
بشار اسد و اسما اسد میان هوادارانشان در دمشق در ماه ژوئن سال ۲۰۱۱
سال ۱۹۶۹، «رفیق» ویاچسلاو مولوتوف، وزیر اسبق خارجه روسیه در دوران زمامداری استالین و یکی از دوستان نزدیک استالین، پا به هشتادمین سال زندگیش میگذاشت، تنها زندگی میکرد و از زمان برکناری از قدرت (در سال ۱۹۶۱) پس از مرگ رهبرش، به فراموشی سپرده شده بود. در سالهای پس از برکناریش از قدرت، بسیاری از مردم درباره رازها و اطلاعاتی که او با خود از طبقه حاکمه اتحاد جماهیر شوروی داشت، گمانهزنی میکردند. با این حال، زمانی که نیکیتا خوروشوف، یکی از حریفان مولوتوف، مرد؛ لئونید برژنف به قدرت رسید و حبس خانگی مولوتوف را لغو کرد. مولوتوف هم آنا این لطف برژنف را با تسلیم چندین پرونده مهم که در اختیار داشت، از جمله نامههای سری استالین، پاسخ داد. این نامهها تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ۱۹۹۱ مخفیانه باقی ماندند.
اما، لارس لیه، تاریخنویس آمریکایی، توانست آنها را در سال ۱۹۹۵ تحت عنوان «نامههای استالین به مولوتوف، ۳۶-۱۹۲۵» چاپ کند. اهمیت این نامهها در این حقیقت خفته است که این نامهها منبع مهمی هستند که بر اساس آن میتوانیم به فرایند فکری استالین پی ببریم. لیه تصریح میکند که استالین، آن گونه که در نامههایش میتوان دید، در قالب یک دیکتاتور ظاهر میشود که لحظه لحظه عمرش را به بافتن تئوریهای توطئه و دسیسهچینیها میپردازد، و برای حذف دشمنانش، ابتدا آنها را به خود نزدیک میکند و سپس زمانی که در اوج غرور و نخوت به سر میبرند، ورق را برمیگرداند. استالین به ویژه تحت تأثیر «ایوان مخوف» قرار داشت و او را یک قهرمان میدانست. با این حال، این نامهها بعد انسانی استالین را هم نشان میدهد، وقتی که او به همسر مولوتوف کارت تبریک کریسمس میفرستد، حال و احوال فرزندانشان را میپرسد، و خطابههای اخلاقی و پندهای آموزشی میدهد.
نامههایی که اخیرا از بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، و همسرش به بیرون درز کرده و در مطبوعات چاپ شده، میتواند رویدادی استثنائی باشد. در واقع این نخستین باری است که دنیا توانسته است از فرایند فکری رئیس جمهوری باخبر شود که برای سرکوب شورش مردمانش، به زور شدید متوسل شده است. درست است که صحت این ایمیلها را نمیتوان به طور قطع تأیید کرد، چرا که بیشتر آنها ویرایش شدهاند؛ اما با این حال، این نامهها چشمانداز خوبی از آنچه در خانه خاندان اسد میگذرد، به ما میدهد. و همچنین وقایعنگار روزانه خوبی از رژیم سوریه در این انقلاب یکساله است. مطبوعات به طور گستردهای به ولخرجی و بیبندوباری رئیسجمهور و همسرش، چنان که در خرید اینترنتیشان دیده شد، پرداختند.
اما مهمتر از این، وجه سیاسی و راهبردی این بیش از سه هزار نامه است. یعنی برای اولین بار ما میتوانیم سازوکار تصمیمگیری درون رژیم، و راهها و ابزارهایی که برای مدیریت بحران به کار میبرد را ببینیم. ممکن است برای تجزیه و تحلیل محتوای کامل این اسناد و تهیه یک خلاصه کامل، چندین پژوهشگر متخصص و چندین ماه زمان نیاز باشد.
[inset_right]رژیم، چنان که در این اسناد به بیرون درز کرده دیده میشود، به نظر نمیآید که زیاد نگران سرنگونیش باشد.[/inset_right]
همچنین ممکن است با سرنگونی رژیم اسد، اسناد بیشتری به بیرون درز بکند، اما عجالتا میتوانیم چند اظهار نظر کلی بکنیم. مهمترین نکته این است که رژیم، بر خلاف آنچه که همه ما فکر میکردیم، در مهار این بحران، آرام و خونسرد به نظر میرسد. رژیم، چنان که در این اسناد به بیرون درز کرده دیده میشود، به نظر نمیآید که زیاد نگران سرنگونیش باشد. همچنین به نظر نمیآید که «برنامه دوم» جایگزینی را هم داشته باشد که اگر تاکتیکهایش با شکست روبرو شد، جایگزین کند. اسد منسجمتر از آنچه که دشمنانش فکر میکنند، به نظر میرسد. ظاهر شدن او در تلویزیون خوب برنامهریزی شده است و بیانیههای رژیم خوشساخت و عاری از هرگونه اشتباه چشمگیر است. رژیم خودش از گفتمان رسانهایش استفاده میکند و هیچگاه به هیچیک از مقامات کشوری اجازه نمیدهد که بیانیهای صادر کنند. در زمانی که روزانه نزدیک به ۵۰ مقام نظامی از رژیم میکنند و به جبهه مخالف میپیوندند، بشار اسد، که برای علاقهاش به فناوریهای مدرن شناخته شده است، بیشتر زمانش را به وبگردی، گوش کردن به موسیقی جدید، مشاوره با مشاوران رازدار خانم جوان، و مشورتگیری از خارج از کانالهای رسمی کشور میپردازد.
برخی از ناظران رفتار اسد را نتیجه یک اختلال شخصی میدانند که در کنار خانوادهاش در توهمی خطرناک زندگی میکند و کاملا از واقعیت خونینی که مردمانش تجربه میکنند، جدا و بیخبر است. اما، برخی نیز معتقدند که خونسردی و انسجام اسد، نشاندهنده توان او در این رویارویی است، فارغ از آنکه چقدر به طول خواهد انجامید؛ چرا که طرفین این رویارویی ملزم هستند تا مدت زمان ممکن، صبر پیشه کنند. جرولد پوست، استاد روانپزشکی سیاسی در دانشگاه جورج واشنگتن، در مصاحبهای با فایننشال تایمز در مارس ۲۰۱۲، میگوید که اسد، در مقایسه با فردی مثل قذافی، بسیار آمادهتر به نظر میرسد. او میگوید که این توانایی وی بر پایه گذشته وی قابل تببین است: «او رهبر به دنیا نیامد، قرار هم نبود که رئیس جمهور شود؛ بلکه رئیس جمهور شد، چون برادرش باسل اسد، جانشین پدر، در یک حادثه رانندگی، جان باخت.»
شاید، این منشأ خطر و یا حتی نقطه ضعف بشار اسد به عنوان یک رئیس جمهور باشد. او بیشتر به تاریخ پدرش و توصیههایی که از حلقه داخلیش میگیرد، تکیه کرده است. با این حال، به گفته جرولد پوست، «این بخشی از محاسبات روانشناسانه او نبوده است. او آموزش ندیده است که چگونه ظریفانه یک دولت دیکتاتور تمامیتطلب را اداره کند.» به گفته تلویزیون العربیه، شاید این دلیلی باشد که هیچ یک از ایمیلهای لو رفته حاوی پیغامهای مقامات ارشد حکومتی، حزب حاکم بعث، و یا حتی اعضای خانواده اسد از جمله برادرش ماهر، و یا برادرزنش آصف شوکت، نیست. این بدین معنی است که نهادهای رسمی رژیم از این آدرس ایمیل خاص برای مکاتبه با رئیس جمهور استفاده نمیکنند. با این حال، این ایمیلها دست کم میتوانند دید مختصری از رئیسجمهوری که از بحران فعلی در کشورش جداست، بدهند؛ رئیسجمهوری که دغدغهاش این است که چگونه چهره بهتری از خود نشان بدهد، که نشان از ضعف و یا عقبنشینی در آن نباشد.
پرونده بشار، پرونده پیچیدهایست. او بسیار تحت تأثیر برداشت از اوضاع کنونی است، به حتی به آن باور دارد؛ درست به گونهای که طرفدارانش میخواهند او را ببینند. با خواندن حرفهای بشار، آدم ممکن است یاد آل پاچینو در فیلم «صورت زخمی» بیفتد. آل پاچینو که در این فیلم نقش یک گنگستر را بازی میکرد، اعتقاد سختی داشت که میتواند سرنوشت خودش را خود رقم بزند و با تکیه بر تواناییهاش و با رفتارهای به شدت چالشبرانگیز، بر هر بحرانی پیروز آید. از این رو، به نظر میرسد که آینده رژیم سوریه تکراری از تراژدیهای باندی باشد که نتوانست با رقبا و حریفانش روبرو شود. اگر فکر میکنید که اسد در حال کنترل بحران است، اشتباه کردهاید؛ چرا که او هیچ چیز جز یک وارث شکست خورده در یک باند تاریخی نیست، که با حریفان و رقبایش دشمنتراشی کرده است. بنابراین، روزی که رژیم اسد سرنگون شود، بشار اسد تنها خواهد ایستاد، چرا که باورش این است که سرنوشت و مردمش در کنار او ایستادهاند.
پیتر هارلینگ، مدیر پروژه برنامه خاورمیانه «گروه بحران بیناللمل» به خبرگزاری فرانسه گفت که «رژیم سوریه فکر میکند که جامعه بینالملل پس از مدتی میفهمد که این کار برگشتناپذیر است، و فشار کمتر میشود… وقتی ما بدون حکم روشنی به آنجا فرستاده میفرستیم، بیشتر آنها را به این فکر میبرد که دارند کار درستی میکنند.» اما به نوشته روزنامه الحیات، تحلیلگران معتقدند گرچه بشار اسد از قدرت نظامی برخوردار است که سنگرهای مخالفان را خرد میکند، همانگونه که اخیرا در حمص و ادلب روی داد، رژیم تقریبا به پایان کار خود رسیده است و در نهایت دارد در نبردی که بازنده آن است، میجنگد. هارلینگ میگوید: «مثل بازی رایانهای پتککوبی موش کور میماند. که موشهای کور از سوراخهای زمین سر بالا میآورند و کاربر باید با پتک بر سرشان بکوبد.» هرجا که رژیم آتشی را خاموش میکند، یک آتش دیگر در جای دیگر شعلهور میشود. آیا اسد پی میبرد که چه دارد اتفاق میافتد. یک دستیار پیشین میگوید که به نظر میرسد اسد از حقیقت اوضاع کنونی بیخبر است. او در یک توهم زندگی میکند که وابستگان رژیم برای او درست کردهاند. ما ممکن است به مقطعی برسیم که او برکنار شود و در عین حال، همچنان از اوضاع بیخبر باشد.
اسماء اسد، در پیامی به شوهرش در اواخر دسامبر ۲۰۱۱، که نشاندهنده اوضاع پرتنشی است که این دو زوج در گیرودار فشار فزاینده بینالمللی برای پایان دادن به خشونتها تجربه میکنند، میگوید: «اگر با هم قوی بمانیم، با هم میتوانیم بر این قائله فائق شویم… دوستت دارم.»