ایران نخستین کشوری است که طعم تلخ ظهور و به قدرت رسیدن طالبان را در سال ۱۳۷۷ با ترور شدن دیپلماتهایش چشید و حتی تا مرز جنگی تمام عیار با این گروه پیش رفت.
ایران در سال ۸۰ به همان اندازه از سرنگونی این دشمن ایدئولوژیک خود توسط ائتلاف به رهبری آمریکا خشنود شد و نفسی راحت کشید. اما این پایان کار طالبان نبود و آنان ۱۲ سال بعد خود را به تهران رساندند.
ظهور و پیشینه کاری طالبان
طالبان (طلبهها) در میانه سال ۱۳۷۳ که گروههای مجاهدین پس از سقوط رژیم کمونیستی بر سر تصاحب قدرت درگیر جنگ بودند، ظهور کردند و با خروج از مدارس مذهبی پاکستان به سوی افغانستان سرازیرشده قندهار را تصرف کردند. آنان سپس به سرعت مناطق عمده جنوب و غرب کشور و کابل را به کنترول خود درآورند.
این گروه تندرو که از حمایت مستقیم القاعده نیز برخوردار بود پس از تصرف کابل در ۵ مهرماه ۷۵ دولت خود را تشکیل داد و نام «امارت اسلامی افغانستان» را بر آن نهاد.
رژیم طالبان با برداشتهای سخت گیرانه از فقه حنفی، آزادیهای مدنی از جمله آزادی بیان را به شدت محدود و به سرکوب پیروان دیگر ادیان و مذاهب به ویژه شیعیان پرداخت و در ۱۷ مرداد ماه ۷۷ مزار شریف آخرین شهر بزرگ کشور را تصرف کرد.
ایران گفته است که طالبان با ورود به کنسولگری این کشور در این شهر، هشت دیپلمات و همچنان خبرنگار صدا و سیما را به قتل رسانده و اجساد آنان را برای رد گم کردن به خارج از کنسولگری انتقال دادند.
در واکنش به این رویداد و همچنان سقوط آخرین شهر بزرگ تحت کنترول حاکمیت ضد طالبان که از سوی ایران پشتیبانی میشدند، دهها هزار نیروی نظامی ایران در مرز این کشور با افغانستان مستقر شدند تا علیه طالبان دست به اقدام بزنند اما ایرانیها در نهایت از آغاز یک جنگ که پایانی برای آن متصور نبود خوداری کردند و به باتلاق افغانستان پا نگذاشتند.
سقوط طالبان و خوشحالی زودگذر ایران
ایران اما با غنیمت شمردن فرصت، از حمله ائتلاف تحت رهبری آمریکا به افغانستان در میانه مهر ۱۳۸۰ که به بهانه حمایت طالبان از القاعده صورت گرفت، پیشتیانی نمود و با خوشحالی از سرنگونی دشمن دیرینهاش استقبال کرد.
ایران پس از آن در گفتگوهای بین المللی به خاطر تشکیل حکومت موقت، انتقالی و منتخب که بیشتر اعضای آن از میان گروهای مقاومت ضد طالبان برگزیده شدند، حمایت کرد و حتی به جمع کشور کشورهای بزرگ کمک کننده به نظام نوپای افغانستان پیوست و روابط نزدیکی را با دولت جدید کابل برقرار کرد.
با تشکیل آیساف یا نیروهای بین المللی کمک به تامین امنیت افغانستان از سوی شورای امنیت و سپس واگذاری هدایت این نیروها به ناتو در مرداد ماه ۸۲، حساسیتهای ایران نسبت به حضور و افزایش نظامیان غربی در همسایگیاش بیشتر شد. این حساسیت ها به مرور از ناخرسندی و انتقاد، به مخالفت آشکار و اشغالگر خواندن آنان تبدیل شد.
در سالهای بعد از آن هر چند سیاست خارجی ایران این وضعیت را بر نمیبابید اما رسانههای حکومتی دست کم با پوشش جنبه ظاهری قضایا نشان دادند که در درون حاکمیت در رابطه با حضور گسترده نظامی غربیها در همسایه شرقیاش چه اندیشهای وجود دارد.
از اتهام «کمک» به دشمنِ دشمن تا «ابتکارات ایران علیه اشغالگران»
بازتاب افکار حاکمیت ایران از طریق رسانهها نشان داد که زمامداران ایران با وصف اینکه از سقوط دشمن سرسخت خود طالبان آن هم بدون پرداخت هزینه سنگین جنگ خوشحال هستند تا چه اندازه از جایگزینی آمریکا که همواره آن را شیطان بزرگ خوانده بودند، ناراحت هستند.
آمریکا که رهبری آیساف را برعهده دارد ۲۸ فروردین ماه ۸۶ ایران را متهم کرد که در تبانی با طالبان و با ارسال تجهیزات نظامی به این گروه، علیه نیروهای خارجی مستقر در افغانستان اقدام میکند. دو ماه بعد، رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا نسبت به آنچه که «دخالت منفی فزاینده» این کشور در افغانستان خواند هشدار دارد و گفت که آمریکا به مدارک و اطلاعات تازهای دست یافته است که «کاملا روشن میکند مقدار کاملا قابل توجهی سلاح» از ایران به افغانستان فرستاده میشود.
وزارت دفاع افغانستان نیز در آن زمان تائید کرد که طالبان از ایران سلاح دریافت میکنند اما افزود که نمیداند کدام نهاد ایرانی در پس این قضیه است. این در حالی که وزارت خارجه آمریکا به صراحت اعلام کرده بود که این کار از سوی سپاه پاسداران صورت میگیرد. نیروی قدس سپاه پاسداران پیش از آن به کمک تسلیحاتی و آموزشی به شورشیان عراقی نیز متهم شده بود.
بریتانیا نیز که پس از آمریکا بیشتر نظامی را در قالب آیساف در افغانستان مستقر کرده است، ادعای مشابهی مطرح کرد. دز براون، وزیر دفاع این کشور ۱۸ اردیبهشت۸۶در بیانیهای ایران را متهم کرد که به طالبان در حمله به نیروهای آیساف کمک میکند؛ اتهاماتی که از سوی ایران و طالبان رد شد.
ایران اما طی این مدت از یک سو تلاش کرد تا روابط نزدیک با دولت افغانستان را حفظ کند و در همان حال به طور آشکار به جبهه گیری علیه نظامیان خارجی در افغانستان پرداخت.
علی لاریجانی رئیس مجلس ایران ۲ دی ماه ۸۷ در دیدار محمد کریم خلیلی معاون رئیس جمهور افغانستان از تهران، از حضور نیروهای خارجی در افغانستان به عنوان عامل «افزایش افراطیگری» و «ناامنی» نام برد و نسبت به آن ابراز نگرانی کرد.
اما اظهارات مقامهای ایرانی از این هم فراتر رفت و محمود احمدینژاد ۱۹ اسفند ۸۸ قبل از ترک تهران به مقصد به کابل، در بیانیهای از نیروهای خارجی که بر پایه قطعنامه شورای امنیت در افغانستان مستقر شدهاند و دولت منتخب این کشور نیز از ماموریت آنها حمایت کرده است، به شدت انتقاد کرد.
ولی در سخنرانی خود گفت: «در شرایط جدید منطقه، ایران برای حل مشکلات افغانستان و بیرون رفتن اشغالگران از این کشور ابتکاراتی دارد و لازم است برای بیرون رفتن اشغالگران و بیگانگان از منطقه تصمیم گرفته شود.»
دو سال بعد نیز اتهام تازهای از سوی قدرتهای غربی و برخی مقامهای افغان مبنی بر کمک ایران به طالبان مطرح شد و حتی در دیماه سال ۱۳۹۰ آمریکا ادعا کرد که عزالدین عبدالعزیز خلیل، مشهور به یاسین السوری، مسئول امور مالی القاعده از سال ۸۷ با موافقت ایران در این کشور فعالیت میکند و القاعده به وسیله او از طریق ایران با جذب نیرو از خاورمیانه، فعالیتهای خود را در پاکستان و افغانستان به پیش میبرد
نمایندگان طالبان در تهران و ادامه سیاست دوگانه ایران
طبق توافق ناتو و افغانستان، نیروهای خارجی باید افغانستان را در پایان سال ۲۰۱۴ (زمستان ۱۳۹۳) ترک کنند. آمریکا اعلام کرده است که با دیگر هم پیمانان خود در توافق با دولت افغانستان تا زمستان ۱۳۹۳ بیشتر نیروهای نظامی خود را از این کشور خارج میکنند.
آمریکا در عین حال طی دو سال گذشته با طالبان در گفتگو بوده تا آنچه را که زمینه سازی صلح بین آنان و دولت افغانستان میخواند به انجام برساند اما ایران نیز نشان داد که خواهان رابطه رسمی با طالبان است.
۱۱ خرداد سال جاری خبرگزاری فارس تائید کرد که یک هیئت طالبان به تهران سفر کرده و با مقامهای امنیتی این کشور گفتگو کردهاند و حتی برخی از منابع تاکید کردند که نمایندگان ارشد طالبان به دعوت ایران به کنفرانس «بیداری اسلامی» که در تهران برگزار شد، حضور یافتهاند.
اما محمد رضا بهرامی که بعد از سرنگونی رژیم طالبان سفیر ایران در کابل بود و با روی کار آمدن حکومت میانه رو حسن روحانی به تازگی به همان پست قبلی گماشته شده است به طور تلویحی از حضور طالبان در تهران انتقاد کرده و خواستار پرهیز از تعامل با طالبان شده است.
وی در مقالهای که سه ماه پیش در سایت «دیپلماسی ایرانی» منتشر شد، نوشته است که هر گونه تعامل رسمی و علنی با طالبان و دیگر گروههای شورشی در افغانستان باید با هماهنگی دولت افغاستان به عنوان یک دولت منتخب صورت گیرد و از ایجاد ابهام در مناسبات سیاسی دوجانبه خوداری شود.
به گفته سفیر تازه ایران در کابل، هر گونه تعامل آشکار سیاسی با طالبان بدون مشخص بودن مسئولیت پذیری این گروه نسبت به ورود به روند توافق شده مصالحه و آشتی ملی، به مفهوم بازی کردن در زمین طالبان میباشد و نتیجهای جز پیچیدهتر نمودن شرایط این کشور و استمرار بیثباتی در پی ندارد.