
21 مارس: روز مبارزه با تبعیض نژادی
هر روز افراد بیشماری به دلیل تفاوت در رنگ پوست و مو و شکل و حالت چهره و گاه تنها به دلیل اقلیت بودن در یک جامعه بزرگتر، مورد تبعیض قرار میگیرند. این تبعیضها گاهی بسیار خشونتبار است. از کشتار جمعی تعدادی دانش آموز در نروژ گرفته تا حمله گروههای تندرو در سوئد به اقلیتهای قومی.
واژه آپارتاید به معنای جدایی و تفکیک، حالا برای خیلیها اصطلاحی هم معنی تبعیض نژادی و نژاد پرستی است. سیاستهای تبعیض نژادی هرچند از دوران بسیار کهن سابقه داشته و در دوران استعمار، به ویژه از قرن هفدهم هم به شکل گسترده اعمال میشد، اما کلمه آپارتاید از سال ۱۹۴۸ توسط دفتر مرکزی حزب ناسیونالیست کشور آفریقای جنوبی به کار گرفته شد تا سفید پوستان را از غیر سفید پوستان و به ویژه سیاهان جدا کند.
آنها رسما اعلام کردند که سیاست آپارتاید همه گروههای نژادی را فروتر از سفید پوستان می داند و با وجود اعتراضات افکار عمومی و سازمانهای بینالمللی، به رفتار خود ادامه دادند. سر انجام، تلاشها و کوششهای مردمی و مبارزات نلسون ماندلا باعث لغو این سیاست در هفدهم ژوئن ۱۹۹۱ میلادی شد. چهرههای جهانی دیگری هم در مبارزه با تبعیض نژادی شناخته شدهاند: مارتین لوترکینگ، رزا پارکس، گاندی و آبراهام لینکلن. هر کدام از این افراد در جغرافیا و زمان های گوناگون، کوشیدهاند با مظاهر نژادپرستی مبارزه کنند.
جنگ جهانی دوم و فجایعی که به رهبری هیتلر در جهان آفریده شد، جلوههای خونینی از بهکار گیری سیاستهای نژادپرستانه در جهان معاصر بودهاند. فجایعی که اثر جبران ناپذیری بر ذهن و روح بشر معاصر گذاشتند و در عین حال چهره حقیقی نژادپرستی را به نمایش گذاشتند. بسیاری از سیاستهای آلمان نازی، مبتنی بر اعمال تبعیض بر افراد متعلق به نژادهای گوناگون بود.
با وجود مبارزه علنی فعالان حقوق بشر با مظاهر تبعیض نژادی این مساله هنوز در بسیاری از کشورها که انسانها با تنوع نژادی در آنها زندگی میکنند وجود دارد. در بسیاری از کشورهای جهان با وجود سیاستهای مهاجرپذیری و پناهنده پذیری، گروههای تندروی نژادپرست، مخالف هرگونه سیاست عمومی برای پذیرش افرادی غیر از نژادهای به اعتفاد آنها برتر هستند. این گروهها با تشکیل احزاب سعی در تغییر قوانین دارند و گاه با حرکتهای خشن، افراد متعلق به نژادهای دیگر را مورد تعرض قرار میدهند. اتفاقی که خاص کشورهای اروپایی و آمریکایی نیست و حتی در میان اقوام کشورهای آفریقایی و آسیایی هم دیده میشود.
استرویتایپ و نژادپرستی
برخی از مفاهیم نژادپرستانه، از پیش-قالب های ذهنی (استریوتایپها) نشات میگیرند یا خود استرویتایپهای جدید تولید میکنند.
افرادی که خود را دنباله روی این پیش-فرضیات ذهنی و فکری می دانند از منظر عموم معرف گروه یا عدهای خاص هستند. این گروها میتوانند افراد متعلق به یک نژاد، ملیت، جنسیت، دین، حزب سیاسی و… باشند. در مورد نژادها میتوان به نمونههای زیادی از این استریوتایپها برخورد: اینکه «سیاهپوستها عصبی هستند،» «سیاهپوستها بیاستعداد هستند،» «چینیها خنگ هستند،» «آفریقاییها وحشی هستند،» «مردم آمریکا از سیاست سر در نمیآورند،» «آلمانیها خشن هستند» و…
ماهیت این استریوتایپها پیشداوری است. تکرار این استریوتایپها افراد را به این باور خواهد رساند که این پیشداوریها حقیقت دارند. در نتیجه جامعه از بیطرفی خارج میشود و میان گروههای مختلفی که درگیر این استریوتایپها هستند، تنش و درگیری ایجاد میشود. نگرش منفی به وجود آمده بر اثر این نوع باورها، کنش درست و سالم بین اعضا را کم میکند و به انواع تبعیضها دامن میزند. به همین دلیل است که هنوز در بسیاری از کشورهای جهان برخی اقوام که به دلایل اقتصادی یا نظامی و سیاسی بر اقوام دیگر غلبه کردهاند، سختترین سیاستها را در قبال نژادهای غیر از خود به کار میگیرند و سابقه جنگهای نژادی همچنان در تاریخ معاصر وجود دارد.
ایران و تبعیض نژادی
در ایران نیز نمونههایی از استریوتایپها در مورد نژادها و اقوام مختلف وجود دارد: «ترکها نمیفهمند»، «لرها کمهوش هستند»، «کردها خشن هستند» و نمونههای دیگر درباره دیگر اقوام ایرانی و غیرایرانی. با توجه به گستردگی باورهای برآمده از این استریوتایپها میتوان نمونههایی از رفتارهای نژادپرستانه را در میان ایرانیان نسبت به گروههای اقلیت دیگر مشاهده کرد.
بر این مبنا نه فقط ایرانیانی که به نحوی در یک منطقه جغرافیایی اقلیت هستند مورد هجوم و تبعیض قرار میگیرند، بلکه این تبعیض خود به نوعی تبعیض برآمده از مرکز نیز منجر شده و گروههای مختلف قومی در ایران، معتقدند که سیاستهای مرکز محور، باعث اعمال محدودیتهای زیادی بر زندگی آنها شده و آنها را از حقوق اجتماعی خود محروم کرده است.
به همین نسبت، وقتی پای مهاجران خارجی به میان میآید نیز رفتارهای نژادپرستانه در میان ایرانیان دیده میشود. به خصوص، گزارش های مختلفی از وجود تفکرات نژادپرستانه در میان ایرانیان نسبت به مهاجران افغان منتشر شده است. ممنوع شدن حضور مهاجران افغان در استان ها، محدودیت تحصیلی برای اتباع افغان در استان ها. رفتار غیر انسانی پلیس با افغانها -چه کسانی که اجازه اقامت دارند و چه کسانی که اجازه اقامت ندارند- تنها نمونههایی از این رفتار است.
در سالهای گذشته اخباری مبنی بر ممنوعیت ورود افغانها به اماکن عمومی منتشر شده است. یکی از نمونهها، مسئولان ستاد سفرهای نوروزی در شهر اصفهان در مرکز ایران ورود شهروندان افغان را به “پارک کوهستانی صفه” ممنوع کردند. آنها دلیل این اقدام خود را «ایجاد امنیت و تامین رفاه بازدید کننده ها اعلام کرده بودند. در نمونهای دیگر،عکسی منتشر شد که در آن اهالی یک روستا با نصب پرچمی خواستار ثبتنام نشدن کودکان افغان در مدرسه شده بودند.
چند سال قبل نیز اداره اتباع خارجی وزارت کشور اعلام کرد که اتباع افغانی و عراقی دیگر نمیتوانند در آزمون سراسری دانشگاههای دولتی شرکت کنند. بر اساس آیین نامه مربوط به شرایط داوطلبان، ثبت نام و شرکت اتباع افغان و عراقی در آزمون سراسری دانشگاهها در سال ۸۸ ممنوع اعلام شد، در حالی که به گفته حسن مسلمی نائینی فرد مدیر کل امور دانشجویان وزارت علوم این ممنوعیت شامل سایر اتباع خارجی نمیشد. او این تصمیم را در راستای سیاستهای تشویقی برای بازگشت مهاجران افغانی و عراقی به کشورهایشان ارزیابی کرده بود اما سازمان ملل به شدت نسبت به این تصمیم ایران واکنش نشان داد.
جدا از اینکه سیاستهای رسمی ایران به این نوع تبعیضهای نژادی دامن میزند، نفوذ این تفکر در میان ایرانیان تا جایی است که بسیاری از مشکلات امنیتی و اقتصادی و فرهنگی خود را به دامن نژادهای دیگر میاندازند و در عینحال نسبت به برخی نژادهای دیگر حالت غلوآمیز و ستایشگری دارند. خلاف افغانها و دیگر مهاجران منطقه ایی، اروپاییان دست کم از نظر مردم عادی، نژاد برتر به شمار میآیند و البته این جدا از نظر کسانی است که ایرانیان آریایی را نژاد برتر میدانند. نفوذ این ایدهها تا جایی است که کودکان با پوست و موی روشن عملا زیباتر از کودکان دیگر به حساب میآیند و پوست و موهای تیره، در تصور بعضی افراد نازیباو فرودست تلقی می گردد.
تلاش برای شناختن حقوق مردمان بومی
علاوه بر اعلام روزی برای مبارزه با تبعیض نژادی، سازمان ملل متحد به شیوههای گوناگون میکوشد تا با اعمال تبعیض علیه اقلیتهای قومی و نژادی و بومیان مناطق مختلف جعرافیایی مبارزه کند. مردمان بومی در کشورهای تازه تاسیس نسبت به تاریخ جهان، از اصلیترین گروههایی هستند که به دلیل تفاوت نژادی مورد تبعیض قرار میگیرند. به عنوان نمونه، سازمان ملل متحد درباره حقوق مردمان بومی در تاریخ ۱٣ سپتامبر ۲۰۰۷ اعلامیهای صادر کرده که به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسیده است.
اولین گردهمایی برای گفتوگو درباره حقوق مردمان بومی در روز ۹ آگوست ۱۹۹۴ صورت گرفت و این روز به نام روز جهانی مردم بومی نامگذاری شد. اولین دهه مردمان بومی از ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۴ بود و دومین دهه از ۲۰۰۴ آغاز شده است.
سازمان ملل متحد تلاش میکند با حضور نمایندگان مردمان بومی جهان به پیشبرد گفتمانهای مربوطه و رشد توسعه آنان کمک کند، البته به نظر میرسد که بیشتر این تلاشها متوجه مردمان بومی قاره امریکا و استرالیا است. در متن این اعلامیه بر برابری حقوق مردمان بومی و حق برخورداری آنها از تمام حقوق بشر و آزادیهای اساسی و حق تعیین سرنوشت و تابعیت تاکید شده و با هرگونه جابهجایی اجباری یا اعمال تبعیض نسبت به آنها مخالفت شده است.