هوشنگ مرادی کرمانی - عکس از تسنیم

هوشنگ مرادی کرمانی – عکس از تسنیم

هوشنگ مرادی کرمانی نیازبه معرفی ندارد. او یکی از چهره های مشهور نویسندگان ایران است که آثارش بارها تجدید چاپ شده است. تنها قصه های مجید او تاکنون ۲۵ بار تجدید چاپ شده و بزودی همزمان با جشن ۴۰ سالگی انتشارش برای بیست و ششمین بار تجدید چاپ می شود.

بر اساس قصه های او چندین فیلم سینمایی و انیمیشن ساخته شده و آثار مرادی کرمانی تا کنون به زبان های تایوانی، چینی، ژاپنی، عربی، ترکی استامبولی، انگلیسی، روسی و… ترجمه شده است.

مرادی کرمانی تا کنون ۴ بار نامزد دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن شده و امیدوارم است روزی جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کند. او ۱۶ شهریور ماه سال جاری ۷۰ ساله می شود و در۷۰ سالگی همچنان سرزنده و شاداب در پی کشف سوژه جدید برای نوشتن است.

***

شرق پارسی: بیش از ۵۰ سال است که مشغول نوشتن هستید، همچنان هم برای نوشتن چقدرسخت گیر هستید؟

هوشنگ مرادی کرمانی: اتفاقا هر چقدر که از عمر نویسندگی یک نویسنده می گذرد، او سخت گیرتر می شود. این موضوع به شدت درباره من صدق می کند. وقتی ۵۰ سال داستان نوشته ای مخاطب انتظار دارد هر بار که داستان جدیدی از تو می خواند، با سوژه جدیدی رو به رو شود و همین کار نویسنده ای چون من را دشوار می کند و این آخرین دست و پا زدن من در آستانه ۷۰ سالگی است.

من در نوشتن همیشه سخت گیر بوده ام و این روزها سخت گیرتر شده ام. دلم نمی خواهد کسی به من بگوید که چرا سرپیری دست به قلم برده ام. مثلا من برای نوشتن مجموعه داستان اخیرم، با سخت گیری از میان سوژه هایی که در ۱۰ سال پیش برای نوشتن یادداشت کرده بودم، دست به انتخاب زدم، تا تعدادی سوژه را برای نوشتن انتخاب کنم و درنهایت نیز پس از نوشتن تعدادی از داستان ها چون نظرخودم را جلب نمی کرد آنها را پاره کردم.

درواقع شاید این مجموعه آخرین دست و پا زدن های من برای نوشتن باشد. من نویسنده تا زمانی که می توانم بنویسم باید اثری را بنویسم که مخاطب پس از خواندن کتاب، بابت هزینه ای که برای خرید کتاب کرده است، ناراحت و سرخورده نشود و احساس نکند که من نویسنده، سرسری این کتاب را نوشته و به دست چاپ سپرده ام.

پس شما هنگام خلق اثرهمواره به مخاطبان تان فکر می کنید؟

دقیقا همین طور است چون من بخشی از انرژی ام را از مخاطبان می گیرم و باید به آن ها اهمیت بدهم. البته باید به این نکته توجه داشته باشم که هیچ نویسنده ای هنگام نوشتن به این فکر نمی کند که دارد شاهکار می نویسد و یا اثرش بد از کار در می آید، اما بخشی از تمرکزش در ناخوادگاه معطوف به مخاطبش است.

آقای مرادی کرمانی در آستانه ۷۰ سالگی مشغول نوشتن چه کتابی هستید؟

این روزها هنوزنوشتن هیچ کتابی را شروع نکرده ام ولی مدتی است که تمرکزم را بر روی ویرایش آخرین کتاب با عنوان «ته خیار» گذاشته ام. این کتاب دربرگیرنده ۳۰ داستان کوتاه است که در۳ سال اخیر نوشتن آن ها پس از مجموعه «آب انبار» آغاز کردم. پس ازاتمام ویرایش اش ازسوی انتشارات معین مراحل انتشار را طی خواهد کرد.

آن گونه که ازاسم مجموعه «ته خیار» برمی آید باید با مجموعه داستان طنزی روبرو باشیم، درست است؟

دقیقا همین طور است. با این که عمده موضوعات داستان های این مجموعه درباره مرگ، پیری و بیماری است، اما طنز در این مجموعه موج می زند و با این که موضوعات درنگاه نخست بار منفی دارد، اما درنهایت درهرداستان مخاطب درموقیعت طنز آمیزی قرار می گیرد.

اگر طنز را حلقه اتصال آثارشما بدانیم اما موضوعاتی چون مرگ، بیماری و پیری پیشتر در داستان شما راه نداشت، چرا دراین مجموعه به چنین موضوعاتی پرداختید؟

بی شک درآستانه ۷۰ سالگی باید به چنین موضوعاتی می رسیدم، چنین موضوعاتی باید دغدغه این روزهای زندگی آدمی به سن و سال من باشد. البته با پرداختن به موضوعاتی از این دست قصد نداشتم نگاه ترحم آمیز کسی را نسبت به خودم جلب کنم. بلکه دراین مجموعه سعی کردم با این موضوعات با شوخی و خنده برخورد کنم.

پروسه نوشتن داستان های این مجموعه چقدر طول کشید؟

من درشمار نویسندگانی هستم که همواره ایده هایم را یاداشت می کنم و برای نوشتن داستان هایم تحقیق می کنم و ضمن نوشتن یک داستان یا رمان، ایده هایی را که به ذهنم می رسد را می نویسم و این ایده ها را هنگام شروع یک مجموعه بررسی می کنم و از میان آن ها تعدادی را انتخاب می کنم و برخی از ایده های داستان اخیرم مربوط به ۱۰ سال پیش است و برخی هم برای ۳ سال پیش. اما زمانی که نوشتن کتابی را شروع می کنم، پروسه نوشتن آن در نهایت ۳ سال طول می کشد.

شما برای نوشتن چقدر تلاش می کنید؟

برای خیلی ها عجیب است که من هنوز دراین سن وسال می توانم برای نوجوانان قصه بنویسم. من واقعا برای اینکه برای بچه ها بنویسم تلاش نمی کنم. آن قدرحس کودکی در من قوی است که نمی توانم چیزی غیرازاینکه بچه ها بخوانند، بنویسم. اما درنوشتن بسیار سخت گیر هستم به هر کلمه ای که می نویسم فکر می کنم و گاه پیش می آید آن قدر می نویسم و خط می زنم و گاه پاره می کنم تا آن چیزی که می خواهم از آب دربیاید و یک ماهی بزرگ صید کنم.

اگر با عنوان یک نویسنده به گذشته کاری خود نگاه کنید از میان کتاب هایی که تاکنون نوشته اید کدام کتاب را بیشتر می پسندید؟

همیشه مرسوم است که نویسنده ها کتاب های خود را فرزندان خود عنوان می کنند به نظر من این یک نگاه کلیشه ای است و انتظار نداشته باشید که من نویسنده همه کتاب هایم را در یک حد و اندازه دوست داشته باشم، من در شرایط کنونی کتاب “شما که غریبه نیستید” را بهترین کتاب خود می دانم.

چرا چنین حسی به کتاب «شما که غریبه نیستید» دارید؟

نوشتن این کتاب را من در سن ۶۱ سالگی شروع کردم و در ۷ سالی که از انتشار آن می گذرد، ۱۹ بار تجدید چاپ شده است، این نشان می دهد که مخاطبانم نیز چنین نظری دارند. به نظرمن ریشه تمام نوشته های من در این کتاب به چشم می خورد. کسانی که این کتاب را خوانده اند متفق القول معتقدند که من برای نویسنده شدن چه مرارت هایی را تحمل کرده ام وچقدر آدم جان سختی هستم و با چه دشواری هایی روبرو شده ام و برای نویسنده شدن چقدرهزینه پرداخت کرده ام.

اتفاقا این کتاب مورد توجه مترجمان هم قرار گرفته است و تاکنون به چندین زبان ترجمه شده است و به تازگی نیز ترجمه روسی آن توسط یک شرق شناس منتشر شده است و در حال حاضر مترجمی مشغول ترجمه آن به زبان انگلیسی است.

ازمیان کتاب هایتان نوشتن کدام کتاب سخت پیش رفت؟

درمیان کتاب هایی که نوشتم کتاب «آب انبار» واقعا من را اذیت کرد و به سختی پیش رفت. موضوع کتاب بسیارسخت بود و تا پیش ازآن درسایرکتاب هایم به آن نپرداخته بودم و داستان با فلاش بک هایی که به گذشته داشتم، پیش می رفت و این موضوع به دشواری نوشتن این کتاب اضافه می کرد.

کدام یک از کتابهایتان بیشترین ترجمه را از آن خود کرده است؟

موفق ترین کتاب من از نظر ترجمه کتاب خمره است که تاکنون به ۱۴ زبان ترجمه شده است.

راز موفقیت آن را در چه عواملی می دانید؟

من راز خاصی برای موفقیت آن نمی دانم این کتاب قصه روان و راحتی دارد و طنز درآن جاری و ساری است. شاید موضوع آن برای مخاطبان بسیارملموس باشد. موضوع این کتاب کم آبی است؛ موضوعی که کل دنیا با آن دست و پنجه نرم می کند و گویی راه گریزی هم برای آن نیست. اتفاقا به تازگی این کتاب به زبان چینی و تایوانی ترجمه شده است.

خمره به زبان عربی هم ترجمه شده است؟

من چنین خبری شنیده ام اما متاسفانه نسخه ای از این ترجمه ندیده ام و نمی دانم دقیقا.یکی از دوستان عنوان می کرد که “خمره” به همراه “قصه های مجید” و چند کتاب دیگرم به زبان عربی ترجمه شده و در مصر منتشرشده است، اما من اطلاع دقیقی ندارم. متاسفانه ارتباط فرهنگی ما با کشورهای عربی زبان بسیارکم است و درجریان حتی ترجمه ای که ازآثارمان انجام می شود نیستیم. نپیوستن مان به قانون کپی رایت نیزبه این موضوع دامن زده است.

با توجه به این که قصه های مجید امسال ۴۰ ساله می شود، فکر می کنید که چقدر کودکان و نوجوانان امروز می توانند با این کتاب ارتباط برقرار کنند؟

این کتاب در طول این ۴۰ سال موفق بوده است و بزودی برای ۲۶ بار تجدید چاپ می شود. هر وقت که پینوکیو، تام سایر، الیورتویست، بینوایان، دنکیشوت، دیگر با اقبال روبرو نشدند، قصه های مجید هم چنین سرنوشتی پیدا خواهند کرد. من در این کتاب شخصیت های ماندگاری چون مجید و بی بی را خلق کرده ام که این شخصیت ها به سادگی از خاطره ها پاک نخواهند شد و من حتم دارم که قصه های مجید به تاریخ ادبیات پیوند می خورد و هرنسلی به فراخور حالش با این کتاب ارتباط برقرارخواهد کرد.

علاقه شما به سینما ازکجا نشات می گیرد؟

من ازکودکی علاقه زیادی به سینما داشتم اما هزینه فیلم دیدن بالا بود، برای همین همیشه درپی کشف راهی بودم که فیلم بببنم تا اینکه به خاطرعلاقه به سینما خوشنویسی یاد گرفتم. دردوران کودکی من تبلیغات به این شکل نبود وهمزمان با اکران یک فیلم خط هایی که توسط یک خوشنویس نوشته می شد برروی درو دیوارنصب می شد تا مردم به این صورت ازنمایش یک فیلم با خبرشوند. این طوری بود که وارد دنیای عجیب و دوست داشتنی سینما شدم.

با توجه به این که داستان های شما همواره مورد توجه فیلم سازان قرار کمی گیرد، راز این اقبال را در چه چیزی می دانید؟

من داستان هایم را به گونه ای عینی و تصویری می نویسم و به جای این که با کلمات تنها پرگویی کنم سعی می کنم که در داستان شرایطی را بوجود بیاورم که فضای داستان را به مخاطب نشان بدهم و مخاطب را با داستان درگیر کنم.البته ایجاز هم در این امر نقش دارد. باید نویسنده نگاه سینمایی داشته باشد و به این موضوع فکر کند که چگونه یک کارگردان در طول ۹۰ دقیقه چگونه روند رشد و فراز فرود یک خانواده را نشان می دهد، او هم باید در رمان با داستان چنین برخوردی کند.

به نظرمن نویسنده ها باید ارتباط تنگاتنگی با سینما داشته باشند، فیلم ببنند و از تکنیک های سینمایی به نفع داستان استفاده کنند و از توضیح اضافات بپرهیزند.من هروقت که خبر انتشارکتابی را به رسانه ها می دهم؛ فیلم سازان برای ساخت فیلم براساس آن اعلام آمادگی می کنند. شاید خیلی برایتان عجیب باشد که با گذشت حداکثرسه روزازانتشاریک کتاب تلفن خانه من شروع به زنگ خوردن می کند و کارگردان های بسیاری هستند که می خواهند برای ساخت فیلم با من وارد گفت وگو شوند.

با توجه به این که شما برای چهارمین بار نامزد دریافت جایزه هانس کریستین آندرسن شدید چقدر از دریافت این جایزه خوشحاال خواهید شد و چقدر احتمال می دهید که برنده نهایی این جایزه باشید؟

دریافت این جایزه برای من و برای مردم کشور بسیارارزشمند خواهد بود و زمانی که این جایزه را دریافت کنم خیلی خوشحال می شوم. به نظرمن جایزه گرفتن اتفاق بسیارخوبی است و من ازاین که جایزه ای دریافت کنم، همواره احساس خوشایندی دارم هرچند که مردم با خواندن کتاب هایم همواره به من جایزه داده اند. بهترین جایزه برای من به عنوان نویسنده این است که کتاب هایم خوانده می شوند و منتظرند تا ببینند کتاب بعدی من چیست. برای یک نویسنده لذتی بیشتر از این نمی تواند وجود داشته باشد.