پوشش بانوان ایرانی که هر سال با مد تغییر و گاه با عرف جامعه زاویه پیدا می کند عموما در تابستان ها موضوع داغ روز می شود.
امسال ساپورت علامت سؤال اسلامیت و مشروعیت پوشش زنان بود. در دانشنامه آزاد ویکی پدیا “ساپورت” به نوعی لباس چسبنده برای پوشش پاها اطلاق شده که در ایران بیشتر مورد استفاده زنان است. این قطعه لباس که به ویژه در سال گذشته در میان بانوان ایرانی فراگیر شده تبدیل به پدیده ای اجتماعی-فرهنگی شده که حواشی گسترده ای ایجاد کرده است.
صفحه های متعددی توسط شیفتگان ساپورت در شبکه های اجتماعی نظیر فیسبوک با هدف مدح و منقبت و حمایت از این ساق پوش شکل گرفته اند و متعاقبا پایگاه های خبری و وبلاگ های مذهبیون و اصولگرایان هم از این بی بصیرتی در سطح جامعه برآشفته شده و در قبال این پدیده هشدار داده اند تا آنجا که پایگاه خبری حامیان ولایت، طراحان چنین لباس هایی را “مرتبط با سازمان های جاسوسی آلمان و عناصر ضد انقلاب” معرفی کرد و وبسایت اصولگرای ندای انقلاب هم با اشاره به این نوع پوشش درباره “حوادث تلخی که به علت کنترل نکردن غرایض” رخ داده و منجر به تجاوز به زنان بدپوشش و قتل و سوزاندن آن ها شده هشدار داد.
لگینگ ها که به همراه جوراب های شلواری و جوراب های زنانه کلفت در ایران ساپورت خوانده میشوند طی قرن ها تن پوش مردان و زنان بوده اند. اشکال اولیه این پوشش طی قرون رنسانس در اروپا و در میان مردان شایع بود و نوع اولیه آن بر تن زمینداران اسکاتلندی و سرخپوستان آمریکایی مشاهده شد. در ایران هم سال هاست که این لباس بر تن زنان بوده – هرچند متفاوت از شیوه ای که امروزه پوشیده می شود- و کمتر ایرانی پیدا می شود که ساق پوش های کلفت را بر تن مادربزرگ هایی که آن را در زیر چادر و دامن می پوشیدند ندیده باشد.
در دهه ۸۰ میلادی و در بحبوحه شیوع ورزش های ایروبیک، لگینگ ها لباس های ورزشی باشگاه های بدنسازی بودند که راهشان را به خیابان ها نیز گشوده و در غرب تبدیل به لباس کوچه و خیابان شدند. در آن سال ها فروش لگینگ در اروپا و آمریکا بسیار رونق یافت و به نقطه اوج خود رسید تا آنجا که در برخی بخش های آمریکا از فروش جین نیز پیشی گرفت. تقریبا پنج سال پیش این مُد دهه ۸۰، به واسطه گنجانده شدن در کلکسیون لباس و نمایش مُد طراحان بزرگی همانند “استیلا مک کارتنی” و “تریتون” دوباره زنده و با نشستن بر تن مشاهیر و مدل ها نماد خوش لباسی شد. تولیدی های بزرگ لباس نیز با کپی برداری از طراحی های مارک های بزرگ، حجم عظیمی از انواع و اقسام لگینگ ها را تولید و روانه بازار کردند.
در ایران این نوع پوشش از طریق ایرانیانی که به کشورهای خارجی رفت و آمد دارند، برنامه های تلویزیونی و ویدیوهای موسیقی که از طریق ماهواره و اینترنت در اختیار مخاطبان قرار می گیرند، بوتیکهای لباس فروشی که عمدتا اجناس ترک وارد می کنند، و نسل جدید طراحان ایرانی مانتو و شلوار که عموما تحصیل کردگان رشته طراحی لباس و جوان و خوش ذوق هستند، به جامعه معرفی شد.
مینا دلنواز که طراح لباس و زیور آلات برند “مینادل” است با شرح عوامل تعیین کننده در طراحی هایش به شرق پارسی می گوید: “چیزی که من طراحی می کنم تحت تاٴثیر تقاضای مشتری است. گاهی چیزی که مشتری می خواهد و می پسندد بر می گردد به مد خارج ایران. در طراحی رنگ های روز و طرح هایی که در اکثر برند های بزرگ به آنها توجه شده را مد نظر قرار می دهم. مثلا امسال طرح های گل دار و رنگ های زرد و سفید و مشکی خیلی استفاده شده اند.”
وی با اشاره به حساسیت های نیروی انتظامی و پلیس اخلاقی نسبت به این نوع پوشش توضیح می دهد: “من طراحی هایم بر می گردد به آنچه که خودم دوست دارم بپوشم ولی اگر ببینم گشت ارشاد نسبت به پوششی حساسیت دارد تا جایی که بتوانم سعی می کنم که چیزی طراحی کنم که کمتر مشکل ایجاد کند.”
در ایران سنت شده است که هرچند وقت یک بار که مُد جدیدی به حوزه البسه معرفی می شود کارشناسان پوشش اسلامی و مسئولین نهادهای مرتبط، از ستاد امر به معروف و نهی از منکر گرفته تا پلیس امنیت اخلاقی و مجتهدین و فقها و خلاصه هر شخص ذی صلاح و بلا صلاحی که دغدغه سلامت اخلاقی جامعه را دارد نظریاتی را در زمینه اینکه آیا آن پوشش مصداق تبرج است یا خیر عرضه می کند.
در متون قرآن تبرج به معنای خودنمایی به کار رفته، ولی آنچه از کاربرد این واژه در سال های اخیر در ایران استنباط می شود اشاره به هر آنچه دارد که بر تن زنان ایرانی خوش نشیند و ایجاد حض بصری کند چنانکه حتی پوشیدن چکمه های بلند هم توسط جانشین فرمانده ناجا – سردار رادان- مصداق تبرج خوانده شده است. بر اساس حکم شرعی و فتوای آیت الله مکارم شیرازی پوشیدن لباس تنگ نیز در صورتیکه سبب تحریک و مفسده شود جایز نیست لذا می توان نتیجه گرفت آنچه معیار تشخیص تبرج و نامناسب بودن پوششی قرار می گیرد نوع تصویری است که از آن پوشش به ذهن بیننده (مرد)متبادر می شود . در نتیجه تبرج مفهومی ذهنی و انتزاعی است که از انحرافات ذهنی بیننده نشأت می گیرد و می تواند از شخصی به شخص دیگر متفاوت باشد.
انتقاد به این نوع پوشش محدود به ایران نمی شود و در چند سال اخیر که پوشیدن انواع نازک و بدن نمای لگینگ ها به جای شلوار و بدون دامن یا شلوارک در اروپا و آمریکا شایع شده در غرب نیز بازتاب های منفی در چندی از صفحه های مجازی و برخی اماکن نظیر تعدادی از مدارس به همراه داشته است. بر اساس گزارش مجله تایم، لگینگ ها در برخی مدارس ایالت های کالیفورنیا، مینوسوتا و پنسیلوانیای آمریکا و نیز در کانادا ممنوع اعلام شدند، چرا که موجب “منحرف شدن حواس پسرها” می شدند.
این اقدام به دلواپسی هایی میان والدین دامن زد که نگران عواقب پیامی بودند که این تصمیم مخابره می کرد و مسئولیت جلوگیری از “انحراف حواس” پسران جوان را بر دوش دختران جوان می گذاشت. این والدین در اعتراض به این قانونگذاری مدارس اعلام کردند که پسران باید آموزش ببینند تا به زنان با هرنوع پوشش و ظاهری احترام بگذارند و این امر مهمی است که باید در مدارس نهادینه شود.
درایران که به علت حاکمیت نظام سیاسی دینی و گرایش های مذهبی- سنتی بخش وسیعی از جامعه، بسیاری مردان در خانواده هایی پرورش یافته اند که حتی موی سر اعضای مؤنث خانواده خود را ندیده اند، این نوع پوشش نوعی تابو است تا آنجا که گاه عکس زنان و دخترانی که ساپورت بر تن دارند به عنوان تصاویر هوس انگیز و غیراخلاقی در شبکه های مجازی دستمایه رفتارهای هرزه وار و سخنان شرم آور عده ای قرار گرفته و در مواردی عامل تبلیغ و معرفی سایت ها یا افرادی که خدمات فاحشگی ارائه می دهند شده است.
نگین که ۲۷ سال دارد و در شمال تهران زندگی می کند به شرق پارسی می گوید که برای اینکه اذیت نشود تصمیم گرفته در خیابان لگینگ نپوشد. وی توضیح می دهد : “می ترسم… اذیت می کنند… یکی دو بار در خیابان پوشیدم و نگاه های سنگین آدم هایی که مدل ما زندگی نمی کنند آزارم می داد. جای دیگری هم که گشت ارشاد بود نگران بودم که دستگیرم کنند. ولی توی ماشین، کافی شاپ، رستوران، سینما، مهمانی و دورِهمی اکثرا لگینگ می پوشم.”
در حالیکه این مصائب برخی از بانوان را از پوشیدن ساپورت در معابر منصرف کرده بسیاری دیگر مشقت تحمل نگاه های هرزه، سخنان ملامت بار، رنج درگیر شدن با مشفقانی که نیت نیک نهی از منکر دارند، و خطرات دستگیر شدن از سوی پلیس اخلاقی و زندان و شلاق را به جان می خرند چراکه اعتقاد دارند که این بهایی است که برای تحمیل آزادی عقیده و انتخاب نوع پوشش خود که امری شخصی و خصوصی است می پردازند.
نسیم که ۱۹ ساله و از مرکز تهران است به شرق پارسی می گوید: “اذیت خیلی زیاده ولی با این حال برام مهم نیست… خودم و چیزی که فکر میکنم برام بیشتر اهمیت داره تا اینکه دیگران چی فکر می کنند یا چی می گن. اعتقادات و فرهنگ مردم عوض نمی شه و این ها همیشه و با مد هر سال هست. مثلا تابستان پارسال شلوار برمودا مد بود و ما همین برخورد ها را می دیدیم.”
علل محبوبیت لگلینگ ها آن قدر فراوانند که حتی اگر تعدادی از آن ها نام برده شوند احتمالا مخالفان این نوع پوشش را از منصرف کردن بانوان از پوشیدن آنها نا امید می کنند. لگینگ ها به علت خاصیت کش آمدن، قابلیت شکل دادن به بدن و خوش فرم و موزون نشان دادن اندام را دارند. به علاوه انواعی از آن ها هستند که نیم سایز تا یک سایز فرد را لاغرتر نشان داده و برآمدگی شکم را می پوشانند و از این طریق بر تنبلی های آن دسته که از باشگاه های ورزشی و درازنشست های عذاب آور گریزان اند سرپوش می گذارند. این ساپورت ها که در رنگ ها و طرح ها و اجناس مختلف فراوانند، چنانچه هوشمندانه انتخاب شوند با ایجاد خطای دید عیوب بدن را مستور و یا زیبایی های آن را دو چندان می کنند، مثلا لگینگ های راه راه عمودی با ترفند خطوط فرد را کشیده تر نشان می دهند.
ساپورت ها موارد استفاده متعددی دارند و می توان آن ها را با شلوارک، دامن، پیراهن، و حتی تی- شرت های بزرگ برای مناسبت های مختلف استفاده کرد، به علاوه از شلوار ارزان تر نیز هستند. در آخر، مهم ترین جذابیت آنها راحتی آن هاست. به جرأت می توان لگینگ را بعد از پیژامه راحت ترین جایگزین برای شلوار دانست.
تابستان امسال ساپورت پدیده ای بود که چهره شهر را تابستانی کرد، به تقابلات داغی دامن زد، شکاف عمیق اعتقادی و ایدئولوژیک بین اقشار مختلف ایرانیان را به آن ها یاد آور شد و ظرفیت گروه های مختلف سیاسی و اجتماعی را محک زد. زنان ایرانی با حرارت از این ساقپوش استقبال کردند، اگرچه عده ای در خفا و پنهان از انظار عمومی و گروهی آشکارا و در میادین شهر.
هرچند این نوع پوشش با عرف جامعه ایرانی بسیار فاصله دارد ولی همین ناسازگاری های عرفی و اجتماعی طی سال ها بدل به نوعی عادت اجتماعی شده که زمانی بارز و گاه کمرنگ خود را از ورای پدیده های مختلف اجتماعی و گاه حتی یک قطعه لباس می نمایاند.