ماجد علی النعیمی وزیر آموزش بحرین - عکس از الشرق الاوسط

ماجد علی النعیمی وزیر آموزش بحرین – عکس از الشرق الاوسط

منامه، الشرق الاوسط – وزیر آموزش بحرین یکی از نمایندگان دولت این کشور در گفتگوی ملی این کشور است. پادشاه بحرین چند ماه پیش به منظور پایان دادن به ناآرامی هایی که از ۱۴ فوریه ۲۰۱۱ میلادی این کشور را فراگرفته است خواستار گفتگوی ملی شد.

در همین حال، چهار ماه پس از نخستین جلسه این گفتگوها با حضور نمایندگانی از قوه مجریه و مقننه و نیز نمایندگان گروه های مختلف سیاسی، هنوز توفیقی در زمینه دستیابی به توافق برای اصلاحات سیاسی به دست نیامده است. اختلاف همچنان بین مخالفان دولت که اکثرا شیعه هستند موسوم به ائتلاف پنج گانه از یک سو و ائتلاف هوادار دولت موسوم به الفاتح با اکثریت سنی از سوی دیگر وجود دارد.

الشرق الاوسط با ماجد علی النعیمی وزیر آموزش بحرین و یکی از نمایندگان دولت در گفتگوی ملی در دفترش در منامه دیدار کرد تا درباره این روند، موانع پیش روی آن و ادعاها درباره دخالت خارجی در امور بحرین به بحث بپردازد.

الشرق الاوسط: گفتگوی ملی در بحرین بیش از چهار ماه پیش توسط حمد بن عیسی آل خلیفه تشکیل شد، در همین حال به نظر می رسد که این گفتگوها تقریبا متوقف شده است. به نظر می رسد این گفتگوها نمی تواند نتایج ملموسی داشته باشد که بتواند به بحرانی که از فوریه ۲۰۱۱ بر بحرین حاکم بوده است پایان دهد. گروه های سیاسی مخالف دولت تا آنجا پیش رفته اند که این گفتگوها را “مرده” توصیف کرده اند. ارزیابی شما از اوضاع کنونی به عنوان نماینده دولت در جلسات اخیر این گفتگوها چیست؟

دکتر ماجد بن علی النعیمی: اول از همه باید روشن شود که گفتگوهای جاری دور دوم گفتگوهای ملی اولیه است که اعلیحضرت پادشاه آنرا با حضور احزاب مختلف در ژوئیه ۲۰۱۱ راه انداخت.

گفتگوهای کنونی که از دهم فوریه ۲۰۱۳ آغاز شد تداوم گفتگوها و رخدادهای قبلی است. تمرکز این گفتگوها بر بحث درباره بسیاری جنبه های سیاسی است. مسئله اصلاحات سیاسی در بحرین مسئله جدیدی نیست. اعلیحضرت پادشاه از اصلاحاتی که با پروژه اصلاحات سال ۲۰۰۱ آغاز شد استقبال کرده است، پروژه ای که وی با تمایل خود و پیش از هر گونه درخواست برای اصلاحات دموکراتیک آغاز کرد.

اعلیحضرت دیدگاهش را درباره پروژه سیاسی فراگیر ارائه کرد، پروژه ای که در رفراندومی مردمی با آرای ۹۸/۴ درصد آرای مردم بحرین به نفع منشور اقدام ملی تأیید شد یعنی دستاورد سیاسی بی سابقه در تاریخ بحرین. این مسئله به مجموعه ای از اقدامات اصلاحگرانه انجامید که خود را در قالب اصلاحات قانون اساسی در سال ۲۰۰۲ و برقراری مجالس دوگانه مقننه نشان داد. علاوه بر این چند قانون در پی آن تصویب شد که راه را برای مشارکت سیاسی از جمله قوانینی درباره حقوق سیاسی، انجمن های سیاسی و وضعیت شهروندی کامل برای زنان بحرینی هموار کرد. بسیاری دستاوردهای ساختاری، اجتماعی، سیاسی و آموزشی دیگر هم وجود دارد که نیازی به بحث درباره آنها نیست و جزئیات آنها را می توان در گزارش های بین المللی مانند گزارش توسعه انسانی سازمان ملل یا گزارش آموزش برای همه یونسکو و غیر آنها یافت.

علاوه بر این، وقایع بحرین در ماه های فوریه و مارس ۲۰۱۱ به عقیده شخصی من ناشی از منطق سیاسی استواری نبود بلکه به صورت ناگهانی به وجود آمد. گفتگوهای ملی اول و دوم اقداماتی جدی برای ایجاد تفاهم و حفاظت از دستاوردهای چند سال گذشته بود. و همانطور که می دانید، توصیه های کمیسیون مستقل حقیقت یاب بحرین (کمیسیون بسیونی) به شدت در سامان دادن به مسائل مؤثر بود در حالی که حاکمیت هم خود را به اجرای این سفارشات متعهد کرد و از هم اکنون این کار را آغاز کرده است.

پرسش: به نظر شما چه چیزی مانع گفتگوها است؟

نخست باید دانست که هر گونه راه حلی برای مشکلی سیاسی باید از مسیر گفتگوی چندجانبه شامل همه احزاب و عوامل جامعه سیاسی صورت گیرد تا به تفاهم منجر شود. این گفتگوها لفاظی توخالی نیست. اینها ارزش هایی است که همه بحرینی ها به آن پایبندند و در طول تاریخ بحرین وجود داشته است یعنی: همجواری، وحدت ملی و تفاهم سیاسی. به عقیده من، موفقیت گفتگوها منوط است به اینکه همه طرف ها با اعلامیه ارزش های مشترک و نیز اصولی که بر اساس آن توافقی شامل تر را بتوان بنا کرد، موافقت کنند. شاید بتوان گفت که قرار گرفتن تمرکز جلسات قبلی بر جنبه های مربوط به نحوه عملکرد درست نبوده است چرا که در این مسیر مبانی اصلی بحث فراموش شده است.

در جریان جلسات نخست، دو اصل کلیدی مورد توافق قرار گرفت: اینکه تصمیمات را باید بر اساس اجماع گرفت و نه از طریق رأی گیری، و اینکه انچه درباره آن طی گفتگوها توافق شد معرف توافق نهایی است که وزیر دادگستری، امور اسلامی و اوقاف به اعلیحضرت پادشاه ارائه خواهد داد.

به عقیده من، پس از توافق در این زمینه، گفتگوها می توانست مستقیما به بحث درباره نکات اصلی دستور کار مانند قوه مجریه، قانونگذاری، دادگستری، حقوق بشر و غیره متمرکز شود اما متاسفانه سیاست، اختلاف و اکراه بعضی از احزاب در پیوستن به گفتگوها مانع پیشرفت شد.

با توجه به مسائلی که در اینجا برشمرده شد، مبنای گفتگو باید اصول و ارزش های مشترکی باشد که اساس جامعه و کشور را تشکیل می دهد. این اصول با تصویب منشور اقدام ملی، مورد تایید مردم بحرین قرار گرفت. ما نمی توانیم اجازه دهیم این دستاوردها خنثی شود و شاید مهم ترین این ارزش ها تاکید بر هویت بحرین به عنوان کشوری عربی-اسلامی در کنار دیگر ارزش هایی است که در منشور اقدام ملی برشمرده شده است، از جمله آزادی مذهبی برای پیروان تمام مذاهب و عقاید، وضعیت مدنی، شهروندی برابر و حاکمیت مشروع. همچنین از سوی دیگر دیگر مسائل هم باید محکوم شود مانند فرهنگ کینه و خشونت، فرقه گرایی و دخالت خارجی در مشکلات داخلی. ما باید بر تعهدمان بر حاکمیت قانون، استقلال قوه قضائیه، حقوق بشر، برابری در مقابل قانون و احترام به نهادهای قانونی تأکید کنیم.

پرسش: گروه های مخالف در موقعیت های مختلف خواسته هایشان درباره گفتگوها را اعلام کرده اند. خواسته های آنها از جمله اینست که پادشاه در پای میز مذاکره حاضر شود نه اینک صرفا هیئتی به نمایندگی از او در مذاکرات باشد و نیز اینکه احزاب سیاسی مختلف به صورت برابر نمایندگانی در گفتگوها داشته باشند و یا رفراندوم عمومی مورد توافق برگزار شود. موضع رسمی در قبال این درخواست ها چیست، به ویژه آنکه به نظر می رسد براورده نساختن این خواسته ها در ممانعت از پیشرفت گفتگوها نقش داشته است؟

این گفتگوها بین برادران برگزار می شود، چه بدانند و چه ندانند، به طوری که ممکن است تبادل آراء و توافقاتی صورت گیرد. بنابراین گفتگو را نمی توان مانند مذاکره یا چانه زنی سیاسی برگزار کرد: آن مذاکره است که بین مخالفان صورت می گیرد. مشکلاتی که گفتگو در پی حل و فصل آنها است حول این می چرخد که چطور می توان بر نظرات متفاوت درباره حدود و ثغور اصلاحات سیاسی فائق شد. معیار این گفتگوها اجماع کامل است و بنابراین تمام مسائل و موضوعات روی میز است به شرط آنکه مورد توافق همگان باشند. من معتقدم که بعضی موضوعات روی میز نباید مطرح باشند به ویژه اگر در قبل حل و فصل شده و عملا در توافقات قبلی هم ذکر شده است. این یک مشکل است.

به عنوان مثال، درباره این موضوع که برادران ما در گروه های مخالف اصرار دارند که پادشاه در پای میز گفتگو حاضر باشد، این موضوع قبل از این حل و فصل شده و به همین دلیل دولت پای میز می آید. این تنها به این دلیل است که پادشاه نماینده همگان است و بنابراین نمی تواند در پای میز جایگاهی داشته باشد به گونه ای که انگار خود یکی از طرف های گفتگو است. جای تأسف است که برادران ما در گروه های مخالف با انتشار بیانیه ای اعلام کردند که در گفتگوها دو حزب در حال مناقشه شرکت می کنند. تضارب آرا ویژگی بشری است اما مناقشه موضوع دیگری است. این تنها به عداوت بیشتر می انجامد و در جهت دستیابی به اهداف گفتگو نیست. ایجاد تفاهم و توافق برای خروج از وضعیت نامناسبی که بحرین شاهد آن بوده ضروری است. پادشاه بر گفتگوها نظارت دارد و متعهد است آنرا به نتیجه برساند. وی با دقت آنچه را گفته و پیشنهاد می شود پیگیری می کند؛ رهبری این کشور به همه طرف ها گوش می دهد.

از طرف دیگر تلاش ها برای قطع گفتگوها را هم در نظر بگیرید. بعد از چهار ماه آنها اکنون خواستار آنند که ترکیب گفتگوها عوض شود و درخواست می کنند که نمایندگان مجلس در گفتگوها نباشند، مسئله ای که غیرقابل قبول است. نمایندگان مجالس خود صداهای مستقلی هستند به نمایندگی از طیف های مختلف جامعه بحرین. علاوه بر این، حضور گروهی از مردم به نمایندگی از آرای نهاد قانونگذاری مهم ضروری است چرا که هر قانونی یا اصلاحیه قانون اساسی مستلزم تصویب این نهاد است. این افراد مستقل از شورای ملی نماینده آرای بخشی بزرگ از جامعه اند و دور از تجمعات سیاسی و بنابراین کاملا حق دارند در گفتگوها حاضر باشند.

پرسش: این گفتگوها انتظار دارد به چه چیزی دست یابد؟ فکر می کنید محدودیت های این گفتگوها چیست؟

دستیابی به نتایج مثبت ممکن است در صورتی که نیات همه سالم باشد. این مسئله درباره جامعه ای مانند بحرین غافلگیرکننده نیست جامعه ای ماهیتا باز، متنوع و دارای تسامح که در آن شهروندان خواستار زندگی با احترام، ثبات، آزادی و نیز مشارکت سیاسی با مراعات عقلانیت و وحدت ملی هستند. ما در اقدامات قبلی در جهت اصلاحات بسیار موفق بودیم. این دستاوردها را می توان تقویت و تحکیم کرد.

این جامعه است که مستقیما با اعضای خود وارد تعامل می شود، جامعه ای که شبکه ای از ارتباطات امروزی را برای تبادل آرا ارائه می کند؛ جامعه ای که باید بتواند نهادهای مردمسالار را جذب کند و باید به حفاظت و برقراری دموکراسی متعهد باشد.

پرسش: روز چهارشنبه آخرین روز گفتگوها بود. آیا معتقدید گفتگوها پس از دو ماه از سر گرفته می شود و یا اینکه انتظار دارید تحولاتی رخ دهد که جایگزین گفتگوها شود و آنرا خنثی کند؟ و یا اینکه انتظار دارید دولت یا مخالفان دیگر پای میز مذاکره نیایند؟

گفتگو تنها گزینه پیش روی بحرین و مردم این کشور است. ما باید اجماع ملی ایجاد کنیم همانطور که بحرین همواره طی تاریخ سیاسی اش این کار را کرده است. من فکر می کنم همه در این مسئله متفق القولند. تردیدی نیست که پس از تعطیلات مجالس که با ماه مبارک رمضان همزمان شده است، نمایندگان انشاالله پای میز گفتگو باز می گردند و به تفاهم مورد نظر می رسند و به ثباتی که بحرین برای دستیابی به اهداف توسعه هزاره به آن نیاز دارد دست پیدا می کنند.

پرسش: بسیاری بر این عقیده اند که در بحرین همه مسائل آنطور که به نظر می رسد نیست؛ مثلا تمایل برای تغییر سیاسی و اجتماعی نیروی محرکه واقعی تظاهرات نیست بلکه غرب و ایران نخ (این تظاهرات) را در دست دارند چرا که آنها در پی کسب نفوذ در کشوری هستند که آنرا دروازه این منطقه حساس می دانند. این نظر تا چه اندازه درست است؟

در واقع، آنچه در بحرین رخ داد هیچ بهانه قابل توجیه سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی ندارد. پیش از این رخدادها، گام های توسعه ای ملموسی در جهت افزایش مشارکت سیاسی، ایجاد حاکمیت قانون، نهادهای دولتی و شهروندی برابر برداشته شده بود. چشم انداز اقتصادی ۲۰۳۰ بحرین دوره ای تازه از رشد را در مقابل دیدگان قرار داده است و من تصور نمی کنم هیچ کس بتواند دستاوردهای به دست آمده در این زمینه را نادیده بگیرد. این وقایع ناگهانی رخ داد و شرایط مناسب کشور در آن زمان حاکی از هیچ نشانه ای نبود که از وقوع تظاهرات خبر دهد. شاید علت آن بود که جنبش های سیاسی در جهان عرب بعضی را به فعالیت سیاسی تشویق کرد، فعالیتی که طی آن از اقدامات خرابکارانه و خشونت آمیز که چهره بحرین را در داخل و خارج تیره کرد، اجتناب نشد.

بدون شک بعضی بیانیه های رسمی بعضی مقامات ایران در قبال بحرین دوستانه نبود و حتی در بعضی موارد افتراآمیز بود و موجب تحریک فعالیت های مخرب امور داخلی ما بود؛ این مسائل معلوم است و در بایگانی رسانه ها ثبت شده است. در همین حال ما منتظر بهبود این روابط در جهت منافع دو ملت هستیم به ویژه با انتخاب پرزیدنت روحانی به عنوان رئیس جمهور جدید ایران. ما معتقدیم که احترام به حاکمیت و مداخله نکردن در امور دیگران اساس هر راه حلی است. بحرینی ها صرف نظر از اختلافاتشان یک ملت هستند. آنها ملتی هستند که می توانند بر اختلافاتشان فائق آیند و راه حلی صلح آمیز و برادرانه بیابند.

پرسش: در دو سال گذشته، گزارش هایی از حملات مکرر به نهادهای آموزشی وجود داشته است. به عنوان وزیر آموزش، فکر می کنید پشت پرده این پدیده عجیب که در تاریخ صلح آمیز بحرین بی سابقه است، چیست؟ چه گروه هایی مسئول تخریب مدارس هستند؟ آنها انتظار دارند به چه چیز دست یابند؟ و شما قصد دارید به چه صورت این وضعیت را سامان دهید؟

شما می دانید که پادشاهی بحرین در زمینه آموزش پیشگام بوده است. در کتابهای تاریخ یک کشور بوده است که از هنگام تأسیس نخستین مدرسه پسرانه در سال ۱۹۱۹ و نخستین مدرسه دخترانه در سال ۱۹۲۸، مردان و زنانی را تربیت کرده که کشور خود را در سطوح گوناگون مطرح کرده اند. ما همواره به دستاوردهای آموزشی مان افتخار می کنیم و به همین علت ما در این زمینه رنج هم می بریم.

ما به خاطر این پدیده عجیب که بحرین، مردم این کشور و تاریخ آنرا مبتلا کرده، عقب ماندیم. حملات به مدارس که با اتفاقات ناخوشایند فوریه ۲۰۱۱ آغاز شد و تاکنون ادامه دارد اغلب با فعالیت های سیاسی همراه است و شمار آنها تاکنون به ۱۹۸ مورد خرابکاری رسیده است. این حملات به اشکال مختلف صورت می گیرد، از غارت اموال و شکستن شیشه ها و تخریب اموال گرفته تا پرتاب کوکتل مولوتوف که حتی گاه در هنگام حضور دانش آموزان در مدارس صورت گرفته است.

این اقدامات خشونت آمیز خرابکارانه به سطح بی سابقه ای رسیده است آن هم در جامعه ای که به خاطر رفتار آرام و متمدنانه معروف بوده و به خاطر دستاوردهای دانشگاهی و علمی مورد تقدیر قرار گرفته است. خسارات قابل توجه مادی به مدارس زده شده و مقدار زیادی پول که می توانست صرف توسعه شود اکنون برای تعمیر خسارات وارده توسط خرابکاران استفاده شود. کنوانسیون های بین المللی اعلام کرده اند که از این نهادها در هنگام جنگ باید محافظت شود. محروم کردن دانش آموزان از حق تحصیل با ممانعت از ارائه خدمات آموزشی توسط آموزگاران، حقی که در قانون اساسی پادشاهی بحرین بر آن ارج گذاشته شده است، برای مقاصد صرفا سیاسی ناقض این کنوانسیون ها است.

کشاندن دانش آموزان مدرسه ای به مناقشات سیاسی و فرقه ای مخالف ارزش ها و مبانی حقوق بشری و همزیستی مسالمت آمیز است که ما برای تحقق آن سالها و سالها تلاش کرده ایم. این امر حتی به درجه ای رسیده است که بعضی از فروش غذا و آب به دانش آموزان در مدارس خودداری کرده اند فقط به خاطر آنکه آنها از مذهب یا نژاد دیگری بوده اند.

یکی دیگر از نتایج این خشونت ها که متاسفانه بعضی هم آنرا توجیه و یا حتی تشویق می کنند، بسته شدن مدارس با قفل و زنجیر، بسته شدن خیابان های منتهی به مدارس و ریختن روغن در ورودی آنها است، اقدامی مستاصلانه برای جلوگیری از دسترسی معلمان و دانش آموزان به نهادهای آموزشی و پیش بردن برنامه های سیاسی و فرقه ای. بعضی حتی به خود می بالند که با ممانعت از باز شدن ۱۲ مدرسه در روز پنج شنبه ۱۴ فوریه ۲۰۱۳، دستاور بزرگ و انقلابی داشته اند. چه کلماتی می توان برای توصیف آنهایی به کار برد که فعالانه مانع حق تحصیل کودکان می شوند؟ چه کسی مانع درس دادن معلمان می شود؟ چه کسی خیابان های منتهی به مدارس را می بندد و در آنها کوکتل مولوتوف می اندازد؟ آیا اینها نهادهای صلح جویانه و مدنی نیستند؟ آیا اینها خدمات آموزشی رایگان به کودکان بحرین و کودکان عرب دیگر کشورها ارائه نمی کنند؟ آنها چرا مستحق این رفتار هستند؟! کودکان در مدارس ما در زمان بحران هم از نظر بدنی و هم روانی ضربه دیده اند.

وزارت آموزش بر درمان ۵۲۰۰ دانش آموزی که از آثار سخت خشونت های فیزیکی و روانی نظارت کرده است و این درمان همچنان ادامه دارد. در همین حال به لطف خدا و به لطف ذکاوت رهبری این کشور و معلمان و جامعه بحرین از همه فرقه ها و بخش ها، این وزارتخانه توانسته است با این خشونت های کینه آمیز که مخالف اصول حقوق انسانی است مقابله کند و در طول بحران مدارس را فعال نگاه داشته است. این به علت حضور ملی هزاران داوطلب بوده است که اجازه ندادند زنگ های مدارس، که چراغ دانش را روشن نگاه می دارند، خاموش بماند.