مسئله تاریخ رسمی به عنوان کارنامه سرکشها و دیکتاتورها
لندن: عدنان حسین احمد
* جورجی زیدان اولویت را به تاریخ داد و از سهم هنر زد، به این معنی که هنر را در خدمت تاریخ گرفت و نه برعکس
* عبدالرحمن منیف درسی به نویسندگان عرب داد در زمینه به حرف کشیدن و خواندن و فهم تاریخ قدیم و جدید
کتاب «تاریخی و روایی در رمان عربی» نوشته منتقد فاضل ثامر توسط انتشارات «ابن الندیم» الجزایر و «الروافد» در بیروت روانه بازار شد. کتاب شامل ۴۰ مقاله نقدی به همراه مقدمهای که ماهیت و هدف از انتشار کتاب را نشان میدهد. اگر بخواهیم دقیق باشیم باید بگوییم در این کتاب ۹ مقاله دربارهٔ رمانهای عربی است و ۳۰ مقاله دربارهٔ رمانهای عراقی همراه با پژوهشی انتقادی دربارهٔ توصیف و نمودهایش، حکایتهای محیطی، تمرکز فلسفی، خود روایتی، شاعرانگی آب و از این قبیل.
اندیشه کتاب به تمامی حمله به تاریخ رسمی به عنوان کارنامه دروغین سرکشها و دیکتاتورها و پیروزها و تمرکز بر رنج شکست خوردگان و پایمال شدگان و دربندشدگان است. نویسنده پیش از آنکه وارد پژوهشهای انتقادی و تطبیقی خودش بشود تعدادی از نویسندگان رمان تاریخی در جهان را به یادمان میآورد، نویسندگانی همچون والتر اسکات و الکساندر دوما و سروانتس. تا بعد میرسد به جرجی زیدان و المویلحی و ابی الثناء الآلوسی. اما بیشتر بر زیدان تمرکز کرده که به تاریخ نسبت به هنر اولویت داده به گونهای که هنر را در خدمت تاریخ درآورده و نه برعکس. علیرغم تفاوت فاحش میان نویسنده و مورخ اما متفکر فرانسوی پل ریکور تاریخ را نوعی روایت میبیند. با این حال گفتمان قدرت در تاریخ رسمی متجلی میشود در حالی که قدرت گفتمان در رمانی متجلی میشود که نویسندگان ابداعگر مینویسند؛ کسانی که به کمک تاریخهای به حاشیه رانده شده، دور انداخته شده و سرکوب شده میآیند. برای همین هم انگلس «رمانهای بالزاک را صادقانهتر و به جاتر از تاریخ رسمی و مدون برشمرد».
پنج تحقیق اول بر تاریخ اندلس به شکل عمومی تمرکز میکنند به گونهای که غرناطه/ گرانادا یا دیگر شهرهای اندلسی از رحم تاریخ بیرون کشیده میشوند. امین معلوف رمانی دربارهٔ «لیون آفریقایی» نوشت. شاید مهمترین نکته این رمان این باشد که قهرمانش زیربار انتساب به هیچکدام از هویتهای قومی، دینی، ملی، منطقهای یا فرهنگی نرفت.
همین موضع تسامح و رواداری در رمان «البیت الاندلسی/خانه اندلسی» واسینی الاعرج تجلی مییابد. مراد پاستای عمو، با تمام صراحت و خیلی راحت پیش ماسکا اعتراف میکند: «تا به امروز نمیدانم پدر بزرگم مسیحی بود یا مسلمان و از هیچکسی هم نپرسیدم تا مطمئن بشوم». در چارچوب همین تسامح ممکن است رمان «اوراق معبد الکتبا» نوشته هاشم غرایبه اردنی را قرار دهیم. او هم از تاریخ مملکت نبطیها گفت و پترا را به عنوان شهری روادار معرفی کرد. نویسنده عراقی جابر خلیفه جابر اما تاریخ اندلس را در رمان «رحله الغرناطی/سفر مرد اهل غرناطه» دستمایه خود ساخت تا توان روایتگری خودش را در ایجاد جهانی تخیلی استفاده کند بی آنکه به تاریخ متوسل شود یا تکیه کند. همین مسئله بر «سهگانه غرناطه» رضوی عاشور، نویسنده مصری صدق میکند. رمانی که ما را به یاد رمان نسلها میاندازد، درست همانند سهگانه نجیب محفوظ. فاضل ثامر منتقد، چند رمان عربی دیگر را که از تاریخ الهام گرفتهاند یا آن را به حرف زدن واداشتهاند، بررسی کرده؛ مثل رمان «رواق البغدادیه» نوشته اسامه السعید مصری. رمانی که بر انسان مقهوری که تن به تسلیم نمیدهد تمرکز دارد، به خصوص که او دراین متن زنی است دارای صدای بلند. او دعوت میکند به ضد عبودیت و سوء استفاده.
ثامر از دوگانه «آگاهی موجود» و «آگاهی ممکن» نوشته لوسین گولدمن بهره برده و آن را بر بسیاری از رمانهای عراقی و عربی تطبیق کرده با این فرض که اولی آگاهی ساکن و منحرف است و دومی آگاهی سرکش که تن نمیدهد و «انقلابی» است. رمان پنج جلدی «مدن الملح/شهرهای نمک» و رمان سه جلدی «ارض السواد/سرزمین سیاه/عراق» عبدالرحمن منیف، دو رمان نسلها محسوب میشوند، اما نویسنده در برابر مفهوم قهرمان فردی و سرکش ایستاد و در عوض به مفهوم قهرمانی جمعی روی خوش نشان داد.
به نظر ثامر نویسنده این رمانها درسی به نویسندگان عرب داد تا چگونه تاریخ را به سخن گفتن وادارند و تاریخ قدیم و جدید را چگونه بخوانند. اما او برای زیباسازی چهره داوود پاشا بر او خرده میگیرد، چرا که اشغالگران عثمانی با عراقیها همچون رعایا برخورد میکردند و نه به عنوان شهروند. در رمان «الخبز الحافی/نان خالی» و «الشطار/ زیرکان» محمد شکری که برخی آنها را «ادبیات کاملاً پورنوگرافی» میدانند، این دو بیشتر به ادبیات راهزنی نزدیکند تا به ادبیات زیرکان و عیارها به گفته ثامر.
دربارهٔ رمان «جنوب غرب تروا، جنوب شرق قرطاج» نوشته ابراهیم الکونی، به نظر ثامر این اثر «دایره المعارفی تاریخی و جنگی و فرهنگی است» که در آن تاریخ و روایت با هم در نبردند. منتقد این رمان را از منظر دوگانه «خام و پخته» کلود لوی شتراوس خواندهاست.
دربارهٔ رمانهای عراقی نویسنده بر این نظر است که با تاریخ در هم آمیختهاند و از آن بهره بردهاند. رمانهایی همچون «الولیمه العاریه/ سفره خالی» نوشته علی بدر، «فرانکشتاین فی بغداد/ فرانکشتاین در بغداد» نوشته احمد سعداوی…