بحران سوریه، از حادثه سوزاندن خلبان معاذ الکساسبه بر اردن دورتر و طولانی تر و خطرناک تر است. جنایت وحشیانه ای که بصورت عمدی انجام شد تا جهان عرب و بین المللی و بویژه اردنی ها را تحریک کند.این جنایت منعکس کننده نیت سازمان داعش و دیدگاه آنها درباره اردن است که با بحران همسایه شمالی خود، سوریه، از همان آغاز، دست و پنجه نرم می کند.
به نظر من اردن نقش مهمی در سوریه دارد که تا کنون آن را ایفا نکرده است. و با وجود اینکه سعی دارد در این مبارزه وارد نشود، اما سوری ها اردن را از بحران ایمن نگذاشته و نمی گذارند. و اگر رژیم سوریه کاملاً به این نکته آگاهی دارد که مرزهای اردن در منطقه، خط قرمز هستند، و جرأت عبور از آنها را ندارد، اما «داعش» اعتقاد دارد که اردن بهترین ضیافتی است که می تواند دریافت کند. اردن دارای غلافی کاملاً سنی است و در مجاورت اسرائیل است، و از نظر جغرافیایی تکمیل کننده خط جنوبی «سازمان دولت اسلامی» است، بطوری که اینک در جنوب غربی عراق حضور دارد و عربستان را به طور مستقیم تهدید می کنند. «داعش» تنها مشتاق حمله به مناطقی که سنی ها در آن اقلیت یا ضعیف هستند مانند مناطق شیعه نشین عراق یا علوی نشین سوریه نیست. بلکه می خواهد بر همه مناطقی که تصور می کند قادر به سازگار کردن آنها با خود باشد یا آنها را به مخازنی انسانی که از نظر مذهبی از او پیروی کنند تسلط یابد هر چند نظام سیاسی آن را رد کند. می توانیم با دنبال کردن خط سیر «داعش» از عراق تا سوریه، ببینیم این سازمان چگونه فکر می کند و چگونه پیشروی می کند. نمی خواهم انگیزه های «داعشی ها» را تشخیص دهم، ولی مطمئناً آنها اردن را دشمن کلیدی خود می پندارند، حتی بیشتر از رژیم سوریه که راهها را به روی آنها باز کرد تا به معارضان ارتش آزاد ، یعنی دشمن هر دو گروه، حمله کنند.
اما چرا اردن نقش خود را در جنگ چهار ساله سوریه ایفا نکرد، این امر به موضع روشن اردن در عدم درگیری در این جنگ باز می گردد. ولی گرفتار نشدن یک گزینه پیش رو نیست آنهم برای کشور همسایه ای که از مرزهای خود صدای تانکهای رژیم را می شنود که در حال کوبیدن روستاهای درعا هستند و فرار بیش از نیم میلیون سوری به اردن را می بیند، که جمعیت زیاد آنها بار سنگینی از نظر مادی، امنیتی و سیاسی برایش به وجود آورده اند. در یک لحظه بعد ممکن است ببینیم که نیروهای اردن بر خلاف میل خود، مجبور باشند در وضعیت سوریه شرکت کنند و کفه را به سود یک گروه در مقابل گروه دیگر سنگین کنند. نهفته نیست که معارضان ارتش آزاد سوریه در شمال اردن تمرکز دارند، یعنی درون مرزهای جنوبی سوریه، و تقریباً بصورت کامل کنترل آن مناطق را به دست دارند. ولی هنوز یک نیروی مسلح با تسلیحات کافی برای به دست گرفتن کنترل دمشق ندارند. پایتختی که از درعا بیش از صد کیلومتر یا یک ساعت با خودرو فاصله ندارد.
اگر اردن و در پی آن مجموعه کشورهای حامی ارتش آزاد، پیش از این تصمیم می گرفتند که معارضان ارتش آزاد را برای فتح دمشق یاری کنند، اینک به این مرحله پیچیده و خطرناک نمی رسیدیم که سازمان های تروریستی ظاهر شوند که امروزه بزرگترین خطر پیش روی جهانیان شده اند. آیا اردن و همچنین عربستان و عراق و دیگر کشورهای منطقه، تحمل بحران سوریه را با سازمانهای تروریستی و رژیم جنایتکار آن برای ده سال آینده خواهند داشت؟ آیا می توان فقط به جبهه شمالی هم مرز با ترکیه تکیه کرد که «جبهه النصره»، دیگر سازمان تروریستی آنجا حضور دارد؟ این امر تقریباً اردن را تنها دروازه می سازد.
دیدیم که آزاد سازی شهری مانند کوبانی، از دست جنگجویان «داعش» چقدر سخت بود، و «داعشی ها» چگونه امنیت منطقه کردستان را که برای دو دهه غیر قابل تسخیر بود، تهدید کردند. و آنها همچنان دو شهر بزرگ عراق، یعنی موصل و کرکوک را اشغال کرده اند، و تمامی تلاشها از سوی عراق و آمریکا و ایران برای آزاد سازی آنها ناکام ماند. با تمامی این دلایل نباید خطر «داعش» را دست کم گرفت، و آن را در رتبه عملیات تروریستی پراکنده قرار داد، بلکه او توانایی تجاوز و چیرگی و اشغال و سپس گسترش را دارد.
هدف از روش وحشیانه ای که این سازمان در کشتن خلبان اردنی مرتکب شد، ترساندن اردنی ها و دیگران بود. این ویدیو بیشترین میزان نمایش را به خود اختصاص داد که به اندازه کافی برای به وجود آوردن رعب و وحشت مؤثر بود و اینکه خبر رسیدن جنگجویان سازمان کافی است تا بین شهروندان ایجاد رعب و وحشت کند. همان گونه که در شهرهای عراق که مورد حمله قرار گرفتند اتفاق افتاد و توانستند به سرعت کنترل آنها را به دست گیرند.