سمیر جعجع

سمیر جعجع

بیروت، الشرق الاوسط – اگرچه در دوره های مختلف بارها از او به عنوان یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری نام برده شده، اما رهبر حزب نیروهای لبنانی (القوات اللبنانیه)، دکتر سمیر جعجع، تاکنون خود را به طور رسمی کاندیدای پست ریاست جمهوری این کشور نکرده بود.

همه این ها هفته گذشته تغییر کرد، یعنی زمانی که حزب نیروهای لبنانی، دومین حزب بزرگ مسیحی در لبنان، اعلام کرد جعجع را به عنوان کاندیدای خود برای انتخابات ریاست جمهوری این کشور انتخاب کرده است. میشل سلیمان، ماه می سال جاری پس از پایان دوره ۶ ساله ریاست جمهوری اش از قدرت کنار خواهد رفت.

جعجع رهبر سابق شبه نظامیان نیروهای لبنانی تنها کسی بود که به خاطر نقشی که در جنگ داخلی این کشور داشت به زندان افتاد. او هفته گذشته پیش از اعلام رسمی نامزدی خود، در گفت و گوی کوتاهی با الشرق الاوسط در مورد شانس موفقیتش، امیدواری هایش و روابطش با رقیب دیرین، حزب الله، صحبت کرده است.

الشرق الاوسط: چرا الان نامزد انتخابات شدید؟

سمیر جعجع: از روی طمع یا چیز دیگری نیست. اگر اینجوری بود هیچ وقت وارد زندان نمی شدم بی آن که بدانم کی آزاد می شوم. چه کسی فکر می کرد این ها همه در لبنان اتفاق بیفتد (ترور نخست وزیر سابق، رفیق حریری، انقلاب سرو در ۱۴ مارس ۲۰۰۵ که نهایتا بعدا به آزادی جعجع از زندان منتهی شد)؟

اکنون به نقطه ای رسیده ایم که همه ما نیاز به تغییری رادیکال داریم، مرهم دیگر کارساز نیست. البته که این مرهم ها مجالی فراهم می کنند تا کارهایی مثل طرح طرابلس را اجرا کنیم، اما این ها وضعیت کلی کشور را که در حال خونریزی است و ذره ذره به مرگ نزدیک می شود، تغییر نمی دهد. روند جاری نیازمند نجات و تغییر رادیکال است. در غیر این صورت، متاسفانه، این مردم لبنان هستند که متحمل زیان می شوند.

آیا این تغییری که مدنظر شما است، امکان پذیر است؟

با وجود تعریفی که از دولت لبنان طی ۲۰ سال گذشته شده که نمی تواند کاری انجام دهد و ارتش هم به همان اندازه ناتوان است، می توان همه چیز را نجات داد. مثلا گفته می شود کسی نمی خواهد ارتش را تجهیز کند و همین دلیل ناتوانی ارتش در برابر اسراییل است. اگر نگاهی به توانایی های تسلیحاتی ارتش بیندازید، می بینید که تجهیزات ارتش ۵۰ برابر بهتر از حزب الله است. آن ها ادعاهای اشتباه می کنند، اما متاسفانه ارتش این ادعاها را رد نمی کند.

تعداد نیروهای ویژه ارتش (کماندوهای نیروی دریایی، کمندوهای کوهستان و نیروهای ضربت) دو برابر تعداد نیروهای ویژه حزب الله است. آن ها در مورد تسلیحات ارتش صحبت می کنند، نمی دانم حزب الله چه سلاحی دارد… سلاح های حزب الله در کامیون های کوچکی حمل می شوند که مخصوص حمل سبزیجات هستند. این کامیون ها راکت های کاتیوشا حمل می کنند؛ دستشان به راحتی رو می شود. ارتش می تواند علاوه بر این سلاح ها، سلاح های پیشرفته تری به دست آورد. در مورد دیگر موشک ها مثل فجر و شبیه به آن، ارتش می تواند مانع دسترسی حزب الله به آن ها شود. از ۲۰ سال پیش تاکنون، تصویر کشور به گونه ای تخریب شده که مردم لبنان از خود می پرسیدند آیا اصلا می شود چیزی را درست کرد. مثلا، بحران طرابلس سه سال است که ادامه دارد و ۴۰۰ کشته و ۱۰ هزار زخمی و معلول به جا گذاشته است.

با این حال، زمانی که می خواهیم اوضاع در طرابلس را بررسی کنیم می گویند قواعد بین المللی و دخالت های منطقه ای وجود دارد. به خاطر دارم زمانی که یک طرح جدی امنیتی پیشنهاد داده شده بود، برخی منابع امنیتی اعلام کردند اجرای این طرح هزاران کشته برجای خواهد گذاشت و باعث تخریب شهر می شود. اما، اکنون تنها با یک تصمیم سیاسی در دولت، طرح امنیتی طرابلس اجرایی شده است. هیچ تلفاتی گزارش نشده و نیروهای امنیتی و نظامی در حال تکمیل کردن حضور خود در شهر هستند. شرایط تنها به یک تصمیم سیاسی نیاز داشت.

اما این هم به حمایت سیاسی نیاز داشت؟

درست است؛ پس چرا پیش از این اتفاق نیفتاده بود؟ چون هیچ رهبری سیاسی وجود نداشت. همین منطق را می توان برای سلاح های فلسطینیان خارج از کمپ های آوارگان اعمال کرد. فقط نیاز به اقدام دارد. نبود یک رهبری سیاسی و سیاستمداران تاثیرگذار ما را به اینجا کشانده است. زمانی که یک دولت قوی و مصمم وجود داشته باشد، نیروهای اپوزیسیون عملا صدای ضعیف تری خواهند داشت.

آیا ساده انگارانه نیست که بگوییم بحران کنونی، با همه زوایایی که دارد، محلی است؟ دولت نمی تواند بدون رضایت خارجی روی این موضوع یک دست شود. رضایت و توافق خارجی به دست آمد، دولت یک دست شد و طرح امنیتی طرابلس را پیاده کرد.

من با این تحلیل موافق نیستم. دولت در اثر توافق منطقه ای برای اجرای این طرح مصمم نشد. روابط میان عربستان سعودی و ایران همچنان مثل قبل است؛ شاهد آن هم موضعی که عربستان در قبال حضور ایران در کنفرانس ژنو ۲ اتخاذ کرده بود.

پس چه اتفاقی افتاد؟

آن چه اتفاق افتاد این بود که حزب الله به سوریه هجوم برد. سنی ها در لبنان بیشتر و بیشتر به سمت جریان های بنیادگرا متمایل شده اند. حزب الله موقعیت را ارزیابی کرد و دید که راه فراری از موقعیت کنونی ندارد، اما دوباره با حمایت سنی های میانه رو، به سراغ (نخست وزیر پیشین) سعد حریری رفت و درخواست خود برای در اختیار گرفتن یک سوم پست های دولتی را مطرح کرد.

اگر حزب الله کارشکنی های خود را پایان نمی داد، طرح طرابلس هیچ گاه اجرا نمی شد، چرا که حزب الله تنها گروهی بود که مانع به سرانجام رسیدن این طرح شده بود. حزب الله زمانی که دید خانواده عید (علی عید، رییس حزب دموکراتیک عرب و فرزندش رفعت) دیگر مناسب برنامه هایش نیست، مانع اجرای طرح مذکور شد.

چرا حزب الله می خواهد مانع اجرای این طرح شود؟

حزب الله می خواهد کشور ناآرام بماند. هرچه شرایط بحرانی تر باشد، برای آن ها بهتر است. حزب الله به خاطر حضور در منطقه جبل محسن متوجه شده که گروه های نظامی در حال افزایش هستند و جریان های میانه رو اسلامی در حال کاهش. به همین دلیل بود که آن ها این طرح را پذیرفتند.

آیا این گروه ها همان قدر که می گویید حزب الله را می ترسانند، شما را هم ترسانده اند؟

البته که گروه های جهادی مرا می ترسانند؛ آن ها قلب و عقل ندارند، اما به اعتقاد من راه مبارزه با آن ها ایجاد یک دولت قوی است که بتواند تمام مناطق لبنان را کنترل کند.

توجه داشته باشید که دلیل اصلی وجود آن ها، وجود جریان های تندرو در طرف مقابل است. مثلا، سخنان شیخ احمد الاسیر بر اساس این حقیقت بود که حزب الله می خواهد سنی ها را از لبنان بیرون کند. همه ما در مورد ویژگی های جنبش های جهادی اتفاق نظر داریم، اما در مورد رفتاری که باید با آن ها داشته باشیم اختلاف داریم. نمی توان سلاح را در دست یک گروه لبنانی باقی گذاشت و از دیگر گروه ها خواست سلاح خود را تحویل دهند. حرف زدن از مقاومت دیگر توجیهی ندارد.

راه حل چیست؟

این که دولت تنها بازیگر باشد.

حزب الله می گوید سلاحش حافظ لبنان است؟

تصمیم گیری با آن ها نیست. لبنان یا باید به دولتی مؤثر تبدیل شود که تصمیم گیرنده است یا باید از بین برود. آن ها نمی توانند به جای ما تصمیم بگیرند. حزب الله نمی تواند بگوید که بهترین راه برای حفظ لبنان سلاح است. استاندارد مشخصی در سراسر جهان وجود دارد: تنها دولت است که باید از شهروندانش حفاظت کند. در ویتنام، زمانی که آمریکایی ها عقب نشینی کردند، آیا “مقاومت” باقی ماند؟ هیچ کس نمی تواند بگوید من خودم حاکم هستم.

آن ها می گویند این کار را به این دلیل انجام می دهند که دولت نتوانسته به وظایفش عمل کند.

پس چرا موضوع را مطرح نمی کنند؟ آیا دولتی در لبنان وجود دارد که حزب الله در آن حضور نداشته باشد؟ چرا آن ها این مسئله را در دولت مطرح نمی کنند؟

در رابطه با این مسئله که گفته می شود موضوع خلع سلاح حزب الله با مسائل منطقه ای گره خورده و این سلاح ها از خارج می آیند چطور؟

آنچه من می دانم این است که گروه های مختلف لبنانی سلاح در دست دارند، اما این که این سلاح ها از کجا می آیند، سوال دیگری است. مهم برای ما این است که این سلاح ها را از دست گروه های لبنانی خارج کنیم. در غیر این صورت لبنان پاره پاره و متلاشی خواهد شد.

راه حل موضوع سلاح هایی که در دست گروه های غیردولتی است، چیست؟

استفاده از قانون لبنان. این تمام چیزی است که باید درک کرد. البته تهران هم درگیر این ماجرا است، و نباید کوتاه بیاییم. باید به تهران برویم و از آن ها بخواهیم ارسال سلاح به لبنان را متوقف کنند. این بدین معنی است که پس از آن دولت لبنان باید روابط خود با ایران را قطع کند. مقام های لبنانی نباید اجازه دهند این گروه ها سلاح های خود را حفظ کنند و با بهانه دفاع از لبنان دست به توجیه بزنند. اگر چنین است، پس دلیل وجودی دولت لبنان چیست؟

پیش از این هرگاه انتخابات ریاست جمهوری فرا می رسید، به اسم شما هم اشاره می شد.

و بلافاصله همیشه اعلامیه ای صادر می کردم و می گفتم که من کاندیدا نبوده ام.

برنامه شما بعدا منتشر می شود؟

بله، در مراحل بعدی، بعد از دو هفته.

به دنبال دستیابی به چه هستید؟

باید نحوه روبرو شدن با مشکلات کشور را به کلی تغییر دهیم. می خواهم کاری که رییس جمهور سلیمان، متاسفانه، تنها در هفت ماه آخر حضور خود در قدرت آغار کرده را به سرانجام برسانم. سلیمان صبر کرد تا هفت ماه آخر مسئولیتش؛ من می خواهم بلافاصله شروع کنم. ان شاء الله.

آیا واقعا اعتقاد دارید که شانس پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری را دارید؟

انتخابات است دیگر… و خوبی و کمال هم از آن خدا است. اما من باید وظیفه ام را با شرکت در انتخابات انجام دهم، برنامه ام را ارائه کنم و از مجلس نمایندگان بخواهم بر این اساس مرا انتخاب کنند.

به نظر شما الان دیگر موقع مناسبی برای کاندیدا شدن شما در انتخابات است؟

الان زمان درستی است؛ چرا که شرایط کنونی واقعا ناامید کننده است. به همین دلیل است که به تغییرات رادیکال نیاز داریم. من به دنبال پست نبودم، اما الان می بینم که موقعیت دیگر قابل تحمل نیست و خونریزی همچنان ادامه دارد. اگر شرایط بدون تغییر بماند، خونریزی باز هم ادامه پیدا می کند. خوب، بعد از آن؟ آیا باید شش سال دیگر هم صبر کنم تا شاید امیدی ایجاد شود؟

تصمیم گیری شما برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری بر چه اساس بود؟

بخشی از آن بر اساس واقعیت ها بود، بخشی دیگر هم برای این بود که تلاش کنم شرایط کنونی را تکانی دهم.

قبل از آن که در مورد مخالفانتان بپرسم، آیا پیش از تصمیم گیری با متحدان خود هم مشورت کردید؟

من در تماس دائم با متحدانم هستم. آن ها مرا در تلاش برای تصدی پست ریاست جمهوری حمایت خواهند کرد. برای آن ها مسئله کنونی به نوعی استراتژی و محاسبات جنگی تبدیل شده است. من به آن ها می گویم نمی توانیم محاسبات را درهم بشکنیم، مگر آن که بجنگیم. این تفکری است که در حال حاضر داریم. تکرار می کنم: بر خلاف آنچه عده ای سعی دارند القا کنند، متحدان من امیدوارند که من رییس جمهور شوم. در صورت پیروزی من، آن ها اولین کسانی خواهند بود که خوشحال می شوند.

منطورمان دقیقا جنبش آینده است. آیا آن ها در این اعلام کاندیداتوری سهیم بوده اند؟

آن ها موضع خود را طی دو هفته آینده اعلام خواهند کرد، اما جنبش آینده همیشه وسط کارها گیر کرده است.

در مورد مخالفانتان چطور؟ آیا حزب الله هم از ریاست جمهوری سمیر جعجع حمایت خواهد کرد؟

حزب الله احتمالا در شرایطی قرار دارد که می خواهد خود را از مخمصه نجات دهد، و این می تواند برای آن ها هم راه خوبی برای برون رفت از شرایط کنونی باشد. هیچ چیز در سیاست غیرممکن نیست. البته، موضع آن ها ممکن است کاملا متفاوت باشد، اما به نظر من به نفع آن هاست که ابلیس آشنا را بپذیرند تا ابلیس ناآشنا.

زمانی که فردی به دردسر افتاده و راه برون رفتی هم نیست، ناخودآگاه دنبال کسی می گردد که او را نجات دهد. به نظر من، فاکتورهای محیطی که حزب الله را تغذیه و تقویت می کنند، در حال حاضر از دست رفته اند. بمب گذاری های حزب الله کم شده و اعضای آن در ترس زندگی می کنند. آن ها حتی اگر بخواهند وارد خانه خود شوند ممکن است مورد بازخواست قرار گیرند. بنابراین، فکر نمی کنم حزب الله از شرایطی که دارد، راضی باشد. تصور هم نمی کنم برای برون رفت از این شرایط بتواند کاری انجام دهد، اما اگر کسی بتواند به آن ها کمک کند تا این واقعیت را تغیر دهند، چرا مانع شویم؟ ما به دنبال کشوری هستیم که برای همه ثبات و امنیت به ارمغان آورد. اگر دولتی مؤثر ایجاد شود، مرزهای لبنان محکم بسته می شوند و ملت ما از مشکلات منطقه ای و بین المللی دور خواهد شد؛ درست مثل دهه ۱۹۶۰٫ آیا این به نفع همه و به خصوص حزب الله نیست؟

برنامه ای که ما داریم در راستای منافع همه است و شرایط غیرعادی فعلی در لبنان را از بین خواهد برد. این شرایط از دوره جنگ داخلی آغاز شده و تاکنون زیر سایه شعارهای مختلف ادامه پیدا کرده است؛ تنها به این خاطر که سوریه به دلایل سیاسی به آن نیاز داشت. دیگر لازم نیست اینگونه ادامه دهیم. آیا جوانان حزب الله نباید به جای میدان جنگ، در دانشگاه باشند؟ آیا حزب الله نباید در روند ایجاد یک اقتصاد جدی دخیل باشد، به جای آن که از ایران پول دریافت کند؟

آیا در خصوص کاندیداتوری خود، با نیروهای اپوزیسیون در ارتباط بوده اید؟

خیر، چون پیشنهادها همه علنی است و هیچ مذاکرات پشت پرده ای در جریان نیست. فعلا توپ در زمین آن هاست.

به عنوان رییس جمهور، در پاسخ به نگرانی های احتمالی حزب الله چه خواهید گفت؟

بخش اعظم برنامه من برای ریاست جمهوری به نفع حزب الله خواهد بود تا گروه های دیگر؛ چرا که آن ها در این فضای سیاسی-اجتماعی بیش از دیگران آسیب دیده اند. اعضای حزب الله بیش از دیگران از یک کشور باثبات و امن که امکان شکوفایی دوباره اقتصاد و ایجاد موقعیت های جدید برای توسعه را فراهم کند نفع خواهند برد. حزب الله کجا بیشترین سود را خواهد برد؟ در شرایط کنونی که کشور درگیر جنگ است یا در یک نظام سیاسی که توضیح دادم؟

نظرتان در مورد ادعاهایی که می گویند کاندیداتوری شما جدی نیست و تنها مانوری برای جلوگیری از ریاست میشل عون خواهد بود، چیست؟

کاندیداتوری من هیچ ارتباطی با عون ندارد. او جزئی از برنامه کاری مؤثر و مثبتی بوده که برای بهبود شرایط ملی ما تلاش کرده اند. کاندیداتوری من کاملا جدی است.

آیا برای پیروزی نیاز به حمایت های منطقه ای و بین المللی دارید؟

کاندیداتوری من از میانه بافت سیاسی اعراب و عرصه سیاست بین الملل می آید. یعنی، هم کشورهای عربی و هم سیاست بین الملل سال ها است بر تشکیل دولتی مؤثر در لبنان متمرکز شده اند؛ از اجرای قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنیت سازمان ملل تا قطعنامه ۱۷۰۱ این شورا و هر آنچه در میان این دو اتفاق افتاده است. کاندیداتوری من از این بافت می آید و نه بیشتر. برنامه کاری من به خوبی در این بافت می نشیند.

لبنان تحت رهبری سمیر جعجع چگونه کشوری خواهد بود؟

دولتی مؤثر مستقر خواهد شد. در دولت من هیچ جایی برای شوخی نیست. مثلا تصور کنید که من رییس جمهور باشم و نوعی آدم ربایی در لبنان اتفاق بیفتد و کشور از یافتن آدم ربا ها عاجز شده باشد. در حالی که مسئولان روی وقایع کوچک و بزرگ متمرکز شده اند، من به آینده نگاه می کنم که پس از آن چه کنیم که هیچ کس جرات آن را نداشته باشد که دست به چنین اقدامی بزند و امنیت کشور را به خطر بیندازد. این نمونه ای از کیفیت اقدامی است که دولت من انجام خواهد داد.

اجازه بدهید در مورد بشیر الجمیل و حکومت ۲۲ روزه اش بگویم. زمانی که او به قدرت رسید، کارمندان راس ساعت ۸ صبح سر کار حاضر می شدند و تا پایان ساعت اداری محل کار خود را ترک نمی کردند؛ در واقع، چون رییس جمهوری جدی سر کار بود، افراد از قوانین پیروی می کردند. به قول معروف “اگر رییس خانه دایره بزند، اهالی خانه هم می رقصند”. امور لبنان نباید بر اساس “بگذار وجدانت راهنمایت باشد” عمل کند. آن ها پیش از آن که بالاخره بتوانند تصمیم خود را بگیرند، فاکتورهای متعددی را مدنظر قرار دادند، مثل زندان رومیه و دیگر مشکلات موجود در طرابلس.

قدرت نیازمند کاریزما و قاطعیت است. برای ۲۰ سال کشور ما بر اساس وجدان اداره شده است. اما،اگر دزدی را ببینیم که در حال دزدی است، آیا منتظر وجدان می شویم که به ما دستور دهد او را متوقف کنیم؟ هرگز. قوانینی وجود دارند که باید اجرایی شوند. به اعتقاد من، قدرت مشروع بهترین نوع قدرت است، چه در لبنان چه در جای دیگر؛ غیر از زمانی که توسط آن ها که در کاربرد آن مهارت لازم را ندارند به کار گرفته شود. مشروعیت بر اساس ارزش ذاتی خود قدرتمند است. قدرت یک سرباز ارتش لبنان با قدرت تمام حزب الله برابری می کند.

قدرت مشروع زمانی که به درستی به کار بسته شود، قوی ترین است. یک سرباز مشروع ارتش لبنان قدرتی برابر با کل حزب الله دارد. رییس جمهوری که همه روی او اتفاق نظر داشته باشند رییس جمهور هیچ کس نیست و رییس جمهوری که می خواهد همه را راضی نگه دارد، نمی تواند رضایت هیچ کس را جلب کند. چطور ممکن است گروه ۸ مارس و ۱۴ مارس روی یک رییس جمهور اتفاق نظر داشته باشند؟ دستور کار سیاسی آن ها از هم مجزا است.

بر چه اساس می گویید به سمت انتخاب یک رییس جمهور توافقی نمی رویم؟

در واقع رییس جمهوری که بر اساس توافقی بالاتر انتخاب شود، لبنانی ها را بار دیگر با هم و با قانون اساسی آشتی می دهد. نمی توان به شیوه دیگری جز این، به توافق دست یافت.

آیا فکر می کنید حزب الله و حامیانش به دنبال پذیرفته شدن از سوی دولت هستند؟

آن ها هنوز به این نقطه نرسیده اند، چون از شرایط خود سود می برده اند، اما اکنون بر ما واجب است که این حزب را از شرایط فعلی اش نجات دهیم و آن را به موجودیتی سیاسی تبدیل کنیم.

چطور می توانید نگرانی های حزب الله را برطرف کنید، در حالی که آن ها ترس از تهدیدهای تکفیری ها و دیگران دارند؟

مسیحیان جزء این بحران نیستند چون جایگزین دیگری ندارند. سنی ها هم از این بحران کناره گیری کردند. شیعیان هم به همین صورت، این مشکل را ندارند. تنها مسئله، حضور حزب الله و ارتباط آن با ایران است. شیعیان در طول تاریخ در هسته مرکزی لبنان بوده اند و در بافت جامعه لبنان گره خورده اند. آن ها همچنان چنین وضعیتی دارند؛ جز در مورد حزب الله که ارتباطات و اقدامات آن ها به خصوص در مورد شرکت در جنگ سوریه قابل توجیه نیست. ما از مخالفان دولت سوریه اعلام حمایت کردیم و این به خاطر موضع انسانی آن ها بود. اما حزب الله در کنار رژیم سوریه در حال جنگیدن است و این نشان می دهد آن ها وفاداری های دیگری دارند.

آیا لبنان می تواند با بی ثباتی و خشونت های بیش از این مواجه شود؟

متاسفانه لبنان بار سنگینی بر دوش می کشد و اگر شرایط آن را مثلا با اردن مقایسه کنیم، می بینیم که این کشور با وجود حضور جنبش های اسلامی، تنها مشکلی که طی این سال ها داشته مدیریت و کنترل کمپ آوارگان در خط مرزی اش بوده است. آنچه در بحران را به روی لبنان باز کرد، دخالت حزب الله در جنگ سوریه بود. ارتش باید در مرز به وظیفه خود در قبال حزب الله و دیگران عمل کند.

به نظر شما آینده بحران سوریه به کجا خواهد رسید؟

متاسفانه شرایط را بسیار پیچیده می بینم و در آینده نزدیک همچنان شرایط جنگ و گریز ادامه خواهد داشت؛ با کشتار بیشتر، قربانیان بیشتر و خرابی های گسترده تر. این جنگ به یک جنگ مداوم فرسایشی تبدیل شده و من نمی توانم پایانی بر آن ببینم.

در دومین سالگرد سوء قصد به جان شما، آیا پایانی بر ترورها در لبنان می بینید؟

اگر به دولتی کارا برسیم، ترورها هم تمام می شوند. دولت نیازمند شفافیت در عملکرد، عقل گرایی و عزم راسخ است. در لبنان بیشتر مردم خواستار شکل گیری چنین دولتی هستند و حزب الله هم جزئی از آن هاست. نهایتا استقرار یک دولت مؤثر، اقدام منفی و به ضرر آن ها انجام نخواهد داد. اگر قدرتی مشروع وجود داشته باشد که با همه لبنانی ها مثل فرزندان خود رفتار کند، این همان کشور یکپارچه ای است که می خواهیم لبنان به آن برسد.