نزدیک به یک سده است که در آناتومی سیاسی، از نفت ایران به عنوان قلب تپنده اقتصاد این کشور یاد میشود. بسیاری از تحلیلگران، یکی از علتهای مهم سقوط حکومت پادشاهی پهلوی را از کار افتادن این عضو حیاتی به دنبال اعتصاب کارکنان صنعت نفت میدانند. پرسش امروز این است که آیا تحریمهای جدید که مستقیما قلب حکومت جمهوری اسلامی را نشانه گرفتهاند، میتواند در رفتار یا ساختار سیاسی حکومت تغییری ایجاد کند؟
آخرین روز سال پیش میلادی، آمریکا، در آخرین سری از تحریمها، بانک مرکزی جمهوری اسلامی را تحریم کرد. چندین روز بعد، ۲۳ ژانویه، ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا به اتفاق خرید نفت ایران را تحریم کردند. این ۲۷ کشور، روی هم رفته، مشتری ۲۰ درصد از نفت خام ایران بودند. به موجب این تحریمها – که تا یکم ژوئیه به اعضای اتحادیه فرصت داده که جایگزینی برای نفت ایران پیدا کنند – اتحادیه اروپا و آمریکا با یکدیگر بر سر برنامه هستهای ایران کاملا همسو شوند و بنیهشان را برای تأدیب و تغییر رفتار ایران جمع کردند.
این همراهی سریع و متحدانه اتحادیه اروپا با واکنش سریع و تند ایران روبرو شد؛ چرا که تحریمهای جدید، قلب اقتصاد ایران – یعنی نفت – را نشانه گرفتهاند. برای کشوری که بیش از سه چهارم درآمد ارزیش از فروش نفت و گاز به دست میآید و روزانه ۲/۵ میلیون بشکه نفت صادر میکند، این اقدام میتواند تبعات اقتصادی و سیاسی وخیمی داشته باشد. صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، اهمیت این تحریمها را چنین توصیف میکند: «اگر تو با تمام ابزار موجود مانع از کسب درآمدهای نفتی ایران شوی، به این معناست که به ایران اعلان جنگ کردهای».
آمریکا و متحدانش میگویند که با اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران، قصد دارند که این کشور را از دنبال کردن برنامه هستهایش – که به اعتقاد آنان در اصل، تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای است – منصرف کنند. اما پرسش اصلی اینجاست که آیا تحریمهای جدید ایران را به زانو در میآورد؟ گرچه به چنین پرسشی، نمیتوان پاسخ روشن و سرراستی ندارد، اما ابعاد قضیه را میتوان با بررسی موارد زیر روشنتر کرد: (۱) بررسی و تحلیل گفتمان واکنش ایران به تحریمها، (۲) بررسی مواضع دیگر خریداران نفت ایران و (۳) وضعیت تولید نفت دیگر صادرکنندگان نفت.
ایران: زخمخورده، اما سرکش
مقامات ایران بلافاصله به این تحریمها پاسخ دادند. اکثریت این واکنشها، با بهرهگیری از همان فنون بلاغی پیشین، این تحریمها را «بیاثر» و حتی «خودزنی» دانستند. اما، این که این واکنشها به چه میزان بازتابنده حقیقت امر است – و نه لفاظیهای تبلیغاتی – از دو روش قابل بررسی است: یکی تحلیل گفتمان واکنش مسئولانی که به واسطه ارتباط نزدیک با بخش صنعت نفت بیشتر زخم تحریمها حس میکنند و دیگری بررسی عینی اوضاع اقتصادی ایران در روزهای پس از تحریم.
افرادی مثل سردار نقدی، احمد خاتمی و علاءالدین بروجردی، واکنشهایی با همان بلاغت و ادبیات سرکشانه جمهوری اسلامی از خود نشان دادند. احمد خاتمی این تحریمها را موجب پیشرفت و «فرصت سازی» دانست. علاءالدین بروجردی آن را «اقدامی نمایشی و غیرقابل اجرا» توصیف کرد، و سردار نقدی از تحریمها اعلام خشنودی کرد.
اما در این میان، واکنش حمیدرضا کاتوزیان، رئیس کمیسیون انرژی مجلس، قابل تأمل است. او درگفتگو با خبرگزاری مهر تاکید کرد که «واکنش به تحریمهای نفتی اروپا علیه ایران باید از سوی افراد ذیصلاح باشد نه اینکه هر فردی از هر گوشه کشور اظهارنظر و اعلام سیاست کند.»
این اظهار نظر کاتوزیان که «آنهایی که صلاحیت ورود به مسائل تخصصی را ندارند و اساسا نسبت به تبعات اظهار نظرهای مختلف آگاه نیستند، بهتر است به این حوزه ورود پیدا نکنند»، نشاندهنده اهمیت سری جدید تحریمها از سوی اتحادیه اروپا است.
گرچه واکنش تند تهران به این تحریمها، آنها را بیاثر توصیف کرده است، اما نشانگر این است که این تحریمها تأثیر سوء خود را بر اقتصاد این کشور میگذارند.
اما تهران همچنان منکر تأثیرات تحریمها بر اقتصاد نابسمانش است. افزون بر این، تهران خواست دست پیش را بگیرد و در مجلس لایحهای را به تصویب برساند که پیش از موعد اول ژوئیه، صادرات نفتی به اروپا را قطع کند تا بلکه بتواند آسیبی به اقتصاد اروپا وارد کند. اما آیا این هم یک فن بلاغی بود؟
علی ادیانیراد، عضو کمیسیون انرژی مجلس اعلام کرد که ارائه طرح توقف فروش نفت به اروپا برای رسیدگی در مجلس به زمان دیگری موکول شده است، چون به «کارشناسی قوی و محکم» احتیاج دارد. این اعلان رسمی خاموش نشاندهنده این است که تهدید به قطع صادرات نفت به اروپا فقط در حد یک لفاظی تبلیغاتی بوده است.
علی فلاحیان گفته: «ایران باید در قبال این حرکت اروپا، از همین الان فروش نفت به اروپا را متوقف کند و منتظر اول ژوئیه نشود. به این صورت، قیمت بالا میرود و معادلات اروپا بههم میریزد». چقدر چنین چیزی امکانپذیر است؟
هادی زمانی، اقتصاددان، در گفتگو با دویچهوله، غیرعملی بودن این اقدام را چنین توضیح میدهد: «ایران الان کسر بودجهای بین۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار دارد. چنین کاری، در عین حال که ممکن است زمان مشکلات را برای اتحادیهی اروپا کمی به جلو بکشد، مشکلات خود جمهوری اسلامی را هم به جلو خواهد کشید. مشکلاتی که در برابر ایران قرار خواهد گرفت، با مشکلات اقتصادیای که در برابر اتحادیهی اروپا قرار خواهد گرفت، قابل مقایسه نیست.»
واکنش ارشدترین مقام نفتی ایران نیز اهمیت دارد. رستم قاسمی، وزیر نفت ایران، در واکنش به تحریمها، بلافاصله پس از «بیاثر» خواندن این تحریمها، چنین ادامه میدهد: «ما در پارس جنوبی، به طور کامل فعال هستیم. ما در همه میادین نفتی و گازی فعال هستیم و هیچ محدودیتی نداریم. این تحریمها هیچ تأثیری بر فعالیتهای نفتی و گازی ما نمیگذارد.»
تحلیل گفتمان واکنش رستم قاسمی نشان میدهد که پارس جنوبی در صدر اولویتهای جمهوری اسلامی قرار دارد. به عبارت دیگر، جمهوری اسلامی تمامی توان خود را به کار انداخته است که پروژه پارس جنوبی را هر چه زودتر به فرجام برساند، تا بتواند از طریق آن، پایههای قدرت خود را از لحاظ اقتصادی تضمین کند.
از سوی دیگر، تأثیرات عینی تحریمها بر اقتصاد ایران مشهود است. تحریمهای اخیر آمریکا علیه ایران، که با همراهی اتحادیه اروپا و کشورهای حاشیه خلیج فارس، روبرو شده، اقتصاد ایران را با مشکلاتی مواجه کرده است. بهای کالاها در ایران به طور فزایندهای افزایش داشته و ریال ایران در برابر دلار، طی مدتی کوتاه، افت بسیار شدیدی کرده است.
اقتصاد ایران زخم تحریمها را چشیده است؛ اما ایران از مهلت یکم ژوئیه – که به او فرصت یافتن خریداران جدید را میدهد، درنگ دیگر کشورها در تحریم نفت ایران، و احتمالا با ازسرگیری مذاکرات با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، همچنان از درآمدهای نفتی خود برای توسعه پارس جنوبی و پیگیری برنامه هستهای خود استفاده خواهد کرد.
خریداران به دنبال جایگزین؛ آیا نفت ایران حراج میشود؟
در سال گذشته میلادی، کشورهای عضو اتحادیه اروپا جمعا حدود ۲۰ درصد از نفت خام ایران را وارد کردند. دیگر خریداران بزرگ نفت ایران، به ترتیب چین (۲۲ درصد)، ژاپن (۱۴ درصد)، هند (۱۳ درصد)، کره جنوبی (۱۰ درصد)، ترکیه (۷ درصد) و افریقای جنوبی (۴ درصد) بودند.
بنابراین، حدود ۶۰ درصد نفت صادراتی ایران روانهی چین، ژاپن، هند و کرهجنوبی میشود. از این رو، دولت آمریکا طی هفتههای گذشته هیأتهایی را به هر چهار کشور گسیل داشته است تا آنها را برای پیوستن به تحریم نفتی ایران متقاعد سازد.
بر پایه گزارش اخیر موسسه پژوهشی «گلوبال اینسایت»در لندن، تحریمهای اخیر علیه صنعت نفت ایران به احتمال زیاد با شکست روبرو خواهد شد. بر پایه این تحلیل، آمریکا بدون پشتیبانی هند و چین نخواهد توانست که پیروز شود.
چین با وارد کردن بیش از ۲۲ درصد از نفت ایران، بزرگترین خریدار ایران بوده است. اشتهای سیریناپذیر چین به نفت، پیشتر این کشور را به فکر انرژی جایگزین انداخته است.
برای مثال، در ماه دسامبر، چین توانست یک قرارداد استخراج نفت و گاز در شمال غربی افغانستان را ببرد. چین همچنین به افزایش دامنه نفوذ خود بر دریای جنوب چین (که مورد مناقشه چین با تایوان و چندین کشور آسیای جنوب شرفی است) میاندیشد. تخمین زده میشود که در این دریا، حدود ۲۸ میلیارد بشکه نفت خوابیده است.
با این حساب که نفت خام ایران، ۱۱ درصد از نفت وارداتی چین را تشکیل میدهد، چین نباید مشکل زیادی در یافتن جایگزین داشته باشد. اما چین سابقه ماهی گرفتن از آب گلآلود ایران را دارد. بر پایه افشای «کارشناسان ایران سبز» درباره قرارداد ۲۱ آوریل ایران و چین، به دنبال شدت گرفتن تحریمها علیه فعالیت شرکتها در صنعت نفت و گاز ایران، چین موفق به اخذ امتیازات بیسابقهای از ایران شده است، سهم چینیها از توسعه فازهای ۱۴ تا ۲۶ پارس جنوبی، «۶۹ درصد» گزارش شده است.
این گزارش سیاست ایران در قبال تحریمهای پیشین علیه صنعت نفت ایران را چنین توصیف میکند: «ولایتی و همراهان در این دیدار اعلام کردند که تنها راه نجات اقتصاد کشور از تحریمهای بین المللی وبحران تولید و فروش نفت و گازکشور واگذاری امتیاز استخراج و صدور نفت به چینی هاست و در غیر اینصورت چاره ای جز تسلیم در برابر تحریم ها نیست.»
لویی ویمین، یک سخنگوی وزارت دولت چین، با اشاره به فشار آمریکا برای اعمال تحریم علیه ایران، اظهار داشت که: قانون داخلی یک کشور را بر روی قانون بینالملل گذاشتن، و فشار آوردن به دیگران برای پیروی از آن، معقولانه نیست.
این بار نیز، همزمان با تلاش قدرتهای غربی برای تشویق چین به کاهش خرید نفت از ایران، علیاکبر صالحی، وزیر خارجه ایران اعلام کرد که محمود احمدینژاد به چین سفر میکند و وزیر خارجه چین نیز در یکی دو ماه آینده به تهران میآید.
وزارت خارجه چین نیز اعلام کرد “ما ژائوخو” برای مذاکره در خصوص پرونده اتمی ایران از ۱۲ تا ۱۳ فوریه (۲۳ و ۲۴ بهمن ۱۳۹۰) به تهران سفر میکند.
ون جیابائو، نخستوزیر چین نیز هفته گذشته با تأکید مجدد بر مخالفت این کشور با تحریمها علیه ایران گفته بود که چین گفتوگو و همکاری را “تنها” راه حل صحیح و موثر برای حل مناقشه اتمی ایران میداند.
اما در عین حال، گزارشها حکایت از آن دارد که در چند ماه گذشته چین از عربستان سعودی به میزان قابل توجهی نفت وارد کرده است، و واردات نفتی خود از ایران را به نصف کاهش داده است.
براساس این گزارش چین که دومین مصرف کننده نفت جهان است در چند ماه گذشته نفت زیادی از کشورهای غرب آفریقا، روسیه و استرالیا با هدف جایگزینی کاهش واردات نفت خود از ایران وارد کرده است. بر این اساس چین حدود ۲۰ درصد از نفت وارداتی خود را از ایران وارد میکند اما از اوایل سال جاری میلادی حدود ۳۰۰ هزار بشکه نفت در روز از این واردت کاسته است. این میزان کمی بیش از نصف کل واردات روزانه چین از ایران در سال گذشته میلادی است.
تا پیش از شدت گرفتن اختلافات نفتی تهران- پکن، شرکت ملی نفت ایران به طور متوسط روزانه حدود ۵۰۰ هزار بشکه نفت خام در قالب قراردادهای بلند مدت و تک محموله به پالایشگاههای چینی همچون ساینوپک، پتروچاینا و ژویی ژوآنگ چین صادر می کرد. اما از ابتدای سال جاری میلادی، تاکنون صادرات نفت ایران به چین به حدود ۲۸۵ تا ۳۰۰ هزار بشکه در روز کاهش یافته است.
در حالی که منابع خبری چین، گزارش کاهش خرید نفت از ایران را تأیید کردهاند و دلیل آن را « مشکل بازپرداخت مالی نفت ایران» دانستهاند، مقامات ایرانی کاهش صادرات نفت به چین را تکذیب میکنند.
گفته می شود که انگیزه این اقدام، بهره برداری از شرایط کنونی و دریافت شرایط بهتر از طرف ایران بوده و ارتباطی به تحریم بانکی ایران از سوی آمریکا نداشته است. به عبارتی دیگر، چین به دنبال آن است که از ایران، نفت ارزان بخرد. آمریتا سن، یک تحلیلگر در بارلکیز کیپتال، به روزنامه «د نشنال» میگوید: «ما انتظار داریم که چین بها را کاهش داد، از آنجا که اساسا ایران را ترغیب و وادار به تخفیف دادن خواهد کرد»
هند اما تلاش خود را در چند سال اخیر برای کاهش خرید نفت از ایران کرده است. با این وجود، کاهش شدید واردات نفت از ایران برای هند به این آسانیها نیست.
واکنش دوپهلوی ژاپن، که ۱۰ درصد نفت خود را از ایران وارد میکند، به تحریمهای اخیر نفتی علیه ایران عجیب به نظر نمیرسد. از یک سو، ژاپن باید خود را با آمریکا همسو نشان دهد و از دیگر سو، این کشور باید فکری برای تأمین انرژی خود بکند.
وضعیت ژاپن با کره جنوبی به خاطر بحران نیروگاه اتمی فوکوشیما فرق میکند. الآن زمان مناسبی برای ژاپن نیست که باز هم عرصه را در زمینه منابع انرژری بر خود تنگ کند. بیشتر راکتورهای اتمی در ژاپن هنوز فعال نیستند و اصولا آینده این نوع انرژی در ژاپن روشن نیست.
شاید یک مسئله دیگر از دیدگاه ژاپن این باشد که تهدید ایران اتمی، از چینی که سلاح هستهای دارد و همچنان به مدرنیزاسیون نیروهای تسلیحاتی خود ادامه میدهد، بیشتر نیست.
با این حال، جون ازومی، وزیر دارایی ژاپن، در مصاحبه خبری مشترک با وزیر خزانه داری آمریکا در توکیو گفته است: «در مورد ۱۰ درصد سهم ایران در واردات نفتی ژاپن از خارج، ما تصمیم داریم برای کاهش بیشتر در واردات نفتی از ایران، اقدامات ملموسی را به نحوی برنامه ریزی شده به اجرا بگذاریم.»
در خبرها همچنین آماده است که شرکت نفتی جی ایکس هولدینگز – که ۷ تا ۸ درصد از مجموع نفت خام وارداتی ژاپن از ایران را شامل میشود– با مقامات بعضی از کشورهای آفریقایی، عربستانسعودی، امارات متحده عربی وارد مذاکره شده است.
مهمتر از همه آنکه، روند واردات نفت از ایران به ژاپن، بر خلاف کره جنوبی، در طی دهه اخیر، مرتبا با کاهشی روبرو بوده است. در سال ۲۰۱۱ میزان واردات نفت خام در مقایسه با سال ۲۰۰۳ میلادی که ۶۸۳ هزار بشکه در روز بود، به بیش از نصف این میزان کاهش یافته است. بنابر این، با این اوصاف انتظار میرود، که ژاپن تمام سعی خود را در کاهش و نهایتا قطع واردات نفت ایران خواهد کرد. کره جنوبی، که ۱۰ درصد نفت خود را از ایران وارد میکند، هم در گفتار و هم در عمل، نشان داده که به دنبال نفت جایگزین میگردد.
لی میونگ باک، رییس جمهور کره جنوبی اخیرا به کشورهای صادر کننده نفت در منطقه خلیج فارس سفرهایی را داشته است. حاصل یکی از این سفرها، امضای قراردادی ۲۰ ساله برای خرید نفت از عربستان سعودی بوده است— میزان نفتی که تقریبا یک سوم مصرف انرژی کره جنوبی را تامین می کند.
در سفر دو روزه باک به ریاض، علی النعیمی، وزیر نفت عربستان قول داد که نفت مورد نیاز آن کشور را بدون وقفه تامین کند. پس از آن باک، دیداری یک روزه از قطر داشت و مورد استقبال امیر قطر قرار گرفت.
ترکیه – که بیش از ۲۵ درصد از نیازمندیهای گازی و ۵۱ درصد از نفت ترکیه خود را توسط ایران تامین میکند – اعلام کرده است که حاضر نیست به تحریمنفتی ایران بپیوندد، مگر اینکه چنین تحریمهایی از سوی سازمان ملل وضع شده باشد.
با این حال، برخی از گزارشها حاکی است که ترکیه از الآن به دنبال جایگزین برای نفت و گاز ایران است و قصد دارد از جمهوری آذربایجان و روسیه آن را تامین کند.
روزنامه کیپ آرگوس در گزارش تحلیلی پیشبینی میکند که اگر آفریقای جنوبی با تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا همراه شود، ممکن است پالایشگاههای نفتی افریقای جنوبی نیازمند پیکرهبندیهایی دوباره باشند که چندین ملیون رند افریقای جنوبی هزینه در بر خواهد داشت.
وزیر انرژی افریقای جنوبی نیز به تحریمها چنین پاسخ داد: «ما یک بررسی سریع درباره پالایشگاههایی که تحتالشعاع این تحریمها قرار میگیرند، انجام دادیم». این واکنش میتواند نشاندهنده پیوستن عنقریب افریقای جنوبی به تحریمهای نفتی علیه ایران باشد.
با این حال در افریقای جنوبی نیز، شرکت ساسول نیز اعلام کرد که به علت تحریمهای نفتی علیه ایران، به دنبال جایگزین میگردد. ساسول، بزرگترین تولید کننده سوخت موتوری، به ۲۰ درصد از نفت ایران (۱۲ هزار بشکه در روز) نیاز دارد.
پالایشگاه های آفریقای جنوبی همگی توسط شرکتهای نفتی خصوصی نظیر شل، بیپی ساسول، انجن و شورون است.
پاسخ استرالیا به تحریمهای اتحادیه اروپا گذاشت، همراهی قاطعانه بود. وزیر خارجه استرالیا، کوین راد، در سفرش به لندن گفت: «در مورد ایران، بگذار کاملا شفاف بگویم، تمام اقداماتی که دیروز در بروکسل از جانب کشورهای اتحادیه اروپا انجام شد، ما همانها را دقیقا در استرالیا به صورت موازی انجام خواهیم داد.»
کشورهای عربی: پرکننده خلا نفتی ایران
آژانس بین المللی انرژی پیشبینی کرده است که در صورت تحریم کامل نفت ایران، به اندازه کافی نفت در بازار جهانی در دسترس است که مانع از افزایش قیمت آن خواهد شد.
به عبارتی دیگر، در صورت تحریم کامل نفت ایران، بازار جهانی از نرمش کافی در زمینه عرضه نفت بهرهمند خواهد بود. گزارش این آژانس، کند شدن تقاضای جهانی نفت، افزایش ظرفیت تولید عربستان و از سرگیری تولید نفت در لیبی را از جمله دلایل این ظرفیت میداند.
کارشناسان نفت در اجلاس داووس میگویند که بازارهای نفت جهان میتواند از نیمی از نفت ایران که ۲/۵ میلیون بشکه در روز است، صرف نظر کند. این میزان نفت برابر است با آنچه در جریان جنگ لیبی کاهش پیدا کرد. این کارشناسان اطمینان دارند که عربستان میتواند این کمبود را جبران کند.
عربستان سعودی که ۲۶۰ میلیارد بشکه ذخایر ثابت شده نفتی (دو برابر ایران) دارد، به تولید روزانه خود ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه افزوده است. پیشتر، روزانه ۸ میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه در روز تولید میکرده، که هماینک از مرز ۱۰ میلیون بشکه در روز گذشته است.
عربستان پیشنهاد جایگزینی نفت صادراتی ایران به چین را داده است؛ پیشنهادی که خشم وزیر خارجه ایران را برانگیخت. وزیر خارجه اسپانیا هم اعلان کرد تا به اینجا، عربستان سعودی به اسپانیا وعده داره است که به همان قیمت به اسپانیا جای نفت ایران را خواهد داد. عربستان به کره جنوبی هم وعده داده است که نفت آن کشور را بدون وقفه تأمین کند.
وزیر نفت کویت اطلاع داده است که از ماه دسامبر ۲۰۱۱ ، روزانه ۵۰۰ هزار بشکه به تولید نفت خام کشورش اضافه شده است. کویت قبلاً حدود دو و نیم میلیون بشکه نفت خام تولید می کرد و اکنون روزانه بیش از سه میلیون بشکه نفت خام تولید مینماید.
روزنامه «د نشنال» اعلام کرد که ابوظبی درصدد افزایش ظرفیت تولید نفت از ۲/۸ میلیون به ۳/۵ میلیون بشکه در روز است – افزایش تولیدی که درآمدی بیشتری را نصیب امارات خواهد کرد و جایگاهش را در اوپک ارتقا خواهد داد. این در حالی است که تولید نفت خام امارات در سال گذشته میلادی، ۲/۵۱ میلیون بشکه نفت خام در روز بود.
عبدالرحمن بن یزه، وزیر نفت لیبی هم گفت این کشور قصد دارد که تولید روزانه نفت خام خود را ۶۰۰ هزار بشکه در روز افزایش دهد. در حال حاضر تولید نفت خام روزانه لیبی حدود یک میلیون بشکه در روز است. میزان تولید قبلی نفت لیبی ۱ میلیون و ۶۰۰ بشکه نفت خام در روز بود.
نتیجه
اسناد ویکیلیکس نشان میدهند که دیپلماتهای آمریکایی در سالهای اخیر بارها از شرکتهای نفتی و سیاستمداران خواستار توقف سرمایهگذاری در میادین نفتی و گازی ایران شدهاند. یکی از مهمترین این اهداف دیپلماتیک، توسعه میدان گازی پارس جنوبی، بزرگترین میدان گازی دنیاست. اهمیت پارس جنوبی در تحلیل گفتمان واکنش مقامات ایرانی به تحریمها نیز دیده شد.
توسعه پارس جنوبی که برای ایران اهمیت بسیار راهبردی دارد به تثبیت پایههای قدرت جمهوری اسلامی منجر خواهد شد. پروژههای پارس جنوبی، بر اثر تحریمهای پیشین، با مشکلات و تاخیر بسیار روبرو بوده است. ایران برای توسعه این میادین، به درآمد حاصل از فروش نفت خام خود احتیاج دارد. بنا بر گزارشهای تأیید نشده، ایران قراردادهایی را با چین برای توسعه پارس جنوبی و دیگر میادین نفتی و گازی به امضا رسانده که در آن امتیازات بیسابقهای به چینیها داده شده است.
با توجه به رفتار چین و ایران در قبال تحریمها در گذشته، به نظر میرسد که ایران برای ادامه فعالیتهای توسعهای خود، نفت خام خود را با بهای کمتری به چین بفروشد.
روزنامه دیزرت نیوز، نسخه ماه آوریل سال ۱۹۸۲، فاش کرده بود که آمریکا که خود از نخستین تحریمکنندگان خرید نفت ایران بود، در یک فقره خرید ۱/۸ میلیون بشکهای در سال ۱۹۸۲ (برابر با سال ۱۳۶۱)، بابت نفت خام ایران مبلغ ۵۲ میلیون دلار پرداخت کرد. دلیل آمریکا برای نقض تحریم و خرید نفت ایران، «ارزان» بودن نفت ایران عنوان شده بود. بنابراین، انتظار میرود که چین هم به نفت ارزان ایران دست رد نزند.
تحریم خرید نفت ایران از جانب اتحادیه اروپا به تنهایی تأثیرگذار نیست. ایران، در چنین شرایطی، برای حمایت از متحد خود در منطقه، پیشنهاد خرید ۱۵۰ هزار بشکه نفت در روز از سوریه را نیز داده است. این نشاندهنده این است که ایران، همچنان جای نفس کشیدن دارد. اما اگر تحریمها با استقبال جهانی روبرو شوند، میتواند شکافی در مواضع مسئولان جمهوری اسلامی ایجاد کند و برخی را به مصالحه وادارد.
پرسش ابتدایی این بود که آیا تحریمهای جدید ایران را به زانو در میآورد؟ جواب این پرسش در یک جمله خلاصه شدنی است. اگر آمریکا بتواند چین را به پیوستن به جبهه غرب راضی کند، رژیم ایران در تنگنای سخت اقتصادی-سیاسی قرار خواهد گرفت، و قادر به ادامه فعالیتها در توسعه پارس جنوبی نخواهد بود. اما اگر چین، به جبهه غرب نپیوندد، حکومت ایران ممکن است که از کارزار تحریمها جان سالم به در ببرد. در این میان، تحریم اتحادیه اروپا، بیشتر به منظور اهرمی برای ترغیب و واداشتن دیگر کشورها به تحریم نفتی ایران بوده است.