عجیب اینکه هدف از تحریم اعتراضی علیه سعودی در بحران خاشقجی برنامهای است که به توسعه، جوانان، زن و پیشرفت اجتماعی و آینده اهمیت میدهد. عقبنشینی گروهی آمریکایی در اعتراض به فعالیتهای سیاسی یا نظامی نبود بلکه علیه کنفرانس آینده سرمایهگذاری(داووس صحرا) است که دیروز کارش را در ریاض شروع کرد. بخش بزرگی از برنامههای کنفرانس که تعدادی از شرکتها و بانکهای غربی آن را تحریم کردند هدفش اصلاح در سعودی، تقویت جوانان، عرضه فرصتهای شغلی برابر به زنان، کاهش نقش دولت با خصوصیسازی بیشتر و رفتن به سمت نظام آموزشی مدرن و سرمایهگذاری در زمینه رفاه و ساخت موزهها و مراکز هنری و غیره است.
تحریم برخی کشورها و شرکتهایی عجیب به نظر میرسید که تا همین چند سال پیش از ریاض به دلیل بسته بودن فضای اجتماعی و افراطیگری مذهبی و جلوگیری از فعالیتهای هنری و اجتماعی انتقاد میکردند و خواستار بخشیدن نقش بیشتر به زن و بخش خصوصی بودند.
دعوت به تحریم کنفرانس از اطراف مختلف به گوش میرسید از جمله گروههای اسلامی تندرو که از ماجرای خاشقجی برای اهداف سیاسی خودشان بهرهبرداری میکردند. براساس آنچه روزنامه «وال استریت» منتشرکرد، سایت اینترنتی که حملات فشار و تهدید شرکتها و افراد شرکت کننده در کنفرانس را مدیریت میکرد بیطرف نبود بلکه به یکی از هواداران گروه اخوان المسلمین وابسته بود و به بازدید کنندگان القا میکرد سایتی مستقل و محترم است.
جای نگرانی بر سعودی نیست که سرمایهگذاری کمتری در آن بشود یا شرکتهای بینالمللی به سمتش نیایند تا وقتی که توان مالی بالایی دارد و آماده گشودن درها به روی جهان باشد، وقتی سیستمهای بروکراتیک کشندهاش را اصلاح کند و با فساد مبارزه کند. به همین دلیل است که بسیاری از تحریم کنندگان در لحظات آخر پاپس کشیدند و نمایندهای به کنفرانس فرستاندند. کنفرانس شکست نخورد و سرمایهگذاری متوقف نشد.
واقعیت اینکه اگر این تحریم کنفرانس صنایع نظامی یا سیاسی در ریاض را هدف قرارمیداد، قابل درک بود و میتوان آن را حالت اعتراضی دانست به شرایط بحران کنونی. اما آنچه غیرمنطقی به نظرمیرسد، تحریم برنامهها و برنامهریزی است که اهداف والایی دارد. پیروزی مهمی محسوب میشد وقتی که نهادهای سعودی آنها را پذیرفت و به آن اعتراف کرد. هدف به پیش بردن سعودی به سمت تحولات مثبت است، گشایش اجتماعی، بخشیدن فرصتهای بیشتر به زنان، اقناع دولت به کاهش تصدیگری در اداره جامعه از طریق مشارکت دادن بخش خصوصی، محقق ساختن اتوماسیون، استقرار و بهبود بخشیدن به سطح معیشت؛ و همه اینها برای تقویت رشد حقیقی است نه زندگی کردن با قیمت بشکههای نفت. هدف از همه اینها، تغییر مفاهیم دولتها و جوامع با توجه به اصلاح داخلی است که منطقه خاورمیانه همیشه درگیر در جنگها و فتنههای سیاسی بدان احتیاج دارد.
موفقیت دبی و امارات متحده عربی بهطور کلی در سالهای اخیر، همه را تشویق میکند که چنین تجربهای را از سر بگذرانند. وقتی سعودی راه گشایش و انتقال را درپیش گرفت، به شکل انقلاب اجتماعی و اقتصادی روی داد و کشوری شد که امید به تغییر در همه منطقه به سمت بهبود را مجسم میکند. این راه شایسته تشویق و حمایت است هرچند حوادثی اتفاق بیفتد و قربانیانی بیگرد.