پاریس میزبان اولین آثار هنری پیکاسو میشود
بعد از هر نمایشگاهی که از آثار پیکاسو دایر میشود طرفداران او خیال میکنند تا سر حد اشباع از کارهای او که مشهورترین هنرمند قرن بیست است، دیدن کردهاند.
به گزارش الشرق الاوسط، آنها اما در ماههای گذشته با احداث نمایشگاهی جدید غافگیر شدند که آثاری از وی را به نمایش می گذارد که هیچ وقت قبل از آن با هم یکجا به نمایش گذاشته نشده بود.
آثاری که با موضوعی جالب همچون مرگ و رقص به هم ربط پیدا میکند.
موزه اورسی که مختص هنرهای مدرن در پاریس است نمایشگاهی از آثار هنری پیکاسو (تولد ۱۸۸۱ اسپانیا-وفات ۱۹۷۳فرانسه) دایر کرده است که متعلق به سالهای اولیه فعالیت هنری وی است.
همان سالهایی که با اعتماد به نفس کامل به پاریس آمده بود تا هنرمندی بزرگ شود. این دوره شامل دو مرحله از مسیر حرفهای وی به عنوان یک نقاش بود: دوره آبی و دوره صورتی.
اما چه چیز باعث شد تا او رنگ آبی را علیرغم تنوع طیفی بالا و مات بودنش برای دوره اول برگزیند؟ و آیا بعد از آن روحیهاش فرق کرد و شروع به رنگ تابلوهایش با رنگ صورتی روشن و قرمز آتشین کرد؟
ساختمانی که موزه در آن قرار دارد در اصل ایستگاه قطار بوده است همان ایستگاهی که پابلو رویز در پاییز ۱۹۰۰ هنگام سفرش به پاریس در آن پیاده شد. آن موقع ۱۸ ساله بود. زن، بچه و حتی خودش سوژه نقاشیاش بودند. او از نقاشیهای دیگران تقلید میکرد و در آنها از مهارت خطوط و رنگهای خود پرده برده میداشت.
او در این شهر که مقصد تمام نقاشان از همه جا بود توانست اسم و رسمی به هم بزند. تابلوهای او با شیوه منحصر به فردی که داشت و شجاعتی که در پرداختن به سوژههای آن پرداخته بود، نظر همه را به خود جلب کرد. همه این اتفاقات قبل از رسیدن او به دوره کوبیسم در نبوغ هنری وی بود.
هنرمندی که عمری طولانی داشت و آثار هنری فراوانی عرضه کرد. او هزاران اثر هنری بر جا گذاشت که در زمینه نقاشی، مجسمه سازی، خطاطی، سفالگری و چوب بود.
در این نمایشگاه که تا اوایل سال جدید دایر است ۳۰۰ اثر هنری که شامل ۸۰ تابلو، ۱۵۰ نقاشی و تعدادی مجسمه است به نمایش گذاشته میشود. برای جمع کردن چنین ثروت هنری میبایست تعدادی موزه، موسسه هنری و مجموعه داران هنری از فرانسه، سوئیس، روسیه و ایالات متحده آمریکا با هم همکاری میکردند و آثار هنری وی مربوط به دو دوره آبی و صورتی را امانت میدادند.
این اولین باری است که پاریس این حجم از آثار مراحل اولیه فعالیت هنری پیکاسو تا قبل از بیست سالگی را به نمایش می گذارد.
مرحله ای که به اعتقاد لورنس دیکار مدیر موزه مورد کم لطفی مورخین قرار گرفته است. وی جوانه در حال رشدی در قرن نوزدهم بود که هنوز به یکی از بزرگان هنر تجسمی تبدیل نشده بود.
لوران لوبون مدیر موزه پیکاسو در پاریس، خرسندی خود را از اینکه این نمایشگاه همزمان منبع شادی و دلتگی است پنهان نمیکند. او میتوانست که این آثار را در موزه خود به نمایش بگذارد اما موزه اورسی مکانی مناسبتر بود چرا که جایگاه ورود این هنرمند به شهری بود که شهرت خود را مدیون آن است.
مهاجرت برای پیکاسو کار سادهای نبود. او در سالهای اول مدام در حال رفت آمد میان پاریس و بارسلونا بود. در آن سالها او در حال دوری از نقاشیهای کلاسیک اسپانیایی و روی آوردن به سمت تجددی بود که فرانسه به او تزریق میکرد.
این جوان کم کم از رنگهای گرم فاصله گرفت و رنگ آبی آرام بر تابلوهایش چیره شد. بعد از آن به رنگهای زرد و صورتی روی آورد. از نقاشان بزرگی همچون دومیه، انگر، کوربه، مانه، تولوز لوترک، دگا، ال گرکو، گویا و ون گوگ الهام گرفت. اما بعد خیلی سریع سبک خاص خود را کشف کرد و دیگر از بقیه تقلید نمیکرد بلکه این بقیه بودند که شروع به تقلید از او کردند.
او هنرمندی بود که اعماق صورتهای انسانی، چشمها و جزئیات دستها را میکاوید و بدنها را به شیوهای ابتکاری میکشید که تا به حال به ذهن کسی خطور نکرده بود.
در پاریس سعی کرد با ظاهری بورژوایی و کلاهی بلند ظاهر شود سپس محافل هنری او را به سمت خود کشاند و ظاهری نامتعارف به خود گرفت.
در ابتدا امضای «پی آر پیکاسو» را زیر نقاشی هایش میزد. در سال ۱۹۰۱ امضای «یو پیکاسو» را بر یکی از تابلوهایش زد.
گویی که غیبت غیرمنتظره دوست هنرمندش کارلوس کاساگماس که در اثر عشقی نافرجام در یکی از رستورانهای محله مونپارناس خود را به ضرب گلوله کشت، روی او اثر گذاشت. بهطوریکه بعد از آن تعدادی نقاب با شکل و شمایل صورت دوستش ساخت.
آثار غم بر روی اشخاصی که میکشید نمایان شد؛ حتی در کشیدن زنان آسایشگر و زنانی که پشت میلههای زندان سن لازار بودند.
یکی از این آثار تابلویی به اسم «زندگی» است که در سال ۱۹۰۳ کشید و یکی از آثار اصلی وی به شمار میرود. در این تابلو صورت دوستش نمایان است که جسد زنی او را پوشانده و رو به روی دریا کودکی در بغل دارد. این تابلو سرآغاز سلسله آثار او بود که در آنها کودکی و مرگ روبروی هم قرار میگیرند گویی که او را به چالش میکشند. بعد از آن شروع به کشیدن بدنهای انسانی کرد که ابتدای دوره کوبیسم او بود.
نمایشگاهی پس از دیگری.. و هنوز این هنرمند اسپانیایی گویی برای کسانی که آثار هنری وی را در اختیار دارند تخم طلا میگذارد.. اما به راستی چه کسی از دیدن عظمت سیر میشود؟