پیش‌بینی می‌شد که دور دوم تحریم‌ها علیه ایران که روز دوشنبه آغاز شد و کاهش صادرات نفت را دنبال می‌کند، بیشترین فشارها را بر روی آن وارد کند. دولت آمریکا از زمان خروج از برجام و لغو توافق هسته ای میان دو کشور همواره تصریح می‌کرد که هدف آن رساندن حجم صادرات ایران به صفر است. در این راستا مسئولان آمریکایی نیز همه جا بیان می‌کردند که از کشورهای دوست انتظار دارند خرید نفت ایران را کاهش دهند. آنان همواره هشدار می‌دادند که در این باره هیچ گونه توقع معافیت‌هایی از سوی ایالات متحده آمریکا برای برخی کشورها نداشته باشند. بازارهای جهانی این اظهارت را جدی گرفته و حتی پس از آن اظهارات قیمت نفت جهانی به مقدار ۱۱ دلار افزایش یافت.
امروز اما شوک جدیدی دریافت کردیم: شبکه خبری بلومبرگ اعلام کرد که وزارت خارجه آمریکا در نظر دارد برای هشت کشور واردکننده نفت ایران معافیت‌هایی را در نظر گیرد. ژاپن، هند و کره جنوبی از میان کشورهای معاف شده هستند. هر چند این معافیت به این کشورها اجازه می‌دهد به خرید نفت ایران ادامه دهند اما بر آنها ملزم می‌دارد که در ماه‌های آینده به صورت تدریجی از خرید نفت ایران کاهش دهند، یا اینکه تحریم‌های آمریکا را به جان بخرند. این معافیت برای بسیاری از تحلیل گران امنیت ملی و نفتی یک شوک تمام عیار بود. اما برای همه رصدگران باید این مسئله روش شود که مواضع سخت دونالد ترامپ بیشتر یک مانور مذاکراتی بود که با دقت طراحی شده‌است. تهدید و ارعاب شدید که پس از آن پذیرش آرام تری از بعضی رویدادها می‌آید مهمترین روش ترامپ در اداره امور سیاسی و پیشبرد مسائل مختلف است. این روش را می‌توان هنر عقد توافقات ایرانی نامید. اما پرسش پیش آمده این است که آیا دولت آمریکا می‌تواند نظر خود را تغییر دهد و گفتار قاطع خود را در صورت لزوم به سیاستی کارساز تبدیل کند.
در ماه می گذشته زمانی که ترامپ اعلام کرد درصدد است تحریم‌ها را علیه ایران از سر گیرد، صادرات نفت ایران روزانه ۲٫۸ بشکه بود و طبق قیمت جهانی به فروش می‌رفت. در همان زمان مایک پمپئو تصریح کرد که ایران باید مانند یک دولت ملت عادی و معمول رفتار کند. این مسئله بدین معنا بود که ایران باید از ماجراجویی‌های نظامی خود در کشورهای سوریه و عراق و یمن دست کشد و از پشتیبانی حزب‌الله بپرهیزد و از حمایت تروریسم بین‌المللی اجتناب ورزد و هرگونه تلاش برای رسیدن به سلاح اتمی را از سر بیرون سازد.
در ادامه سیاست آمریکا، این کشور اعلام کرد که سیاست تحریم دوسویه یا ثانوی را در خصوص ایران در پیش خواهد گرفت. این نوع تحریم بدان معنا بود که نه تنها کشورهای دارای تعامل مستقیم با ایران را تحریم می‌کند بلکه هر همکاری غیرمستقیم نهادهای بین‌المللی و کشورهای دیگر در راستای تسهیل ورود ایران به نظام مالی جهانی یا غیره را نیز مشمول تحریم می‌کند.
اما با نزدیکی موعد اجرای تحریم‌ها همه چیز تغییر پیدا کرد و معلوم شد که دولت آمریکا سعی می‌کرد موضع مذاکره با خریداران نفت ایران را قوت بخشد و به بهترین توافق ممکن با آنها دست یابد. صادرات نفت ایران با وجود کاهش اما همچنان خریدارانی دارد و در حال صادرشدن به کشورهای مختلف است. همین مسئله در اظهارات اخیر جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید ذکر شده‌است. جان بولتون تصریح کرد که به صفر رساندن صادرات نفت ایران زمان بیشتری لازم دارد.
به هر حال گفتارهای قاطع و عمل انعطاف‌پذیر از مهمترین تاکتیک‌های رئیس ایالات متحده آمریکاست که سیاست ترجیحی آن برای رسیدن به اهداف مورد نظر اجرای مذاکره است. این تاکتیک پیشتر از سوی ترامپ در مذاکرات کره شمالی، کانادا و مکزیک اعمال شده بود. در این روش ایالات متحده آمریکا ابتدا یک موضع قاطع و سخت اتخاذ می‌کند که غیرقابل مناقشه یا تجدید نظر است اما بعدها با پیشرفت کار روزنه‌هایی برای مذاکره گشوده می‌شود و بدین طریق ایالات متحده آمریکا برخی از اهداف مطرح شده خود را تحقق می‌بخشد. هدف نخست در مسئله ایران نیز از همان ابتدا کاهش قابل ملاحظه صادرات نفت آن بود؛ این مواضع قاطع ایالات متحده آمریکا و آن همه فشار هم در راستای تحقق همین هدف اعمال می‌شد تا صادرات نفت ایران کاهش یابد و قیمت نفت صادراتی آن نیز کمتر شود تا از این طریق منابع مالی حکومت ایران به صورت قابل ملاحظه ای کمتر شود.