نمایی از سد کرج

نمایی از سد کرج

این روزها که به پایان کار دولت محمود احمدی نژاد رسیده ایم بازار انتقاد و سرزنش ها نیز پر رونق شده است. احمدی نژاد به تکرار دولت خود را “پاک ترین” دولت تاریخ ایران و مورد حمایت امام غائب شیعیان معرفی کرد. او و دولت تحت کنترل او اما امروزه به هر نوع اختلاس، ناکارآمدی و فسادی متهم می شوند. از کلاهبرداری های چندهزار میلیاردی تا زمین گیر کردن اقتصاد یکی از بزرگترین کشورهای جهان.

چندی پیش محسن رضایی از چهره های شاخص جمهوری اسلامی از “بد هزینه کردن ۷۰۰ میلیارد دلار” ثروت ایران توسط دولت احمدی نژاد سخن گفته بود. رضایی همان کسی است که چهار سال پیش و در استانه انتخابات ریاست جمهوری گفته بود ادامه برنامه های احمدی نژاد آستانه کشور به پرتگاه است.

رئیس جمهور ایران در طی هشت سالی که قدرت را در دست داشت سه بار از استانهای ایران دیدار کرد، او اکنون تصمیم دارد در کمتر از ۶۰ روزی که به عمر دولتش باقی است، به ۳۱ استان ایران دوباره سفر کند. شاید برای برخی این پرسش مطرح شود که چرا رئیس جمهوری که در آستانه تحویل کلید دفتر خود به رئیس جمهور بعدی است باید در روزهایی که اوج تراکم رقابتهای انتخاباتی است تصمیم به بازدید از همه استانهای ایران داشته باشد؟

راز این سفرهای تازه اما احتمالا به تلاش های محمود احمدی نژاد برای به ریاست جمهوری رساندن معاون جنجالی اش اسفندیار رحیم مشایی برمی گردد. موضوعی که رسانه های تهران به آن لقب ” تکرارمدل پوتین – مدودف” را داده اند. احمدی نژاد در واقع می خواهد همچنان در صحنه سیاست ایران حضور قدرتمندی داشته باشد. او می داند که رسانه های بزرگ کشور خصوصا رادیو و تلویزیون حکومتی ناچار به پخش سفرها و سخنرانی های او در استانهای مختلف خواهند بود. این بهترین فرصتی است که رئیس جمهور و معاون وی می توانند از آن بهره گیرند. احمدی نژاد باز می تواند در شهرهای کوچک و دورافتاده ایران وعده های بزرگ و چشم گیر به مردم بدهد و رای آنها را به نفع خود بخرد. وعده هایی که به گفته جواد جهانگیرزاده عضو هیئت رئیسه مجلس ایران، نیاز به طی شدن عمر ۸ تا ۹ دولت برای عملی کردن آنهاست.

به این ترتیب احمدی نژاد وعده های بسیار بزرگ و جذاب برای آینده می دهد و رای مردم را برای امروز خود می خرد. یکی از بزرگترین و آخرین وعده های او ایجاد اشتغال برای بیش از دو میلیون ایرانی بیکار در ظرف سال ۱۳۹۲ است. او در تلویزیون ایران گفت که علی رغم همه مشکلات از جمله تحریم های کمرشکن کشورهای غربی، دولت او قادر به ایجاد بیش از دو میلیون شغل است.

چند هفته پس از این وعده بود که تلویزیون دولتی ایران در برنامه ای غیر منتظره از یکی از مهمترین چهره های اقتصادی ایران دعوت کرد. مسعود نیلی، اقتصاددان برجسته ایرانی، با خود آمارها و جدولی آورد که نشان می داد دولت پیش از محمود احمدی نژاد نزدیک به هفتصدهزار شغل ایجاد کرده است در حالی که “ثروتمندترین” دولت معاصر ایران به هدایت محمود احمدی نژاد تنها ۱۴ هزار شغل ایجاد کرده است.

آماری که از تلویزیون دولتی ایران افشا شد در واقع شوکی بزرگ برای دولتی بود که علی رغم در اختیار داشتن ثروتی بسیار هنگفت و فرصتی هشت ساله ضعیف ترین عملکرد را داشته است.

در این “ضعف” اما مقصر تنها دولت احمدی نژاد نست. در طی تمام این هشت سال رهبری ایران و رسانه دولتی ایران به همراه گروههای محافظه کار سعی در حمایت و بزرگنمایی احمدی نژاد و کوبیدن مخالفان او و اصلاح طلبان را داشتند. این روزها که محمود احمدی نژاد بر سر انتخابات آتی ریاست جمهوری ایران و تلاش برای به کرسی قدرت رساندن معاونش با آیت الله خامنه ای دچار مشکل شده است، آرام آرام خبرها و گزارش هایی منتشر می شود که نشان می دهد چگونه هزاران میلیارد تومان از ثروت ایرانی ها در جاهایی سرمایه گذاری شد که نه تنها کمکی به آنها نمی کند که بعضا حیات آنها را نیز در خطر قرار داده است.

به عنوان مثال می توان نگاهی به ایجاد یک سد در استان ثروتمند و در عین حال فقیر خوزستان کرد.

سال گذشته از “بزرگترین سد خاکی ایران” با نام سد “گتوند” در شمال استان خوزستان بهره برداری شد. رسانه های دولتی ایران از جمله تلویزیون دولتی ایران با پخش آهنگ های حماسی، این رویداد را برگی زرین و افتخار آفرین قلمداد کرد. موضوعی که هر ایرانی باید به آن افتخار کند. تلویزیون دولتی ایران در اقدامی کم سابقه اما نامی از پیمانکار بزرگ آن یعنی “قرارگاه خاتم الانبیا” وابسته به سپاه پاسداران نبرد. رئیس جمهور ایران نیز که همان روزها در استان خوزستان به سر می برد ، برای افتتاح این سد حاضر نشد.

راز این گریز و پرهیز اما چه بود؟ واقعیت آن است که ظرف سالهای گذشته انتقادات زیادی به اجرای عملیات این سد شده بود اما رقم ۳ هزار میلیارد تومان بودجه تخصیصی به آن، آنقدر زیاد بود که سپاه پاسداران را به خود فراخوانده بود و نظامیان ایران فارغ از آنچه می تواند پیامد این طرح باشد، اقدام به هزینه کردن و دریافت درآمد از این طرح کردند.

مجید نامجو وزیر نیرو در پاسخ به اینکه چرا رئیس جمهور برای افتتاح این پروژه بزرگ حاضر نشد شخصا حضور یابد گفت: “قرار بود رئیس جمهور برای افتتاح این نیروگاه بیاید ولی به نوعی می‌توان گفت ایشان احتیاط کردند زیرا بسیاری در شرایط کنونی منتظر هستند تا دولت اقدامی انجام دهد و از دولت خرده بگیرند. لذا احتیاط کرد که فردا برخی نگویند رئیس جمهور برای افتتاح سدی که از نظر علمی مشکل دارد شخص احمدی‌نژاد برای افتتاحش حضور پیدا کرد، رئیس جمهور برای جلوگیری از این تنش‌ها خود شخصاً حضور پیدا نکرده است.”

در واقع آنچه وزیر نیروی ایران از آن به عنوان ” مشکل علمی” نام برده است و موجب غیبت احمدی نژاد و نگرانی او از پیامدهای آن شده است، چیزی است که منتقدین و حتی وزیر سابق نیرو، آن را “فاجعه ملی” در شمال استان خوزستان می نامند.

اسماعیل کهرم از چهره های شاخص محیط زیست ایران در مطلبی در روزنامه محافظه کار “تهران امروز” داستان را اندکی بازتر می کند او می نویسد:” این پروژه برخلاف نظر تمام متخصصان کشور ساخته و آبگیری شد. زمانی که سد را ساختند، گنبدهای نمکی دور از رودخانه بودند و اصلا ربطی به آن نداشتند. سد را ساختند و شروع به آبگیری کردند. آب دره‌ها و دشت‌ها را گرفت و به گنبدهای نمکی رسید. هزاران تن نمک در آب حل شد. کارون شور شد. زمین‌های کشاورزی به خطر افتاد و ده‌ها مشکل دیگر. وضعیتی که امروز گتوند، از شهرهای مرکزی استان خوزستان، به‌وجود آورده، در حد یک فاجعه است! چون الان شوری آب آنقدر بالا رفته که این آب را نه می‌توان برای آبیاری محصولات استفاده کرد و نه حتی می‌توان به خورد آدم‌ها داد.”

دوسال پیش و در پی بالاگرفتن انتقاد رسانه ها و نخبگان محلی، دولت ایران شروع به ساخت دیوارهایی کرد تا حائلی باشد میان گنبدهای نمکی و آب دریاچه پشت سد. دیوارهایی که از همان ابتدا نیز کارایی آنها زیر سئوال رفته بود،تنها سه هفته پس از آغاز آبگیری دریاچه پشت سد بود که این دیوارها فرو ریختند و نمکها وارد دریاچه شدند.

ولع دولت و سپاه پاسداران برای جذب پولهای بیشتر، موجب شد تا صدای مخالفان که خواستارحداقل تعویق پروژه و یافتن راه حلی بهتر در خصوص این پروژه باشند ، نه تنها شنیده نشد بلکه همین انتقادها دستاویزی برای صرف هزینه های بیشتر در این پروژه گردید، آنگونه که دو سال پیش پرویز فتاح وزیر سابق نیرو و از اعضای سپاه پاسداران در نامه ای از نمایندگان مجلس خواست تا هر چه سریعتر منابع مالی سد اختصاص یابد تا ” از فاجعه ملی سد افتخار آمیز گتوند جلوگیری شود.”

رسانه های محلی میزان شوری این دریاچه را اکنون ۴ برابر شوری آب خلیح فارس عنوان می کنند. آژانس بختیار نیوز دراین باره می نویسد :” آب رودخانه کارون روز به روز شورتر می شود. کشاورزان پایین دست کارون از شوری آب رودخانه و کاهش محصولات و نابودی اراضی گلایه مندند و روستاییان وعشایر بالادست سد از آوارگی و عدم پرداخت بهای اراضی خود می گویند. روستاییان حوزه مخزن سد هنوز مطالبات خود را دریافت ننموده اند. پل ساخته شده بر دریاچه سد گتوند در نزدیکی لالی بدون توجه به بافت جمعیتی قربانی می گیرد. در جریان سومین مرحله آبگیری سد گتوند علیا، شوری یا EC آب کارون در مخزن سد تا هفده هزار بالا رفته است و کارشناسان غیردولتی و فعالان محیط زیست خواهان بازدید از سد و اندازه گیری میزان شوری آب با EC سنج های خود هستند ولی مقامات شرکت مجری سد چنین اجازه ای به آنها نمی دهند. اگر رقم اعلام شده توسط فعالان محیط زیست درست باشد، این شوری ۴ برابر بالاتر از شوری آب خلیج فارس است و حتی تخلیه آب دریاچه سد گتوند به سوی خلیج فارس می تواند سلامت خلیج فارس را نیز به خطر انداخته و اعتراض کشورهای همسایه را به دنبال داشته و ابعاد محیط زیستی بین المللی پیدا کند.”

به این صورت ایران ۳ هزار میلیارد از بودجه عمومی خود را صرف کرد تا یکی از رودخانه های شیرین و منبع تغذیه صدها هزار نفر و صدها هزار هکتار از زمین های حاصل خیز خود را به شوری بکشاند و نیمی از یک استان را در معرض خطر قرار دهد. خطری که اکنون در قامت یک “فاجعه ملی” حیات جمعیت بزرگی از استان خوزستان را تهدید می کند.