این همه گشایش و شفافیت و صراحت بیان جای تعجب دارد. مناظره های انتخاباتی که اصولا، باید به صورت ضبط شده پخش می شد اما اجازه پخش زنده آنها صادر شد. آنهم به خاطر اینکه بهتر بود که نامزدهای ریاست جمهوری برای فرونشاندن خشم مردم به رد و بدل کردن اتهامات بپردازند. محمود علوی وزیر اطلاعات- (و در عین حال اطلاع رسانی) گفت “سلامت جامعه، وحدت و امنیت جامعه مهم تر از هداف سیاسی است.” او در دهم ماه مه نیز تصریح کرد “نتیجه هر چه باشد رای مردم محترم است.” او گفت “چند هزار تی شرت تولید شده بود که ماموران این وزارتخانه توانستند آنها را ضبط کنند. روی این تی شرت ها شعارهایی علیه یکی از کاندیداها (روحانی) با عنوان “دولت حرف خداحافظ”، “چهار سال رکود و بیکاری” و “من به روحانی رأی نمی دهم” نوشته شده بود.”
در همین حال، بخش هایی از فیلم مستند انتخاباتی پرزیدنت حسن روحانی توسط صدا و سیما سانسور شد تا میزان تحمل و سعه صدر این نهاد مشخص شود. قسمت های سانسور شده شعارهای “یا حسین، میرحسین” طرفداران روحانی بود که خواستار آزادی او هستند. صدا و سیما اقدام به حذف تصویر محمد خاتمی رئیس جمهور اسبق نمود. خاتمی از سال ۲۰۱۵ ممنوع التصویر و ممنوع البیان شده است. یکی از مسئولین ستاد روحانی گفت یکی از بخش های حذف شده در این فیلم سخنان یک دانشجو درباره برجام بود که گفته بود این قرارداد “با نظر مستقیم رهبر ایران تایید شد”.
حسن عباسی یکی از مقامات سپاه در همایش انتخاباتی ابراهیم رئیسی نامزد اصولگرایان گفت ” موسوی، کروبی و خاتمی به زودی دادگاهی و اعدام خواهند شد”!
البته، حالا دیگر همه می دانیم که انتخابات در ایران نه آزاد است و نه شفاف. روند انتخاباتی در ایران از همان آغاز تا پایان فاقد دو وپژگی آزادی و شفافیت است، گرچه گاهی هم چاشنی مناظره های انتخاباتی به آن افزوده می شود. اما، به هر حال، انتخابات برای رژیم حاکم در ایران مهم است. اگر از آزاد نبودن انتخابات و اعمال محدودیت ها بر نامزدهای ریاست جمهوری و تلاش های نظام ولایت فقیه برای مهندسی کردن انتخابات بگذریم دفتر ریاست جمهوری دریچه این نظام به روی جهان به شمار می رود. دریچه ای که گاهی با سیاست خارجه رویایی که به مذاق غرب خوش می آید عامل ارتباط این نظام با جهان می شود. نمونه این رویکرد را در دوره محمد خاتمی و روحانی شاهد بودیم. این دریچه در دورانی بازتاب دهنده اظهارات آتشین محمود احمدی نژاد خطاب به جهانیان بود. رهبر ایران هم با توجه به سیاست های رئیس جمهوری و واکنش های بین المللی نسبت به آنها جهت حرکت را تعیین می کند.
رژیم حاکم در ایران و گروه های فشار هوادار آن در سراسر جهان می کوشند تا به جهانیان القا کنند که انتخابات ریاست جمهوری به مثابه به ثمر نشستن یک پروسه دموکراتیک در ایران است. آنها می خواهند این تصور در ذهن کشورهای جهان جا بیفتد که نظام ایران فاصله چندانی با دموکراسی ندارد؛ چه اینکه کمپین های انتخاباتی به سبک غرب راه افتادند و کاندیداها در مناظره های تلویزیونی مستقیم شرکت کردند و آنها آزادانه از دولت کنونی انتقاد کردند. البته، دولت هم در پاسخ گفت که فساد در نهادهای حاکمیت لانه کرده است. نامزدهای ریاست جمهوری به یکدیگر اتهام زدند. نکته جالب اینجاست که بحث رهبر توسط هیچ کدام از نامزدها پیش کشیده نشد. مگر بیانات رهبر چه در سطح داخلی یا منطقه ای یا بین المللی فصل الخطاب نیست؟ پس، چطور امکان دارد که گروه هایی غرق فساد باشند و حقوق مردم را پایمال کنند و خون مردم را بریزند و آنها را از آزادی محروم کنند در حالیکه این همه، با موافقت رهبری نباشد؟ ممکن است بگویند که رهبر در فساد دستی ندارد اما حمایتش از فساد را چطور می توان تفسیرکرد؟!
رای دهندگان ایرانی را به مشارکت و رای دادن تشویق کردند. رژیم حاکم در صدد این است تا میزان مشارکت بالا را به رخ بکشد. حجم مشارکت مردم در انتخابات نشانه برخورداری مردم از آزادی و حمایت مردمی از نظام است. تشویق به انتخابات برای “کشور” و “اسلام” است. خود خامنه ای گفت که “شرکت در انتخابات رأی به نظام است.”
مریم اکبر منفرد که در زندان به سر می برد در بیانیه ای درباره انتخابات گفت “نمایش انتخاباتی در این دوره از ریاست جمهوری به برملا ساختن دست یکدیگر در فساد و چپاول تبدیل گشته است که در پی آن آشفتگی و شکست سیاسی هر دو جناح به وضوح دیده می شود که خود نمایانگر پوسیدگی و فروریختن ستون های نظامی است که آقایان بارها ادعای محکم و استوار بودنش را مطرح کرده اند”.
مریم که با محکومیت ۱۵ سال زندان از سال ۲۰۰۹ در زندان است افزود “مگر همین ایشان (روحانی) در سال ۱۹۹۹ با سمت “دبیر شورای امنیت ملی” نقش اصلی را در سرکوب وحشیانه قیام جوانان ایفا نکردند؟ اما کاندیدای رقیب وی یعنی رئیسی که به تازگی به حضرت آیت الله رئیسی ملقب گشته اند از اعضای هیئت مرگ در سال ۱۹۸۸ بوده و نگاهی به کارنامه ایشان شرکت در اعدام های گروهی را به خاطر می آورد… لذا رأی من “نه” به حاکمیت است.”
یکی از نمونه های “دموکراسی ویترینی” که در سطح بین المللی توجه برانگیز شد اظهارات روحانی بود که سپاه را به تلاش برای برهم زدن برجام متهم کرد. روحانی به خوبی می داند که این اتهام خطرناکی است. او گفت ما دیدیم چگونه آنها روی موشک ها ضد اسرائیل شعار نوشتند. سپاه هم در مقابل، از شهر موشکی زیر زمین پرده برداشت.
انتقاد “جسورانه” روحانی در کشورهای غربی بازتاب داشت. این در تثبیت سیمای معتدل روحانی در خارج سهیم بود. این انتقادها، همچنین به نفع نظامی تمام می شود که به روحانی اجازه کاندیداتوری و رسیدن به کرسی ریاست جمهوری داده است. اما، در واقع، روحانی از برنامه های موشکی ایران انتقاد نکرد. او با عدم اشاره به نقش تروریستی و نظامی سپاه در بر هم زدن ثبات در کشورهای منطقه از “خطوط قرمز” عبور نکرد؛ چرا که او شریک اقدامات سپاه است. ضمنا، روحانی می داند که سپاه در شهرهای ایران از محبوبیت برخوردار نیست. او می داند که فلسطین در میان توده ها چندان محبوبیتی ندارد و مردم شور و شوقی برای جنگ با اسرائیل ندارند. روحانی شاید می دانست که اگر برنده انتخابات نشود شاید جنگی دربگیرد، برای همین هم به افزایش بودجه سپاه در سه سال گذشته پرداخت.
اما در مورد رئیسی باید گفت که رسیدن وی به کرسی ریاست جمهوری کار بس دشواری است. با وجودی که رئیسی از حمایت روحانیون اصولگرا و دستگاه های امنیتی برخوردار است اما اظهارات وی در مناظرات نتوانست مردم را جذب کند.
بی گمان، رای دهندگان به تنهایی نتایج انتخابات در ایران را تعیین نمی کنند. نحوه تایید صلاحیت ها در انتخابات این دوره شکوکی را در مورد انگیزه پنهان رئیسی برای کاندیداتوری رئیس جمهوری برانگیخت. رئیسی یکی از گزینه های رهبری یعنی جانشینی خامنه ای است. خامنه ای قبل از رهبر شدن در سال ۱۹۸۹ به مدت ۸ سال رئیس جمهور بود. حالا، درست است که نقش ریاست جمهوری در ایران تا حدود زیادی تشریفاتی است اما مقام ریاست جمهوری این فرصت را در اختیار خامنه ای قرار داد تا در کانون مرکز تصمیم گیرنده ملی قرار بگیرد. با این اوصاف، شاید خامنه ای ترجیح می دهد کسی دارای تجربه مدیریتی و دارای کاریزما جانشین وی شود.
چنانچه این انگیزه منطقی برای کاندیداتوری رئیسی باشد پس پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری حتمی خواهد بود. رئیسی یک روحانی تقریبا ناشناخته بود که با کمپین انتخاباتی در کانون توجه ها و دقت نظر مردم قرار گرفته است. حال، اگر او از روحانی شکست سنگینی بخورد مساله غیر قابل دفاعی خواهد بود؛ آنهم با آن همه حمایتی که از رئیسی صورت گرفت. چنانچه تفاوت آرا بین روحانی و رئیسی ناچیز باشد اعتبار رئیسی به عنوان رهبر آینده زیر سوال خواهد رفت.
در این گیر و دار، طرح منطقه ای ایران ادامه دارد. ایران در داخل “جامه دموکراسی” به تن کرده اما گروه های هوادار وی در خارج استراتژی این کشور را پیش می برند. قیس خزعلی سرکرده گروه عصائب اهل حق در عراق گفت “ما به فعالیت های خود ادامه می دهیم. ما به دنبال قمر شیعی هستیم نه هلال شیعی.” خزعلی یکی از مقام های ارشد گروه حشد شعبی است. حشد شعبی توسط ایران – دموکراتیک تشکیل شده است. حمایت تسلیحاتی و مالی حشد شعبی توسط ایران صورت می گیرد. تصاویر تجهیزات نظامی ارتش افغانستان در عراق منتشر شده است. این تصاویر نشان می دهد که ایران نه تنها مزدور افغانی بلکه تجهیزات نظامی افغانی هم به عراق می فرستد.
انتخاب رئیس جمهور در ایران لزوما تغییر بنیادین در ساختار جمهوری اسلامی ایجاد نمی کند. کما اینکه، رهبر ایران خامنه ای در کلیه امور حکومتی حتی در فساد دستگاه های حکومتی فصل الخطاب است. اما، این انتخابات گویای شکاف روزافزون و تناقضات در حال گسترش در نظام سیاسی ایران است. آینده رژیم حاکم در ایران تحت تاثیر این شکاف ها و تناقضات قرار دارد.