
جاناتان لیتل
این نویسنده ۴۴ ساله که در سال ۲۰۰۶ بابت نگارش رمان «خیرخواهان» برنده جایزه ادبی «گنکور» شده، به مدت پانزده روز، از شانزدهم ژانویه تا دوم فوریه ۲۰۱۲ در شهر حمص، مرکز اعتراضات مردمی سوریه، بوده و به همین دلیل نام کتاب خود را «دفترهای حمص» گذاشته است.
در واقع «دفترهای حمص» از دو دفتری تشکیل میشود که جاناتان لیتل طی سفر مخفیاش به سوریه در آنها به صورت روزانه نوشته است. خود لیتل در مقدمه کتاب «دفترهای حمص» مینویسد که این اثر یک «سند» است، نه یک «نوشته».
نویسنده سعی کرده به متن اصلی یادداشتهایش در سوریه وفادار باشد و فقط جاهایی را که با عجله نوشته و یا اطلاعات ناقص دارد دوباره بازنویسی کند، اما اصل کتاب همان چیزی است که این نویسنده فرانسوی در حمص نوشته است و او سعی کرده چیز زیادتری به آن اضافه نکند.
از شروع اعتراضات مردم سوریه، دولت بشار اسد اجازه ورود به خبرنگاران مستقل خارجی را نمیدهد. اگر هم تعدادی از روزنامهنگارها موفق شوند به سوریه بروند و ویزای خبرنگاری بگیرند، تحت کنترل شدید دولت خواهند بود. گاهی هم مثل «ژیل ژاکیه» خبرنگار فرانسوی جان خود را در سوریه از دست میدهند.
به همین علت، برخی از خبرنگارها برای گزارش آن چه این روزها در سوریه اتفاق میافتد، یا با ویزای توریستی وارد سوریه میشوند و یا با کمک ارتش آزاد سوریه به صورت غیرقانونی از مرزهای این کشور میگذرند. در هر حال، همه این راهها پرخطرند.

«دفترهای حمص» نوشته جاناتان لیتل
جاناتان لیتل راه ورود غیرقانونی را انتخاب کرد. در این سفر یک عکاس به نام «مانی» همراه جاناتان بود و از آن چه این نویسنده گزارش میکرد عکس میگرفت. فکر این سفر در عرض یک ماه در ذهن لیتل شکل گرفت. در دسامبر ۲۰۱۱ هنگامی که یکی از دوستانش به نام «مانون لوازو» که مستندساز است از سفر به حمص بازگشته بود و تجربیاتش را برای جاناتان تعریف کرد.
سپس جاناتان لیتل به روزنامه لوموند رفت و طرح این سفر را با سردبیر این روزنامه فرانسوی در میان گذاشت. مسئولان لوموند پذیرفتند، اما به لیتل پیشنهاد دادند که این سفر را با همراهی یک عکاس یعنی «مانی» انجام دهد. مانی خودش قبلا یک ماه را در اکتبر و نوامبر ۲۰۱۱ در سوریه گذرانده بود و راه و چاه این کشور بحرانزده را به خوبی میدانست.
جاناتان لیتل در مقدمه کتاب «دفترهای حمص» مینویسد که اگر او توانست به راحتی و سرعت وارد سوریه شود و آزادانه در حمص به کار نوشتن بپردازد، فقط به لطف ارتباطات و شناخت مانی بوده است. در این سفر، مانی که عربی هم میدانست، نقش مترجم جاناتان لیتل را هم ایفا کرده و مکالمات و حرفهای سوریها را برای این نویسنده ترجمه میکرده است.
وقتی جاناتان و مانی به پاریس بازمیگردند، روزنامه لوموند از روزهای ۱۴ تا ۱۸ فوریه، در پنج قسمت، گزارشها و عکسهای این دو را از سفر به حمص منتشر میکند، اما آن چیزی که جاناتان لیتل در کتاب «دفترهای حمص» منتشر کرده، بسیار کاملتر و مفصلتر از آن چیزی است که در لوموند چاپ شده است.
[inset_right]نگاه داستانی نویسنده در سراسر این کتاب، لذت خواندن گزارشهای مستند را دو چندان کرده است.[/inset_right]
نکته جالبی که جاناتان لیتل در این کتاب به آن اشاره کرده این است که این دو، یعنی جاناتان و مانی، در سوریه برای امنیت بیشتر اسم مستعار داشتند و همچنین این نویسنده اسامی واقعی کسانی را که با آنها مصاحبه کرده یا آنها را دیده، در کتاب منتشر نکرده است.
کتاب «دفترهای حمص» نثری ساده و در عین حال تکاندهنده دارد. لیتل شرح وقایع را از وقتی وارد بیروت شده (که از آن جا به سوریه برود) آغاز کرده و یادداشتهایش را در پاریس به پایان رسانده است. نگاه داستانی نویسنده در سراسر این کتاب، لذت خواندن گزارشهای مستند را دو چندان کرده است.
این نویسنده در جایی از کتاب، یکی از تظاهرات مردم حمص را توصیف میکند که جلوی یکی از مسجدهای شهر جمع شده بودند. لیتل مینویسد که حدود سیصد نفر بودند دست در دست هم، آواز میخواندند و میچرخیدند: «بشار، ما نمیدانیم که تو مسلمانی یا یهودی! بشار، گردن تو گردن زرافه است!»
چند صفحه بعد، لیتل مینویسد که فردای آن روز در همان جا مردم بیشتری جمع شده بودند، شاید دو برابر. زنان هم در کنار مردان داشتند شعارها را تکرار میکردند. بعضی از بچهها هم روی شانههای پدرانشان بودند.
لیتل در جای جای این کتاب، از کمبود امکانات درمانی و پزشکی در حمص نوشته است. وی که قبلا جنگ خشونتبار چچن را هم تجربه کرده، در گفتوگو با هفتهنامه اکسپرس چاپ پاریس، گفته که آن چه او در درگیریهای حمص مشاهده کرده فراتر از خشونتهای معمولی بوده و بعضی مواقع واقعاً وحشت میکرده است.
او در این مصاحبه اضافه کرد که نیروهای بشار اسد محلهای را که او در آن اقامت داشته به حمام خون تبدیل کرده بودند.
جاناتان لیتل، سال ۱۹۶۷ در نیویورک به دنیا آمده و سال ۱۹۷۰ به فرانسه آمده است. او اولین رمانش را به زبان انگلیسی نوشت و بعد به ترجمه آثار فرانسوی روی آورد. او همچنین با سفر به بوسنی، رواندا، چچن و افغانستان، به کمکهای انساندوستانه علیه گرسنگی مردمان آن کشورهای جنگزده پرداخته است.
لیتل روزنامهنگاری و نویسندگی را از پدرش به ارث برده است؛ رابرت لیتل، پدر جاناتان، خبرنگار آمریکایی مجله نیوزویک و نویسنده رمانهای جاسوسی است.
کتاب «دفترهای حمص» از سوی انتشارات گالیمار در ۲۴۰ صفحه و با قیمت ۱۹ یورو در پاریس منتشر شده است. شاید بتوان گفت این کتاب، به نوعی بزرگداشت خاطره کسانی است که طی اعتراضات سوریه جان خود را از دست دادهاند؛ کشتهشدگانی که هر روز بر آمارشان اضافه میشود.