دشمنان زیاد هستند اما از نظر ترک ها دشمن اول آن ها، کردهای جدایی طلب ترکیه، و همچنین کردهای سوریه متحد با آن ها هستند. شایان ذکر است که کردها مانند عرب ها ملیت های مختلفی دارند که در ترکیه و سوریه و عراق و ایران گسترده شده اند. نیروهای ترکیه پیش از این نیز بارها وارد خاک عراق شدند و گروه های کرد ترکیه را در آنسوی مرزها تعقیب کردند.
«دشمن اول» به طور ناگهانی در چندین ماه خطرناک شد، از زمانی که گروه های کرد سوری مساحت گسترده ای، که بر اساس گزارش ها نزدیک به ششصد کیلومتر تخمین زده می شود را در شمال سوریه به موازات مرزهای ترکیه به دست گرفتند. راز کردهای سوریه در این است که علی رغم تمایلات چپ گرایانه خود، داوطلب شدند تا در خط مقدم جنگ ائتلاف بر ضد «داعش» باشند، و با حمایت های عظیم لوجستیک و اطلاعاتی آمریکا توانستند گسترش یابند. اما در مورد همه اطراف؛ ترک ها و ایرانی ها و رژیم سوریه و اپوزیسیون سوریه و روس ها، با تقویت کردها تا زمانی که هدف تنها «داعش» بود مخالفت نکردند، تا این که کردها از تفاهمات پا فراتر گذاشتند و شهرها و مناطق کاملی ما بین رودهای دجله و فرات را به کنترل گرفتند. آن ها به مبارزه با «داعش» اکتفا نکردند بلکه برخی مناطق را به طور کامل از سکنه خالی کردند! اما در نتیجه پیشروی گسترده شان، در رویارویی با اطراف متعدد، مانند نیروهای ترکیه، داعش، و حتی نیروهای اسد قرار گرفتند.
ترک ها از کارهایی که یگان های حمایت از ملت کرد وابسته به حزب اتحاد دموکرات کردستان انجام دادند، احساس خطر کردند. آن ها متوجه برپایی پروژه یک دولت در مرزهای خود شدند که وحدت کشور را تهدید می کرد، بنابراین تصمیم گرفتند برای اولین بار از آغاز بحران سوریه ، در خاک این کشور اعلان جنگ کنند.
نمی توان از تهدیدهایی که جنگ در سوریه بر تمامی کشورهای هم مرز این کشور خواهد داشت چشم پوشی کرد. اولین آن ها ترکیه است که بلند ترین مرزها را با سوریه دارد، و پس از آن عراق است که از زمانی طولانی کنترل مرزهای خود را از دست داد و نزدیک به یک سوم خاک خود را به «داعش» واگذار کرد. پس از آن ها اردن است که کنترل کامل مرزها را به دست گرفت، اما بعد از آن که نزدیک به یک میلیون آواره از مرزها عبور کردند و نبردهای سختی در نزدیکی آن در استان درعا در سوریه در گرفت. نیروهای ایران و شبه نظامیان «حزب الله» نیز هستند که در رویارویی با ارتش آزاد سوریه تمرکز دارند که در شمال اردن در خاک سوریه متمرکز است.
ترک ها، گسترش کردها را تهدیدی برای وحدت کشور خود دیدند به همین دلیل وارد سوریه شدند، و به تعقیب شبه نظامیان کرد پرداختند و نیروهای ائتلاف به رهبری ایالات متحده، ضمن تفاهمات توجیه شده ای پوشش هوایی را از آن ها برداشتند.
پیروزی سریع ارتش ترکیه در جرابلس و غیره، احتمالاً با توافقی پایان خواهد یافت که کردهای سوریه را در ساخت اقلیمی مشابه اقلیم کردستان در شمال عراق، که از سال ۱۹۹۰ تقریباً استقلال یافته است، محدود خواهد کرد. در خصوص اسد و ترکیه، و علی رغم دشمنی بین دو نظام، با برپایی هرگونه نظام کرد در آن منطقه توافق دارند. دولت آنکارا آن را طرحی برای بی ثبات کردن کشور خود می داند به دلیل این که اقلیم کردستان جدید در سوریه در مرزهای جنوبی آن ایجاد می شود، و مانند یک باغ پشتی برای جنبش جدایی طلب کرد ترکیه خواهد بود. برای رژیم اسد نیز وضع همین طور است، زیرا ترس از آن دارد که اقلیم کردستان مانند اسب تروجان برای نیروهای ائتلاف باشد تا پروژه تغییر در سوریه را دنبال کنند، همان کاری که اقلیم کردستان در عراق کرد و در سرنگونی رژیم صدام حسین در عراق شرکت کرد.
به نظر من، ترکیه می توانست پیش از این، و از اولین سال های جنگ، مرزهای خود را حمایت کند و نفوذ خود را به استان بزرگی مانند حلب بکشاند تا در نتیجه درگیری ها تأثیر بگذارد، اما به نظر می رسد آنکارا تمایل داشت با دخالت مستقیم باعث آشفتگی صحنه نشود، که همین امر باعث افزایش خطرات امروزی شد. در هر حال، فرض بر آن است که موانع احتمالی که ممکن است تصمیمات آنکارا را تحت تاثیر قرار دهد را مد نظر قرار دهیم. چرا که آنکارا به قواعد درگیری اعمال شده توسط توافقات دفاعی پیمان ناتو متعهد است، زیرا مداخله هر کشور عضو این پیمان در جنگ بدون تصویب ناتو، پیمان را ملزم به دفاع از آن نمی کند، علاوه بر این خطرات نقض قوانین بین المللی و ملاحظات حاکمیت بین المللی نیز وجود دارد.
آیا ترکیه با ورود نظامی به سوریه، می تواند آن را به روندی سیاسی تبدیل کند که تمامی طرف ها را بر ایجاد راه حل سیاسی و پایان دادن به جنگ تشویق کند؟ ترکیه بازیگری قوی تر از گذشته خواهد بود، اما همکاری ایران و روسیه که ضرورتی برای کنار گذاشتن اسد نمی بینند را بعید می دانم.
هر راه حلی که اسد را باقی بگذارد، حتی اگر تمامی سیاستمداران بر آن اجماع داشته باشند، در آتش جنگ خواهد دمید.
اسد در زمین بدون ارتش و نیروی امنیتی است که در گذشته باعث ابقای او به عنوان حاکمی قدرتمند بود. در حال حاضر فاقد قدرت است. ارتش زمینی که جای او مبارزه می کنند نیروهای ایران و شبه نظامیان «حزب الله» و نیروهای عراقی هستند، و نیروی هوایی او روسیه است که به جای او می جنگد. حتی اگر رهبران اپوزیسیون سوریه با ماندن اسد به عنوان رئیس جمهور موافقت کردند، مبارزان بر رهبران خود شورش خواهند کرد زیرا امکان ندارد حجم دشمنی، آن هم بعد از کشته شدن نیم میلیون نفر، بتواند راه حلی که در هتل های سویس به امضا برسد را بر آن ها تحمیل کند.