لیبی یک قبیله واحد؟

هرج و مرج در لیبی

اظهارات اخیر درباره تمایل ظاهری مصر برای دخالت در لیبی موجب شد که برخورد نظامی سال ۱۹۷۷ بین مصر و لیبی برای ناظران تداعی شود. اگرچه بحران امروز هیچ شباهتی به وضعیت سال ۱۹۷۷ ندارد.

سرهنگ معمر قذافی لیبی در آن زمان چیزی جز شعارهای تو خالی نبود و جرأت تهدید انور سادات رئیس جمهور مصر را در خود می دید، قذافی گفته بود که لیبی، مصر را اشغال می کند چرا که وی موافق امضای توافق صلح سادات با اسرائیل نبود.

قذافی در نمایشی عوام فریبانیه چند صد نفر را به مرز لیبی اعزام کرد و به گذرگاه مرزی سلوم حمله کرد. سادات با اعزام سه لشکر کامل که موفق شدند گذرگاه مرزی را از هر دو طرف در کمتر از یک ساعت تسخیر کنند. این امر که مایه شگفتی قذافی شد، موجب گشت که مردان وی فرار را به قرار ترجیح دادند.

تفاوت دیگر بحران امروز با وضعیت آن زمان این است که در لیبی هیچ نظمی وجود ندارد و مصر خود نیز با چالشهای امنیت داخلی خطرناکی مواجه است. از زمان واقعه سلوم تاکنون، این بحران خطرناکترین وضعیتی است که هر دو کشور با آن رو به رو شده اند.

درخواست برای مداخله از سوی مصر مطرح نشده است، اکثر این
درخواستها ازجانب افرادی لیبی بوده است که هر روز بیشتر از روز قبل در جنگ داخلی غرق می شود. در نتیجه حملات گروه های افراط گرا که طرابلس، بنغازی، میدانهای نفتی و بنادر را مورد حمله قرار داده اند، همه نهادهای دولتی سقوط کرده اند. لیبی به کشور شکست خورده و بهشت امنی برای گروه های تروریستی تبدیل شده که تهدیدی برای مردم لیبی ، همسایگان آنها و جهان محسوب می شوند.

این وضعیت منحصر به فرد در شمال آفریقا، همسایگان لیبی چه مصر یا الجزایر را مجبور به دخالت می کند. به رغم این که شرایط خطرناک لیبی بدون استثنا تهدیدی علیه همسایگانش تلقی می شود، اما به نظر می رسد که مصر نگران ترین همسایه لیبی است. در نتیجه مقابله های صورت گرفته بین ارتش ملی لیبی و گروه های مسلح در طرابلس در چند ماه گذشته انتظار می رفت مصر به نوعی در این رابطه مداخله کند.

قاهره موضعی خنثی در این میان اختیار کرده است. درحالی که گروه های اپوزیسیونی دولت لیبی به تدریج در شکل گروه های مسلح خود نمایی می کنند. به تدریج مشخص می شود که موضوع درگیری با مصر تنها به مسئله زمان بستگی دارد یعنی پیش از آنکه مصر سربازان خود را به لیبی اعزام کند و یا این گروه های مسلح به خاک مصر هجوم بیاورند.

رهبری مصر ممکن است به مدت چند ماه از انجام هرگونه مداخله ای سرباز زند و خود را با حفظ مرزهایش راضی نگاه دارد. الجزایر نیز در حال حاضر چنین رویکردی را در پیش گرفته است. اگرچه به نظر می رسد که مصر می داند این گروه های لیبیایی که درحال حاضر مشغول جنگهای داخلی هستند در نهایت خود را سازمان دهی کرده و تفنگداران خود را به سمت مرز شرقی هدایت می کنند. جنگ با دولت عبدالفتاح السیسی در می گیرد، دولتی که این گروه ها آن را مانعی در راه خود برای تسخیر دوباره قاهره می دانند.

اگرچه الجزایر هشدارهایی صادر کرده که به نظر می رسد متوجه مصر باشد، اما این کشور با مداخله نظامی در لیبی مخالف است. دولت الجزایر هنوز مشخص نکرده که تصمیم به انجام چه کاری دارد. حفظ حضور نظامی در امتداد مرز از قاچاق اسلحه و نیروهای مسلح به مصر جلوگیری نمی کند. همچنین وقتی گروه های مسلح بنادر مهم لیبی را تسخیر کنند دیگر مقابله با آنها ساده نخواهد بود.

پرسشی که اکنون متوجه الجزایر، مصر، اروپا و به طور کلی جهان بوده این است که آیا آنها در مقابل تشکیلات یک دولت افراط گرا در لیبی سکوت می کنند، همانطور که در مقابل دولت اسلامی عراق و شام ( داعش) سکوت کرده اند؟ یا وضعیتی را که کاملا شبیه یک جنگ داخلی بوده می پذیرند و تنها نظاره گر ورود افراط گرایان بیشتر به لیبی چون سوریه، عراق و سومالی خواهند بود؟

مداخله نظامی در لیبی برای ممانعت داعش از تشکیل یک دولت تروریستی و جلوگیری از شیوع یک جنگ داخلی بی پایان ضروری است. مصر می تواند با همکاری کشورهای اتحادیه مغرب عربی انواع مختلفی از مداخله را در پیش بگیرد یا به جای آن می تواند با همکاری هرآنچه در ارتش ملی لیبی یا سایر احزاب باقی مانده اقدامی صورت دهد.