درخواستی که محمود عباس رئیس جمهور فلسطینیان در روز ۲۸ نوامبر در مجمع عمومی سازمان ملل ارائه کرد و استقبال گستردهای که اعضای این مجمع از خود نشان دادند نکات فراوانی با خود به همراه داشت. نه تنها رای قاطع کشورهای جهان در پذیرش درخواست فلسطینیها و روی گردانی کشورهای اروپایی به ویژه آلمان از تل آویو، که رای تهران نیز در این نشست از اهمیت بسیاری برخوردار است.
ایران بسیار علاقمند است تا خود را بزرگترین دشمن اسرائیل معرفی کند و در این راه تنها از گفتار سود نمیبرد بلکه همواره حمایتهای مالی، نظامی و سیاسی گستردهای را هم به گروههای مبارز با اسرائیل از حزب الله شیعه مذهب تا حماس و جهاد سلامی سنی مذهب روا داشته است.
آیت الله خامنهای رهبر ایران حتی در یک سخنرانی عمومی در بهمن ۱۳۹۰ و در پاسخ به اتهام دست داشتن ایران در ناآرامیهای بحرین گفت: «این دروغ است. نه، ما دخالت نمیکنیم. ما آنجایی که دخالت کنیم، صریح میگوئیم. ما در قضایای ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجهاش هم پیروزی جنگ سی و سه روزه و پیروزی جنگ بیست و دو روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این حرف نداریم.»
[inset_right]ایران که جزیرهای شیعه نشین در دریای سنی مذهب خاورمیانه است با برافراشتن پرچم مبارزه با اسرائیل و همچنین با اتخاذ مواضع آشکار ضد آمریکایی، برای خود هویتی مستقل تعریف کرد. [/inset_right]
ایران که جزیرهای شیعه نشین در دریای سنی مذهب خاورمیانه است با برافراشتن پرچم مبارزه با اسرائیل و همچنین با اتخاذ مواضع آشکار ضد آمریکایی، برای خود هویتی مستقل تعریف کرد. ایران با تکیه بر همین سیاست مبارزه با اسرائیل، ابزاری برای تقبیح و سرزنش رهبران جهان عرب که راه میانه روی را در پیش گرفته بودند پیدا کرد.
سیاستهای ایران گرچه به مذاق رهبران عرب تلخ میآمد اما در خیابانهای عربی که معمولا مملو از مواضع ضد آمریکایی – ضد اسرائیلی است خریداران زیادی داشت. شاید اگر مسئله بهار عربی پیش نمیآمد و ایران به طور تمام عیار از حمام خونی که بشار اسد در سوریه به راه انداخته بود حمایت نمیکرد، شاید این محبوبیت ایران این روزها منفعتی بیشتر برای رهبران ایران به دست میآورد.
درخواست محمود عباس اما برای ایران و گروههای موسوم به مقاومت لحظهای سرنوشت ساز بود، عباس در طرح خود فلسطینی را مطالبه کرد که در مرزهای ۱۹۶۷ جای میگیرد، سرزمینی در کنار مرزهای کشور اسرائیل. طرح محمود عباس در واقع نه تنها تاکید بر حق فلسطینیان برای برپائی کشور خود و رسمیت شناختن این حق از سوی جهانیان بود بلکه معنا و مفهوم اعتراف و به رسمیت شناختن کشوری به نام اسرائیل در ان سوی مرزها ۱۹۶۷ را نیز با خود داشت.
مواضعی که البته برای فلسطینی ها تازه هم نبود. اکنون حدود ۲۲ سال است که گروههای میانه روی فلسطینی واقعیت وجودی اسرائیل را پذیرفتهاند. کشورهای عربی نیز جملگی در نشست بیروت در مارس ۲۰۰۲ و طرح «صلح عربی» بر آن صحه گذاشتند.
در تمام این سالها اما ایران به مخالفت با روند صلح پرداخت و همواره آن را از پیش شکسته خورده و خیانت به آرمانهای فلسطینان معرفی میکرد، از نابودی اسرائیل گفت و از نهر تا بحر بودن مرزهای فلسطین. ایران در برابر کشورهای به اصطلاح میانه روی خاورمیانه، جبهه موسوم به مقاومت را تشکیل داد، جایی که حماس و جهاد اسلامی را رو در روی عرفات و جانشینان قرار داد و حزب الله لبنان را در مرزهای شمالی اسرائیل نشاند.
گرچه خالد مشعل رهبر سیاسی حماس روز هشتم دسامبر و در اولین حضور خود بعد از ۴۵ سال در فلسطین در نطقی سرشار از احساسات گفت که اسرائیل را هرگز به رسمیت نخواهد شناخت اما این مسئله بر هیچ کس نیز پوشیده نیست که این جنبش سال گذشته و در جریان تلاش برای آشتی فلسطینی پذیرفت که جنبش فتح همچنان مسئول مذاکره با اسرائیل باشد، این جنبش پیروزی اخیر محمود عباس در سازمان ملل را نیز گرامی داشت و به مناسبت آن جشنی در غزه به راه انداخت. مواردی که نشان میدهد گفتار و عمل حماس راه متفاوتی را طی میکنند و دل حماس بیش از گذشته به کشورهای میانه روی خاورمیانه نزدیک شده است گرچه زبانش هنوز با مقامات تهران یکی است.
این وضعیت متناقض و پارادوکسیکال چیزی است که اکنون دامن دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را نیز گرفته است. رای مثبتی که ایران به درخواست ابومازن داد در خود پیام شناسایی اسرائیل را نیز داشت. ایران البته قبل از انقلاب ۱۳۵۷ و در زمان محمد رضا شاه، اسرائیل را به رسمیت شناخته بود. در واقع ایران یکی از اولین کشورهای جهان بود که پایش به گرداب مناقشه خاورمیانه باز شد.
در اردیبهشت ۱۳۲۶ رژیم پادشاهی وقت ایران تنها کشور خاورمیانه و یکی از ۱۱ کشوری بود که در کمیسیون سازمان ملل برای بررسی و یافتن راه حلی برای درگیریهای خونین میان عربها و یهودیها در سرزمینهای مقدس تشکل شده بود، عضویت داشت.
ایران به همراه هند و یوگسلاوی مخالف طرح تقسیم سرزمین فلسطین بودند گرچه نهایتا این تقسیم صورت گرفت. دو سال پس از استقلال اسرائیل مقامات تهران، راهی را در پیش گرفتند که پیش از آنها آنکارا طی کرده بود و به این ترتیب ایران نیز همچون ترکیه، کشور اسرائیل را به صورت دو فاکتو شناسایی کرد.
طولی نکشید که در ایران جنبشی که محمد مصدق نخست وزیر ناسیونالیست ایرانی برای ملی کردن صنعت نفت و محدود کردن اختیارات محمد رضا شاه به راه انداخته بود به پیروزی رسید، این پیروزی اما به منزله به محاق رفتن روابط نه چندان گسترده ایران و اسرائیل نیز بود. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که به کمک آمریکاییها در ایران و برای سقوط مصدق پی ریزی شد یکبار دیگرفرصت همکاری و نزدیکی ایران و اسرائیل را فراهم آورد.
در این سالها ایران، ترکیه و اسرائیل کشورهای هم نظر با کشورهای غربی محسوب میشدند و آمریکا سعی داشت از طریق دو کشور غیر عرب منطقه یعنی ایران و ترکیه، اسرائیل را از انزوا و بحران مشروعیت نجات دهد. در این سالها و در کشورهای عربی نظیر مصر، عراق و سوریه حکومتهای سوسیالیست و نزدیک به سیاستهای مسکو بر سر کار بودند. کشورهای عربی به ویژه مصر در این سالها روابطی تیره با ایران داشتند و همواره رهبران ایران را به عنوان «آلت دست آمریکا» معرفی میکردند.
با سرنگونی رژیم سلطنتی و در اولین روزهای پیروزی انقلاب ایران، سفارت اسرائیل در تهران تعطیل و چند روز بعد به دستور دولت موقت ایران که متشکل از تکنوکراتهای لیبرال بود، تمام مناسبات ایران و اسرائیل قطع و ساختمان سفارت اسرائیل در تهران به عنوان سفارت فلسطین شناخته شد. در همین زمان یاسر عرفات به عنوان اولین میهمان خارجی پس از انقلاب ایران وارد تهران شد و مورد استقبال گرم رهبران انقلابی قرار گرفت.
پس از انقلاب ایران، یکبار دیگر ایران و کشورهای عرب راه متفاوتی را در پیش گرفتند. در حالی که کشورهای عربی به موضع میانه روی گرایش پیدا کرده بودند و مذاکرات مکرر صلح میان دولتهای عربی و اسرائیل برگزار میشد، ایران مخالفت خود را با آنچه «سازشکاری با دشمن» میخواند اعلام میکرد و این بار نوبت به رهبران تهران رسیده بود تا رهبران عرب را «آلت دست آمریکا» معرفی میکند.
آنچه اکنون اما مشخص است این نکته است که گرچه قلب و زبان تهران همچنان نمیخواهند اسرائیل را بپذیرند، اما رهبران ایران لااقل در نشست اخیر مجمع سازمان ملل، ناچار به پیروی از راه محمودعباس شدند و واقعیت وجودی اسرائیل را به رسمیت شناختند.