سال خورشیدی در ایران نو شده، اما شرایط برای اهالی فرهنگ این کشور نو نشده و در حالی که کمتر از یک ماه از سال ۱۳۹۲ گذشته، و صنعت نشر ایران در آستانه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران است، گلایه نویسندگان ایرانی از سختتر شدن فعالیتشان، با شدت بیشتری آغاز شده است.

در نیمه سال گذشته، «بهمن دری» از معاونت فرهنگی وزارت ارشاد برکنار شد. این برکناری امیدی در میان اهالی نشر به وجود آورد و آن را نشانهای آشکار برای تغییر نگاه دولت در حوزه ادبیات، روند بررسی کتاب و صدور مجوز نشر دانستند.

اما، همانطور که خبرگزاری مهر در گزارشی نوشته با آمدن معاون امورفرهنگی جدید، از انتقادها به این معاونت که بالاترین مقام مسؤول در حوزه نشر و ادبیات ایران است، کاسته نشد و اکنون هم در بسیاری از موارد در بر همان پاشنه سابق میچرخد و تا برطرف شدن مشکلات زیربنایی صنعت نشر ایران، راهی طولانی در پیش است.

به تازگی یونس تراکمه، نویسنده و منتقد ادبی، در گفت وگو با خبرگزاری ایلنا، در این زمینه سخنان صریحی بیان کرده، که مرور آن در شرایط کنونی بسیار با اهمیت است. وی در ابتدای این گفت وگو، در پاسخ به این پرسش که با انتصاب فرد جدیدی برای مقام معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد در سال ۹۱، اکنون ادبیات و نشر این کشور چه وضعیتی دارد، میگوید: «یک استراتژی بر حوزه نشر و ادبیات به طور کلی، در این چند سال اخیر حاکم است و هر کدام از این افراد، یا افراد دیگری هم که بیایند، در نهایت همان استراتژی را اجرایی میکنند.»

این نویسنده درباره این استراتژی میگوید که دولتهای جمهوری اسلامی ایران در این دو سه دهه اخیر تمام تلاششان «کنترل جریان ادبیات مستقل» بود، ولی چند سالی است که استراتژیشان، به «حذف این ادبیات» تغییر کرده است.
تراکمه همچنین اضافه میکند که در تمام این سالها، اگر دولت فقط در فکر کنترل ادبیات مستقل بود و آن را حذف نمیکرد، به این دلیل بود که با تمام امکانات مالی و سخت افزاری و نرم افزاری دولتی، سعی داشت با تربیت نویسنده، جریان ادبی خاصی راه بیاندازند و ابتدا با ادبیات مستقل رقابت کنند ولی به تدریج و با اتکاء به امکاناتش جریان ریشهدار و خلاق ادبیات مستقل را از میدان به در کند.

چشم بسته دولت به روی جوایز خصوصی

در ادامه این گفتوگو، تراکمه که از داوران و برگزارکنندگان جایزه ادبی هوشنگ گلشیری است، درباره جوایز ادبی مستقل ایران میگوید معاون اسبق امور فرهنگی وزارت ارشاد همواره از وی میپرسیده که این جوایز منبع درآمد خود را مشخص کنند تا دولت به آنها مجوز بدهد. اما تراکمه به گفته خود «حداقل سه بار» در روزنامهها جواب معاون وزیر را داده و یک بار هم به صراحت نوشته که «او حق دارد باور نکند که برگزاری این جایزه بودجه چندانی نمیخواهد، چون با هزینههای جوایز دولتی مقایسه میکند. وقتی سند هزینههای برگزاری یک جایزهی دولتی را میبیند و با ارقام چند صد میلیونی مواجه میشود، چطور میتواند باور کند که یک جایزهی مستقل غیردولتی و مطرح با چند میلیون برگزار شود.»

این اولین بار نیست که یونس تراکمه به سانسور و شرایط سخت نوشتن در ایران میپردازد. او از هر فرصتی برای رسانیدن صدای اعتراض نویسندگان مستقل ایران بهره برده است. به عنوان نمونه، در مراسم آخرین دوره جایزه گلشیری او به نقش معضل سانسور بر آثار ادبی این دوره پرداخت و گفت: «آنچه در این دوره مثل چند سال اخیر بسیار مشهود است، اثر سوء سانسور بر کمیت و کیفیت آثار منتشر شده است. شاید بتوان گفت اثر سانسور بر داستانهای کوتاه، بیشتر کمیتی بوده و باعث لاغر و لاغرتر شدن مجموعه داستانها شده است.»

تراکمه ادامه داد: «در داستان کوتاه میتوان داستانی که را که آسیب زیادی دیده را حذف کرد، اما آسیب سانسور بر رمان بیشتر کیفیتی است و در جلسات داوری رمانها، این مسئله در مباحث بین داوران مشهود بود که سانسور چگونه به کیفیت آثار ضربه و آسیب زده است.»

عقبماندگی ادبیات ایران از ادبیات جهان

بسیاری از نویسندگان ایران معتقدند که شرایط موجود، موجب عقبافتادگی شدید ادبیات این کشور از ادبیات جهان شده است، زیرا سانسور کتاب، در نهایت بر طرز فکر نویسندگان و همچنین دنیای داستانی آنان مؤثر است.
برای نمونه، محمود حسینیزاد، نویسنده و مترجم، در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا گفته است: «نویسندگان باید مقداری با ادبیات جهان آشنا شوند تا بتوانیم در آینده در ادبیات حرفی برای گفتن داشته باشیم، ولی در حال حاضر من تمایل شدیدی بین نویسندهها میبینم که ادبیات اواخر قرن نوزدهم و نیمهی قرن بیستم اروپا را تمرین کنند.»

وی با تأکید بر این که «ادبیات ایران از ادبیات جهان دور و دورتر میشود»، اضافه کرده است: «ما که از ازل فرهنگ کتابخوانی نداریم، حالا با تکرار مکررات و بازسازی ادبیات از مدافتاده غربی چه کمکی به جذب مخاطب میکنیم؟»

ضرورت زیرزمینی شدن ادبیات مستقل ایران

اما این فقط ادبیات ایران نیست که از دنیا عقب افتاده است، بلکه به اعتقاد برخی از نویسندگان ایران، سیاستهای دولت در زمینه کتاب نیز آنان را به یاد سیاستهای فرهنگی «چک و اسلواکی» و «شوروی» و کلاً بلوک شرق سابق میاندازد.

از همین رو، آنان تنها راه ممکن برای بقای ادبیات مستقل ایران را «زیرزمینی شدن» آن میدانند. این نویسندگان، در این زمینه ادبیات را هنرهایی مثل سینما و موسیقی مقایسه میکنند و میگویند همانطور که سینما و موسیقی زیرزمینی ایران تا حدودی موفق بوده، ادبیات این کشور نیز اگر زیرزمینی شود میتواند ادامه دهنده راه پیشینیان باشد. استدلالی که در این زمینه وجود دارد این است که در هر صورت نباید جریان ادبیات مستقل قطع شود، زیرا قطع این جریان ممکن است منجر به مرگ آن شود.

تراکنه در این زمینه به دوران «چک اسلواکی» و «شوروی» اشاره میکند و میگوید: «این همان حرکتی است که «کلیما» و «آناخماتوا» و دیگران در آن دوران در ادبیات انجام دادند. آنها یک رمان ۳۰۰ صفحهای را دستی مینوشتند و توزیع میکردند و خوانده و نقد میشدند و همین مسئله جریان را پیش میبرد.»

چشم انداز ادبیات ایران در سال جدید

اما با وجود اینها، چه چشماندازی را میتوان برای سال جدید در نظر داشت؟ ترکمه پاسخ این سوال را با قاطعیت میدهد: «قطعا سال ۹۲ بدتر از سال ۹۱ است، همانطور که ۹۱ بدتر از ۹۰ بود.» نویسندگان مستقل ایران معتقدند تا استراتژی دولت در زمینه حذف ادبیات مستقل وجود دارد، بدتر شدن شرایط هم هست؛ شرایطی که از نظر تراکمه و دیگر نویسندگان مستقل در قرن ۲۱ «واقعا غیرانسانی» است.