تئاتر تانگوی تخم مرغ داغ-خبرگزاری تسنیم

تئاتر تانگوی تخم مرغ داغ-خبرگزاری تسنیم

دوره خاتمی بود که در برابر بازجویی که خود یکی از سران اطلاعات قوه قضائیه بود، در جواب این سوال که «این کتاب های راهنمای فیلم چیه که نوشته ای؟» خیلی منطقی گفتم: «خب من این کتاب ها را نوشته ام، ناشر فرستاده برای مرجع قانونی این کار، یعنی وزارت ارشاد، ارشاد هم بررسی کرده و مجوز داده، مشکل چیه؟» جواب آنها هم ساده و سرراست بود: «وزارت ارشاد … خورده با تو!»

زمانی که علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در پاسخ به خبرنگاران درباره توقیف “تانگوی تخم مرغ داغ” می گوید:«برخی در قوه قضاییه اعتقاد دارند، می‌توانند در هر جایی هر تصمیمی را به طور قانونی بگیرند؛ بیایند و توقیف کنند و این موضوع را از جمله اختیارات خود می‌دانند». این موضوع به طرز تفکری اشاره دارد که برای مرجع قانونی این کار یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اختیاری قائل نیست و خود را برتر از آن می داند، تا آنجا که این قوه از زمان خاتمی تاکنون برای برخورد با نویسندگان و روزنامه نگاران و روشنفکران، برخوردهای وزارت اطلاعات را کافی نمی داند و به همراه سپاه پاسداران و نیروی انتظامی، برای خود سرویس اطلاعاتی تاسیس کرده که گفته می شد در دوران خاتمی، بنا به گفته نمایندگان مجلس آن دوران، کارمندان آن ۱۰ برابر وزارت اطلاعات رسمی بودند.

اما، قوه قضائیه ایران در پاسخ به حرف های وزیر فرهنگ موضع خود را بیش از پیش روشن کرد:« بدیهی است توقیف و بازداشت نه تنها اختیار بلکه از وظایف مسلم مراجع قضائی است و اقدامات قضایی زمانی صورت می گیرد که مسئولان مربوطه در انجام وظایف محوله مسامحه نمایند.» این جمله ها شکل مودبانه همان جمله ای است که در ابتدای مقاله آمده است .

توقیف و رفع توقیف نمایش تانگوی تخم مرغ داغ از آخرین عکس العمل های این گروه است که سر و صدای زیادی به راه انداخت. در ابتدا دادستانی تهران اطلاعیه ای صادر کرد و دلیل توقیف این نمایش را “ارتکاب برخی اقدامات و حرکات خلاف موازین اسلامی” اعلام کرد، هرچند به نظر می رسید دلیل اصلی توقیف این نمایش ماجراهای نسخه اصلی آن (ارثیه خانوادگی) نوشته اکبر رادی است که طبیعتاً در این اجرای هادی مرزبان جایی ندارند.

تانگوی تخم مرغ داغ با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران به روی صحنه رفت، یعنی به طور قانونی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئول هر نوع تخلف در این نمایش است و نه هنرمندان آن. احضار کارگردان و بازیگر این نمایش (هادی مرزبان و علی نصیریان) به دادستانی خلاف قانون است و معنای تلویحی این احضار این است که آنها هیچ ارزشی برای مجوز وزارت فرهنگ قائل نیستند و خودشان راساً با هنرمندان برخورد می کنند. احضار نصیریان به عنوان بازیگر این نمایش به شوخی شبیه است و دلیلی جز ایجاد رعب و ترس در سایر هنرمندان نمی تواند داشته باشد.

برخورد قوه قضائیه با نمایش های مجوزدار وزارت فرهنگ، چیز تازه ای نیست. نمایش “مجلس شبیه در ذکر مصایب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرشید” در سال ۱۳۸۴ در میانه کار توقیف شد؛ اثری از بهرام بیضائی که همان اطلاعات قوه قضائیه سه سال پیشتر از آن در زیرزمین اداره اماکن توهین آمیزترین برخوردها را با او کرده بود. نمایش هدا گابلر هم در سال ۱۳۸۹ به همین سرنوشت دچار شد و عجیب این که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در هیچ یک از این موارد بر سر مجوزی که صادر کرده بود با قوه قضائیه وارد بحث نشد.

اما، این بار ظاهرا قضیه فرق کرده است. گفته شد که در احضار هادی مرزبان و علی نصیریان به دادگستری، نمایندگان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم حضور داشته اند. از طرفی با رایزنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با قوه قضائیه، مشکل این نمایش حل شد و با حذف بخش هایی، اجرای آن پس از چهار روز توقف ادامه پیدا کرد.

هرچند تمام این ماجرا یک سوء تفاهم به نظر می رسد و قوه قضائیه فیلم پیش از سانسور این نمایش را دیده و واکنش نشان داده بود، در نتیجه رفع مشکل این نمایش محتمل به نظر می رسید، اما به هر حال این اولین بار است که وزارت فرهنگ ایران از یک نمایش مجوزدار در برابر قوه قضائیه حمایت می کند و موفق می شود حرف خود را بر کرسی بنشاند.

رابطه قوه قضائیه و تمام دنباله های امنیتی آن با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، رابطه بسیار پیچیده و حساسی است که می تواند سرنوشت هنرمندان را رقم بزند. نیروهای تندرو از سال ها پیش سعی دارند هنرمندان مستقل را “وابسته و فاسد” فرض بگیرند و به دنبال بهانه ای برای دستگیری و برخورد با آنها هستند (از جمله تمام ماجراهای خانه سینما و جشن آن) و هنرمندان به توپ پینگ پونگی بدل شده اند که در بازی بین وزارت فرهنگ و قوه قضائیه دست به دست می شوند.

در این بازی بین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و قوه قضائیه، این هنرمندان و نویسندگان هستند که بیش از همه در خطر هستند و می توانند مورد تعرض قرار بگیرند. تهدید آشکار قوه قضائیه برای قائل شدن این حق برای خود که «وقتی مسئولان مربوطه در انجام وظایف خود مسامحه کنند» آنها می توانند وارد عمل شوند و “توقیف” یا حتی “بازداشت” کنند، این زنگ خطر را به صدا درمی آورد که در نهایت- همان طور که در ابتدای این مقاله اشاره شد- مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچ تضمینی ندارد و از طرف دیگر قوه قضائیه هم شعبه ای برای دادن مجوز به آثار هنری ندارد، در نتیجه این تنها هنرمندان هستند که در هر لحظه با خطر توقیف آثار و حتی بازداشت روبرو هستند و این تلخ ترین نتیجه ای است که هنرمندان داخل ایران با آن مواجه اند؛ هر چند نمایش تانگوی تخم مرغ داغ ظاهرا عاقبت به خیر شد.