحریر در ماه فوریه 2011، روزنامه ای را در دست دارد که در آن نوشته شده است "گل در مصر شکوفه می دهد"

یکی از معترضین در میدان التحریر در ماه فوریه ۲۰۱۱، روزنامه ای را در دست دارد که در آن نوشته شده است "گل در مصر شکوفه می دهد"

چند روز پیش از کریسمس سال گذشته و درست متعاقب موجی دیگر از آشوب ها که در پی دور نخست انتخابات پارلمانی قاهره را در بر گرفت، یکی از روزنامه های مصری در صفحه اول خود تیتری جنجالی به چاپ رسانید که به اندازه تمامی مطالب یک نشریه برجسته غربی تاثیرگذار بود. یک تیتر قرمز رنگ دو اینچی درشت با عنوان “دروغگوها” بر روی تصویری حیرت انگیز درج شده بود که نشان می داد پلیس نظامی مصر در حال تجاوز به دختری بی دفاع است.

این عکس حین زد و خوردی شدید در جنوب شهر قاهره گرفته شده بود. یکی از نیروهای پلیس مرد پایش را بر روی سینه زن جوان گذاشته بود و دو پلیس دیگر در حال پاره کردن عبای عربی مشکی رنگ وی جهت باز کردن سینه بند فیروزه ای او بودند – این اقدام در اقصی نقاط جهان هتک حرمتی تحقیر آمیز به شمار می رود، اما بویژه برای کشوری مذهبی و باتقوا مانند مصر بسیار گران تمام می شود.

وقتی نسخه های روزنامه در صبح روز ۱۸ دسامبر در اختیار عموم قرار گرفت، مردمی که در نزدیکی یک روزنامه فروشی در میدان التحریر ایستاده بودند، انگشت به دهان به تصویر تاسف بار صفحه اول مجله خیره ماندند. آیا این به واقع همان ارتش نجیب زمان جنبش بود که توانسته زنی را به این شکل مورد تجاوز قرار دهد؟ روزنامه ای که این عکس و تیتر را در صفحه اول خود به چاپ رسانده بود التحریر (Al-Tahrir) نام داشت که یک روزنامه جدید بود و پس از انقلاب مردمی توسط یک سردبیر بازنشسته ارتشی به نام ابراهیم عیسی تاسیس گردید – یک روزنامه نگار ناراضی که مطالب متعددی در زمان رژیم سابق نوشته بود و اغلب آنها توسط سانسور گسترده رژیم اجازه انتشار نیافته بودند. علاوه بر متوجه ساختن افکار عمومی، اهمیت این قضیه در آنجاست که قدرتمندترین نهاد مصر یعنی ارتش را به چالش کشیده است.

[inset_right]اعمال نفوذ دولتی بر مطبوعات مصر چیز جدیدی نیست.[/inset_right]

مطابق با اظهارات سارا السرجانی دستیار سردبیر روزنامه انگلیسی زبان دیلی نیوز ایجپت (Daily News Egypt)، در مصر «ارتش همیشه اولین خط قرمز» بوده است. قبل از انقلاب، چاپ مقاله انتقادی درباره ارتش غیرممکن بود. سیرجانی ادامه می دهد اما پس از سقوط مبارک همه چیز تغییر کرده است، از وقتی شورای نظامی به قدرت رسیده است و روزنامه نگاران نمی توانستند بدون اینکه به ارتش اشاره کنند، درباره سیاست های حکومت مصر دست به قلم ببرند. حتی با این وجود، درغگو خواندن ارتش در تیتر صفحه اول توسط روزنامه التحریر حرکتی کاملا جسورانه بود.

اما تا جایی که به برخی روزنامه نگاران مربوط می شود، کمترین ثمره این حرکت تغییرات قابل توجه جهت تسهیل بستر کاری روزنامه نگاران و شکستن تابوی مسائلی بود که نمی توانستند درباره آنها قلم بزنند. شهیره امین (Shahira Amin)، یکی از مجریان باسابقه شبکه تلویزیونی دولتی نیل تی وی (Nile TV) اظهار می دارد وقتی قصد داشت برنامه ای درباره دختر سینه بند فیروزه ای بسازد، رئیسش وی را از این کار منع کرد. امین که طی حوادث انقلاب سال گذشته در اعتراض به بی تفاوتی شبکه وی در پوشش وقایع از کار استعفا داده بود، ادامه می دهد “او گفت الان زمان مناسبی برای صحبت کردن درباره حقوق بشر نیست.” وی متعاقبا به کار خود بازگشت و اظهار داشت بهتر است صدایی معترض درون ساختار بماند تا اینکه از خارج از این ساختار اعتراض نماید.

امین خطاب به المجله می افزاید پس از سقوط حسنی مبارک ما در مصر “شاهد انقلابی در خود رسانه ها” نیز بوده ایم. وی از برخی افراد مانند یسری فوادا (Yosri Fouda) مجری تلویزیونی معروف نام می برد که در پی سانسورهای نظامیان حاکم که فضا را برای کار آنها تنگ کرده بود، از اجرای برنامه خود در ماه اکتبر انصراف داد. امین تایید می کند که بسیاری از رسانه های تحت کنترل دولت کماکان در خدمت دولت و زبان تبلیغاتی دولت هستند که به عنوان مثال، روزنامه پرمخاطب دولتی الاهرام (Al-Ahram) – روزنامه تاثیرگذار مصری – “زبان تبلیغاتی رژیم بود.”

الاهرام با آن سابقه حمایت از رژیم، وقتی پس از سقوط مبارک در صفحه اول خود تیتری را به چاپ رسانید مبنی بر اینکه مردم رژیم را سرنگون کرده اند، سوژه تمسخر قرار گرفت. این جنجال پس از مقاله های مکرری که در این روزنامه به منظور تخریب چهره معترضین و ارتباط دادن آنها با حجمه تبلیغاتی خارجی به چاپ رسانده بود، شکل گرفت. در ماه فوریه به نظر می رسید روزنامه مجددا رویه های سابق خود را در پیش گرفته است، چراکه با چاپ تیتری در صفحه نخست خود مدعی شد “منابع مالی آمریکایی در خدمت گسترش اغتشاشات در مصر” می باشند. این مقاله جمله فوق را از فائزه ابو النجا، وزیر همکاری های بین المللی مصر نقل کرده و از فراهم شدن زمینه محاکمه ۱۶ کارمند یک NGO آمریکایی و ده ها تن دیگر به اتهام سوء استفاده از منابع مالی خارجی سخن می گوید.

اعمال نفوذ دولتی بر مطبوعات مصر مسئله جدیدی نیست. سارا السرجانی از روزهایی در رژیم حسنی مبارک سخن می گوید که دست کم تا دو بار در ماه از سوی مامورین سانسور درباره مقالات مخالف با سیاست های رژیم با دیلی نیوز ایجپت تماس گرفته می شد. اما مطابق با نظر روزنامه نگار لینا الوردانی، خودسانسوری نیز به همان اندازه مداخله و سانسور مستقیم دولتی مشکل آفرین بود که طی آن گزارشگران و خبرنگاران از پرداختن به سوژه هایی که احتمال می رفت سبب فراخواندن آنها به دفتر تحقیقات و بازجویی مطبوعات شود، اجتناب می ورزیدند. وی می افزاید: «رسانه های دولتی و برخی از رسانه های خصوصی صرفا رویه وفاداری خود به حسنی مبارک را به وفاداری به شورای نظامی تغییر دادند. اگر به صفحات نخست روزنامه ها نگاهی بیفکنید، بجای تیتر “حسنی مبارک چنین و چنان گفت” اکنون با تیترهایی چون “سپهبد حسین طنطاوی چنین و چنان گفت” روبرو می شوید.»

الوردانی برای الاهرام آنلاین (Al-Ahram Online) که روزنامه انگلیسی زبان الاهرام است، کار می کند. این دو نشریه تحت نظر دو هیئت سردبیری کاملا مجزا فعالیت می کنند – یکی از پیامدهای آزادی هایی که دولت مصر به بنگاه های خبری انگلیسی زبان اعطا می نماید. این سیاستی است که ریشه در آگاهی از این مسئله دارد که بخش غالب جامعه مصر قادر به خواندن اخبار انگلیسی نیست. با این همه، باز هم نسخ چاپی روزنامه های انگلیسی زبان تحت کنترل شدید قرار دارند – تناقضی که نتیجه کنترل دولت بر مطبوعات چاپی مهم و همینطور آنچه سیرجانی “تفکرات قدیمی” نامیده است می باشد.

برخی بر این عقیده اند که از زمان سقوط حسنی مبارک در سال گذشته، شرایط برای مطبوعات مصر بسیار بهتر شده است. پرفسور سامی طایع از دانشکده ارتباطات جمعی دانشگاه قاهره معتقد است با این همه، خبرنگاران در حال حاضر آزادی بسیار بیشتری دارند: «من معتقدم در برخی موارد، سردبیران جراید صرفاً به چاپ شایعات روی آورده اند. آنها اخبار و مطالبی را به چاپ می رسانند که تنها جهت تامین اهداف تبلیغاتی روزنامه هایشان می باشند و در راستای منافع شخصی خود کار می کنند.»

با این حال، آنگونه که السرجانی بیان می دارد، تصور آزادی های مطبوعاتی بیشتر در پی قیام های مردمی در مصر تنها وهمی بیش نیست. وی ادامه می دهد روزنامه نگاران دست و پای خود را بواسطه قرارداد «ضد اجتماعی» (Orwellian) با حکمای نظامی جدید بسته می بینند، به گونه ای که آنها اجازه دارند «درباره تعداد معدودی از مسائل سخن بگویند، اما مشروط به اینکه از خطوط قرمز عبور نکنند.» وی می افزاید: «به نظر من، ما روزنامه نگاران مصری بعد از انقلاب ناکامی بزرگی داشتیم. دریچه ای به روی ما باز شده بود و ما می توانستیم از این فرصت برای برقراری معنایی جدید از آزادی مطبوعات استفاده کرده و تعریفی دوباره از باید و نبایدهای پیش روی خود داشته باشیم.»

«شما می توانید با توجه به گستردگی انتخابات و اجازه ابراز عقیده، تغییر شرایط را لمس کنید. اما وقتی این شرایط را با فضای آزادی بیان تبلیغ شده توسط دولت مقایسه کنید، در می یابید که این صداهای جسور در شمار اقلیت قرار دارند.»