بریتانیا که نسبت زاد و ولد در آن به میزان ۳۳٪، در طول نیم قرن کاهش یافته نمیتواند تنها به ۱۰۰ هزار مهاجر در سال که در راس هرم مشغول بهکار میشوند، بسنده کند
گزارشهای دموگرافیک حاکی از آن است که یکی از مشکلات بنیادینی که قاره پیر درگیر آنها است این است که جمعیت این قاره در حال پیر شدن است؛ و نوک هرم و قاعده آن بهشدت تفاوت سنی پیدا کردند. هر چند این خبر جدید نیست و آمارها غافلگیرکننده نیستند، اما مطالعه «کانون ملی آمار فرانسه»، که در کوچه و خیابانهای آن دهها جلیقه زرد، برای بهبود وضع معیشتی خود، در حال تظاهرات هستند، نشان میدهد که زاد و ولد در فرانسه در طی چهار سال گذشته همچنان درحال کاهش است. در این کشور تنها ۷۵۸ نوزاد بهدنیا آمده و نسبت به سال ۲۰۱۴، ۷۰ هزار نوزاد کاهش داشتهاست. هر چند کاهش جمعیت در این کشور حاد نیست و نسبت به اروپا وضعیت بهتری دارد اما طول عمر در این کشور بالا رفتهاست و این جمعیت پیر نیازمند هزینههای زیادی است. از اینرو در سالیان آینده این کشور خود را در مقابل دستکشیدن از تمایل کنونی خود مییابد و مجبور میشود تعداد بیشتری از مهاجرین را بپذیرد.
فرانسه چندی است که تلاش میکند قانون مربوط به مهاجرت و تابعیت را تعدیل کند و تعداد بیشتری از مهاجران فرهیخته و باسواد و دارای مهارت را به کشور جذب نماید و از تعداد مهاجرین فاقد این استانداردها بکاهد. همین مسئله نیز از سوی بریتانیا دنبال میشود. بریتانیا اعلام کرده بود که حداقل حقوق برای کارمندی که قصد اقامت در کشور را دارد باید ۳ هزار پوند باشد.
از سوی دیگر بریتانیا همیشه از هجوم مهاجرین عرب هشدار میداد، و از امکان خیزش تروریسم در بین این مهاجرین ترس ایجاد میکرد، و برای کاهش مهاجرت وعدههای مالی زیادی را داده بود؛ سیاستهای که بعداً روشن شد بسیار بزرگنمایی کردند و برای کاهش مشکل تأثیر زیادی برجای نگذاشتند.
بههرحال اروپا اینک دچار اختلاف نظر شدهاست و موج پوپولیست در این قاره درحال گستردگی است و آرای عمومی را بر ضد دیگری می شوراند. این دیگری غریبه بهمثابه منبع تمام مشکلات موجود تلقی میشود. البته باید به مشکلات ساختاری دیگر اروپا نیز اشاره کرد که متأثر از شرایط اقتصادی، بهوجود آمده و تحولات جهانی نیز بر این مشکلات افزوده شد. بااینهمه برای بریتانیا غیرممکن است که با وجود کاهش جمعیتی که اینک در این کشور ایجادشده تنها ۱۰۰ هزار مهاجر در سال را بهکشور قبول کند.
معضلات اروپا بسیار است و نظامهای سیاسی آن حتی در برابر تأمین کار نیز بهمشکل برخوردند و از اینرو اگر نیروی جوان جایگزینی نباشد تأمین هزینههای این سالخوردگان غیرممکن میشود. سابقاً اروپاییها میپنداشتند که یاریگرفتن از برادران اروپای شرقی میتواند بر این مشکل غلبه کند و آنها را از مهاجران عرب رها سازد. اما مشکل کاهش جمعیت دامان خود اروپای شرقی را گرفتهاست و یکی از بزرگترین کشورهای اروپایی در معرض پیری جمعیت، بلغارستان است که روز بهروز جمعیت این کشور پیر و کمتر می شود.
باتوجه به اینهمه سیاست آلمان برای پذیرش یک میلیون مهاجر سوری یک سیاست انسانی صرف نبود. این کشور در معرض پیری مفرط جمعیت است و تنها راه مقابله با این مسئله پذیرش تعداد بیشتری از مهاجرین بود. اما این مهاجرین مشکلات خود را نیز بههمراه خود آوردند؛ وهمین مسئله عبرت بزرگی به اروپائیان داد و آنان را از پذیرش تعداد بالایی از مهاجرین دچار تردید کرد.
بریتانیا پس از بریگزت یا قبل از آن، درست مانند دیگر کشورهای اروپایی، نمیتواند مرزهای آهنین وضع کند و از مهاجرینی که شبیه آن نیستند بینیاز شود. رفع این مشکل با سختگیری یا ایجاد جنگ و استفاده از نابودی دیگران نیست، بلکه باید تلاش شود برای حل مشکلات دیگر نقاط مؤثر جهان عمل شود و آموزش و پروش در کشورهای مهاجرفرست تقویت و حمایت گردد؛ و هزینههای مهاجرین در کشورهای خود را پیش از رسیدن مهاجر، در کشور خود او، سرمایهگذاری کنند. رسیدن به این مسئله یک نگرش اروپایی جدیدی به جهان را میطلبد که از هر گونه زواید استعمار رها باشد.