Categories: ایران

رأی اولی ها، کارت سوخته انتخابات ۹۲

یکی از هواداران نوجوان حسن روحانی، نامزد انتخابات ریاست جمهوری ایران – عکس از گتی ایمیجز

مدرسه تعطیل شده و بچه ها همهمه کنان و در گروه های چند نفری به اطراف پراکنده می شوند.
– سلام بچه ها، شما رأی اولی هستید؟
– نگاهی پرسش آمیز به هم می کنند و می خندند. دو سه نفر از میانشان پاسخ می دهند: “نمی دونیم!”
– متولد چه سالی هستید؟!
– ۱۳۷۵

تمامی دانش آموزان بالای ۱۵ سال در انتخابات امسال رأی اولی محسوب می شوند -چرا که سن رأی در انتخابات ۱۳۸۸ به۱۸ سال افزایش یافته بود- اما با تصویب مجلس در اردیبهشت ماه امسال دوباره کاهش یافته است.

تشخیص اینکه بی تفاوتی سیاسی دانش آموزان از کم کاری ستادهای انتخاباتی کاندیداها در جلب مشارکت آنها نشأت می گیرد یا از فضای رخوت آلود سیاسی حاکم، کار آسانی نیست. اگرچه حضور کمرنگ ستادهای انتخاباتی و تبلیغات در سطح شهر تهران به وضوح قابل رؤیت است.

امسال بر خلاف انتخابات سال های قبل از پوسترهای رنگارنگ که بیلبوردها و دیوارها و حتی کف خیابان ها را پر میکردند خبری نیست. مانند انتخابات سال ۸۸ مردم اتومبیل هایشان را به شعارها و تصاویر کاندیداها و پارچه های رنگین مزین نکردند و در تاکسی و کافه ها چندان بحث های پرشور در مدح و ذم کاندیداها به گوش نمی رسد.

شاید بتوان ادعا کرد که در ایران از مجموعه شاخص های مؤثر بر میزان مشارکت افراد در انتخابات، برخی نظیر اعتماد رأی دهندگان به نهادهای برگزار کننده، داشتن دلیل کافی برای مشارکت و توانایی نهادهای مربوطه دربسیج بخش های هدف جامعه محل مناقشه اند؛ ولی پای صحبت دانش آموزان که می نشینم تقریباﹰ همه دلایل کاملاﹰ شخصی برای شرکت کردن یا شرکت نکردن در انتخابات دارند.

همه به اهمیت داشتن مهر شرکت در انتخابات در شناسنامه شان و تاٴثیر آن در تسهیل ثبت نام دانشگاه، استخدام در مراکز دولتی و ثبت نام سربازی اشاره می کنند و از دغدغه هایشان درباره اوضاع اقتصادی، بیکاری و تورم سخن به میان می آورند.

هدیه دختری ۱۶ ساله، در هنرستان آزادگان در شمال تهران گرافیک می خواند.از او درمورد شرکت در انتخابات ۲۴ خرداد می پرسم. هدیه می گوید که رأی نمیدهد چون می داند رأیش شمرده نمی شود و نمی خواهد خودش را کوچک کند.

سمانه هم به نشانه ی تأیید سر تکان می دهد ومی گوید: “فکر نمیکنم این مملکتی [که این رژیم برای مردم ایران] ساختن تغییر کنه. حتی اگر هم قرار باشه تغییر کنه سه قرن طول می کشه و به [عمر] ما قد نمیده”. این دختران جوان از اوضاع اقتصادی گله می کنند و هدیه با حالتی یأس آلود می گوید که فرق نمیکند که چه کسی رییس جمهور شود، چون همه مسؤولان به فکر جیب خودشان هستند.

وی می گوید: “همه چیز بازیه. این که چه کسی بیاد تاٴثیری نداره، چون کسی که بیاد نمی خواد یا نمی تونه معجزه کنه. افرادی که روی کارن می خوان ایران نابود بشه و نمی خوان که ایران یک ابر قدرت بشه. چون دراون صورت همه چیز باید روی حساب کتاب باشه و دیگه نمی تونن مملکت رو بدوشن.”

سمانه هم با وی هم عقیده است و ادامه می دهد: “اینقدر ما اذیت شدیم که دیگه کسی به انتخابات فکر نمیکنه.”، و بحث را به تعطیلی گسترده کافه ها و باشگاه های تفریحی و دخالت پلیس در حریم خصوصی افراد می کشاند.

اگرچه آمار دقیقی از وضعیت اقتصادی خانوارها در ایران در دست نیست، ولی به گزارش تدوین گر نقشه جغرافیایی فقر کشور و به نقل از وبسایت راه دانشجو در سال گذشته، ۴۴ درصد خانوارهای ایرانی زیر خط فقر قرار داشته اند. خط فقر در ایران درآمد کمتر از یک ملیون و هشتصد هزار تومان اعلام شده است. این در حالی است که حقوق متوسط یک کارمند حدود ۷۰۰ هزار تومان در ماه است.

عماد و پوریا به ترتیب ۱۵ و ۱۶ ساله، دانش آموزان رشته ی ریاضی از جنوب تهران هستند و متفق القول که باید رأی دهند. نه تنها چون “داشتن مهر شرکت در انتخابات در شناسنامه بهتر از نداشتنش است “بلکه به این علت که در آن صورت در آینده می توانند ادعا کنند که “حداقل رأی داده اند” و نقشی ایفا کرده اند.

لا به لای صحبت هایشان اعتراف می کنند که شرکت در انتخابات برایشان “جالب” است و می گویند مناظره ها را تماشا کرده اند و شناختشان از کاندیداها به اطلاعاتی که از مناظره ها دریافت کرده اند محدود می شود.

عماد معتقد است که باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کرد. می گوید کشورش را دوست دارد و در دفاع از کاندیدای مورد نظرش استدلال میکند که وی در مناظره “دو دقیقه از سه دقیقه را صرف سلام و صلوات نکرده، صریح حرف می زند و خودسانسوری نمی کند.” به کاندیدای مورد نظر دوستش، پوریا نقد دارد چون یک روحانی است و می گوید که اگر یک روحانی به عنوان رییس جمهور به خارج سفر کند “آبرویمان میرود” چون “لباس یک آریایی را بر تن ندارد.”

ولی پوریا مصّر است که کاندیدای مورد نظرش بهترین فرد برای حل معضلات اقتصادی است و در مناظره ها، رقبایش نتوانسته اند اثبات یا حتی ادعا کند که وی در طول دورانی که بر مسند قدرت بوده قولی داده و عمل نکرده باشد.

امسال حدود یک میلیون و سیصد هزار نفر یعنی تقریباﹰ ۴ درصد از واجدین شرایط رأی دادن، رأی اولی هستند . این در حالی است که دولت، نهادهای سیاسی و ستادهای تبلیغاتی برنامه ای در جهت بسیج دانش آموزان و اطلاع رسانی و آموزش آن ها برای شرکت در انتخابات ارائه نکرده اند.

پیشتر وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده بود که مدارس کشور مجاز به تبلیغات درباره انتخابات ریاست جمهوری نیستند و چنانچه معلمان و مدیران مدارس اقدام به تبلیغات کنند با آنها برخورد می شود.

حجم گسترده سانسور و مخفی کاری در رسانه های دولتی و نبود اطلاع رسانی، آموزش و فرهنگ سازی از عواملی هستند که
از این دانش آموزان در آینده نیز کنشگران سیاسی بی صلاحیت یا شهروندان منفعل می سازند. این دانش آموزان با اینکه ساعت های مدیدی را صرف شکستن فیلترها و وب گردی می کنند ولی عموماﹰ به علت نداشتن آشنایی با زبان انگلیسی از دسترسی به اطلاعات مفید محرومند. خیلی از آنها با این که عمدتاﹰ شبکه های ماهواره ای را تماشا می کنند ولی جز برنامه های سرگرمی و تبلیغات سیاسی شبکه های فارسی زبان چیزی به چشمشان نمیخورد.

هرچه هم که سنشان بالا می رود تنها با تکیه بر حافظه تاریخی خود و تجربه انتخابات گذشته، آینده سیاسی جامعه شان را رقم می زنند .

درپی شبهه هایی که در مورد سلامت انتخابات سال ۸۸ مطرح شد، برخی شرکت در انتخابات را بیهوده تلقی می کنند.نگرش این گروه مصداق سخنان اندیشمندانی نظیر تام استاپارد است که می گوید: ” ﺩﻣﻮﻛﺮﺍسی ﺑﻪ ﺭأی ﮔﻴﺮی ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻪ ﺭأی ﺷﻤﺎﺭی ﺍﺳﺖ.” یا سخنان مارک تواین که توضیح می دهد: “آنجا که آزادی نیست، اگر رأی دادن چیزی را تغییر می داد، اجازه نمی دادند که رأی بدهید.”

اصل مهمی که عموما از نظرها پنهان می ماند اهمیت این مطلب است که کنشگران سیاسی آمادگی انتخاب آگاهانه را داشته باشند. چنانکه فرانکلین روزولت بیان می کند: “تنها راه واقعی حصانت از دموکراسی آموزش است.”

محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین و از پرچمداران دموکراسی و مردمسالاری نیز پرسشگری و اندیشه ورزی را پیش فرض هرنوع فعالیت سیاسی می داند.

وی در سال ۷۶ انفعال ذهنی و عملی شهروندان در تقلاهای سیاسی را اینگونه توضیح می دهد: “انفعال ما در مواجهه با تمدن غرب در سده های اخیر با توجه به این واقعیت است که به دلایل مختلف از پرسشگری دست کشیده ایم. فقدان پرسش منجر به فقدان اندیشه ورزی می شود، که به نوبه خود منجر به انفعال اجتناب ناپذیر و انقیاد در برابر دیگران است… انفعال، رخوت و عقب ماندگی سرنوشت مقدر ما نیست. مردمی که یکی از با شکوه ترین تمدن ها در تاریخ را ساخته اند هنوز هم از توان بالقوه برای ایجاد یکی دیگربرخوردار هستند، البته درصورتی که خود را وقف عقلانیت و تاٴمل کنند.”

مها مهرگان: مها مهرگان فارغ التحصیل رشته روزنامه نگاری از دانشگاه علامه طباطبایی و سیتی لندن است. وی فعالیتش را از سال 2009 آغاز کرده و در این مدت بعنوان خبرنگار مستقل با شبکه های خبری داخل و خارج از ایران همکاری داشته است.
Related Post