“هنر بعد از انقلاب ایران” در لندن

“ابر سخنگو” اثر محمود بخشی

گالری برونئی در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن (SOAS) میزبان نمایشگاهی است از هنر ایران که آثار ۲۹ هنرمند پیر و جوان را در خود جای داده است.

این نمایشگاه که “یادآوری آینده: هنر بعد از انقلاب ایران” نام دارد از روز چهارشنبه شانزدهم ژانویه افتتاح شده و تا ۲۲ مارس برپا خواهد بود.

هویت و هنر ایرانی

برپا کنندگان نمایشگاه، مفهوم ایرانی بودن و اثر ایرانی را در برابر هنرمندان قرار داده اند و نمایشگاه را حول این محور بنا کرده اند. سه جوان ایرانی به همراه یک انگلیسی، این آثار را برگزیده اند: ارس امیری، رزیتا شرف جهان و حامد یوسفی به همراه دیوید هاگ. حاصل طیف متفاوتی از هنرمندان را دربرمی گیرد: از هنرمندان شناخته و تثبیت شده تا هنرمندان جوان و نه چندان شناخته شده که برای اولین بار اثری از آنها در خارج از کشور به نمایش درمی آید. غالب هنرمندان شرکت کننده در این نمایشگاه در ایران زندگی می کنند.

انواع متفاوتی از هنر را می توان در این نمایشگاه دید؛ از عکس تا نقاشی، از ویدئو تا چیدمان. گاه هنرمندان شرکت کننده هم عملاً رشته ارتباط یعنی ایرانی و ایرانی بودن اثرشان را فراموش کرده اند و در نتیجه نمایشگاه با توجه به عنوان کلی اش- “هنر بعد از انقلاب ایران” که عنوان بسیار بزرگی است و طبیعتاً در چنین نمایشگاه کوچکی خلاصه اش نمی توان کرد- با کمی تشتت روبرو می شود.

اما از سویی مفهوم هنر پس از انقلاب، جایی معنا می یابد که بخش قابل توجهی از آثار به انقلاب و وقایع سیاسی پس از آن مربوط می شوند.

بی عنوان- اثری از صادق تیرافکن

در آثار این نمایشگاه نوعی خودشناسی و مفهوم هویت، در تاریخ ایران و به ویژه اتفاقات سال های پس از انقلاب شکل و معنا می گیرد و به نقطه قوت نمایشگاه بدل می شود.

هنر اعتراض

پرستو فروهر در اثر خود در این نمایشگاه، اعتراض سیاسی- اجتماعی اش را درباره قتل های زنجیره ای و از دست دادن والدینش پی می گیرد: او بریده هایی از روزنامه های مختلف را درباره قتل های زنجیره ای در کنار هم قرار می دهد تا در یک چیدمان تلخ، ثبت تاریخ و تاثیر آن را یادآوری کند. نامه های او در این باره و همه پیگیری های داخلی و خارجی اش به زبان انگلیسی ترجمه شده اند و مخاطب می تواند از این اسناد و مدارک برای خود کپی بگیرد.

همین اعتراض را فروهر در اثر دیگری با بادکنک هایی که به سقف آویزان شده اند جست و جو می کند؛ جایی که تصاویر روی بادکنک بجای تصاویر مفرح معمول، زندان و شکنجه را تداعی می کنند.

شهاب فتوحی در اثری خلق شده از مهتابی (یادآور آثار دان فلاوین) مسیر عبور آیت الله خمینی از زمان رسیدن به فرودگاه تا بهشت زهرا را نشانه گذاری و روایت می کند، اما در انتقال مفهوم مورد نظرش چندان به موفقیت نمی رسد.

رعنا جوادی با چهار عکس از فضای انقلاب در سال پنجاه و هفت، مخاطب را مستقیم به میان درگیریهای انقلاب هدایت می کند و دو عکاس طراز اول، بهمن جلالی و کاوه گلستان هم با تصاویر تلخ خود، جنگ و فقر و رنج انسانی را به تصویر می کشند، تا آنجا که از شدت صراحت و قدرت شان در ثبت این تلخی، گاه می توانند برای تماشاگر آزارنده هم باشند.

فاحشه اثری از خسرو حسن زاده

محمود بخشی که چندی پیش از سوی یکی از مراکز ایرانی لندن جایزه ای دریافت کرد، با دو اثر خود در این نمایشگاه شرکت دارد: در اولی با عنوان “سرزمین من” در تابلوهایی در کنار هم مرزهای ایران را ترسیم می کند و در دومی با عنوان “ابر سخنگو” دو جمله را با مخاطبش قسمت می کند. هر دو اثر به مرز شعار نزدیک می شوند و به ویژه دو ابر سخنگوی او دو جمله را به عنوان “اصل” به مخاطب القا می کند که هر دو جمله قابل تردید است: “هنر باید برای همه باشد” و “هنر عبارت است از دمیدن روح تعهد در انسانها”؛ که اولین جمله این اصل بدیهی را زیر سوال می برد که هنرمند هنرش را خلق می کند و اساساً نباید دغدغه مخاطب عام یا خاص داشته باشد، و جمله دوم بیشتر شعارهای دهه هفتاد میلادی را درباره “تعهد” یادآوری می کند تا جمله ای که ابرسخنگوی یک هنرمند به آن بنازد.

صادق تیرافکن درگیری دورنی اش را درباره هویت با کولاژی از عکس سیاه و سفید خود و نقاشی روی شیشه به لایه های پیچیده تری می برد و برعکس خسرو حسن زاده، در “فاحشه” از خودش فاصله می گیرد تا به اجتماع اطرافش نگاهی داشته باشد.

سودای ششم اثر رزیتا شرف جهان

رزیتا شرف جهان چاپ روی بوم را با بافتنی های رنگارنگ بر روی آن می آمیزد و تقابل سنت و مدرنتیه را به زبانی دیگر بازگو می کند و از سویی با ساعت هایی که به یکی از تابلوها آویزان شده، مفهوم زمان را در وسعت تاریخ گسترش می دهد.

کتایون کرمی هم عکس های کهنه ای را در دل تمبرهایی قرار می دهد که گویی قرار است تاریخ را برای همیشه ثبت کنند و دست نخورده نگه دارند.

فریدون آو علاقه اش به کشتی – ورزشی گره خورده با ایران- را در مقیاس مینیاتوری ترسیم می کند و از این رو گذشته و امروز را در کنار هم قرار می دهد .

رضا عابدینی در پوسترها و طراحی های خود راهی را که حدود بیست سال پیشتر آغاز کرده بود، ادامه می دهد و به ترکیب غریبی از سنت و مدرنیته ( و استفاده از علائم ایرانی در ترکیب با هنر غربی) می رسد که کماکان او را به عنوان یکی از چهره های متمایز گرافیک ایران تثبیت می کند.

محمد عبدی: محمد عبدی، منتقد فیلم، داستان نویس و پژوهشگر هنر ساکن لندن است. او سردبیر مجله "هنر هفتم" و دبیر تحریریه چند مجله سینمایی در ایران بوده و از او تاکنون ده کتاب به چاپ رسیده است. عبدی طی بیش از دو دهه، صدها مقاله و نقد سینمایی و هنری برای نشریات داخل و رسانه های خارج از ایران نوشته است.
Related Post