هر هفته قصد داریم با معرفی تعدادی فیلم، شما را به دنیای سینما ببریم. مجموعه ما مثل هر هفته شامل فیلم های ایرانی و چند فیلم از سینمای جهان است، فیلم هایی که مطابق سلیقه متنوع مخاطبین انتخاب شده اند. فیلم های ایرانی مثل: «خوابم می آد»، فیلمی کمدی ساخته «رضا عطاران» و فیلم «سوپراستار»، فیلم دیگری از «تهمینه میلانی». در بخش فیلم های خارجی این هفته، به مناسبت اعلام کاندیداهای آکادمی اسکار، تعدادی از این کاندیداها معرفی شده اند: فیلم های «آن زن»، «کاپیتان فیلیپ»، «فروپاشی حلقه شکسته»، «فیلومنا» و انیمیشن زیبای «خانواده کرودها».

خوابم می آد

کارگردان: رضا عطاران، فیلمنامه نویس: احمد رفیع زاده، بازیگران: رضا عطاران (رضا)، اکبر عبدی (مادر رضا)، مریلا زارعی (شیرین)، کمدی، ۹۰ دقیقه، ایران، ۲۰۱۲٫

خلاصه: «رضا» معلم ساده ای است و با وجود رسیدن به سن میان سالی، هنوز با پدر و مادرش زندگی می کند و از ازدواج می ترسد. او پس از برخورد اتفاقی با «شیرین»، دختری فروشنده در یک مرکز خرید، به او علاقه مند می شود، اما شیرین که به شدت به پول نیاز دارد، رضا را وادار به دزدی می کند.

«خوابم می آد» اولین فیلم سینمایی رضا عطاران، به عنوان کارگردان است. این فیلم در جشنواره فجر سال ۱۳۹۰، برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در بخش نگاه نو شد و توانست نام رضا عطاران را به عنوان فیلم ساز مطرح کند.

فیلم با روایتی بسیار ساده و بدون اوج و فرود با معرفی زندگی «رضا» و خانواده اش آغاز می شود. ریتم آهسته فیلم، فرم بازی عطاران و فرم ادای دیالوگ ها به خصوص در سکانس مربوط به دزدی از سوپر مارکت، به طور آشکاری یادآور فیلم «پول را بردار و فرار کن» اثر «وودی آلن» است.

فیلم «خوابم می آد» چندان شبیه انبوه کمدی های ایرانی نیست. بر خلاف معمول نه بازیگر ستاره ای در آن حضور دارد و نه روایت فیلم متکی به تدوین تند و قطع سریع نماها است. فضای کمدی در این فیلم بیش از آن که مثل سایر کمدی های ایرانی از نوع کمدی اسلپ استیک (بزن و بکوب) باشد، بر اساس طنز کلامی و طنز موقعیتی شکل گرفته است. موقعیتی که در آن معلمی ساده و بی نهایت ترسو، به خاطر عشق دست به دزدی می زند. نکته جالب فیلم که از همان آغاز ساخت، در خبرها باعث تعجب بسیاری شد، حضور «اکبر عبدی» در نقش مادر رضا در فیلم است و نقش موثری در ایجاد فضای طنز دارد. به رغم پایان تراژیک، فیلم خوابم می آد، می تواند انتخاب خوبی برای تماشای یک اثر کمدی باشد.

سوپر استار

کارگردان و نویسنده: تهمینه میلانی، بازیگران: شهاب حسینی (کوروش زند)، فتانه ملک محمدی (رها عظیمی)، نسرین مقانلو (شهلا)، درام، ۱۰۷ دقیقه، ایران، ۲۰۱۰

خلاصه: «کوروش زند» سوپر استار سینما است و به دلیل موفقیت های بسیار و توجه علاقه مندان و طرفدارانش به شدت به موقعیت و شرایط خودش مغرور است. او اغلب مورد توجه دختران و زنان زیادی است و از این موقعیت سوء استفاده می کند.

در صحنه فیلم برداری، دختر نوجوانی به نام «رها» از بین تماشاگران و علاقه مندان، سعی می کند با کوروش از نزدیک صحبت کند و خود را دختر کوروش از اولین زن زندگی او، «مهناز» معرفی می کند. حضور رها به تدریج باعث تغییر بزرگی در زندگی کوروش می شود.

«سوپر استار» مثل سایر فیلم های «تهمینه میلانی» به دلیل عبور از خط قرمزهای معمول سینمای ایران، مثل رابطه زن و مرد، نمایش نوشیدن شراب و … فیلمی پر هیاهو بود و پس از نمایش با اعتراض های بسیاری روبرو شد.

میلانی در این فیلم بر خلاف همیشه، یک مرد را به عنوان شخصیت محوری فیلم انتخاب کرده است؛ سوپر استاری که غرق در شهرت، زندگی بی هدفی را می گذراند.

میلانی در مورد این شخصیت معتقد بود، سوپر استار نمایشی صادقانه از زندگی خصوصی برخی از افراد مشهور است، اگر چه نمی توان این موقعیت را به تمامی هنرمندان مشهور نسبت داد.

فیلم ریتم خوبی دارد، ضرباهنگی که به کمک ماجراهای متعدد فرعی در کنار روایت اصلی، تا پایان به خوبی حفظ شده است و از خلال آن ها زندگی و جایگاه شخصیت اصلی فیلم یعنی کوروش، معرفی می شود. مثل سکانس برخورد او و «شهلا».

بازی بازیگران در این فیلم به دور از اغراق و کاملا حساب شده است. می توان گفت بازی «شهاب حسینی» یکی از بهترین بازیها در کارنامه کاری او محسوب می شود. «فتانه ملک محمدی» هم که برای اولین بار جلوی دوربین ظاهر شده است، توانسته با نوع بازی و فن بیان خوب معصومیت و سادگی دختری نوجوان را به خوبی نشان دهد.

http://www.youtube.com/watch?v=T2CcmPoV6kQ

فیلومنا Philomena

کارگردان: استفان فریرز، فیلم نامه نویس: استیو گوکان، جف پوپ، مارتین سیکسمیت، بازیگران: جودی دنچ (فیلومنا)، استیو گوکان (مارتین سیکسمیت)، سوفی کندی کلارک (فیلومنای جوان)، درام، ۹۸ دقیقه، انگلیس، ۲۰۱۳٫

خلاصه: «مارتین سیکسمیت» روزنامه نگار سیاسی است و به مذهب اعتقادی ندارد. او به تازگی کارش را از دست داده و دچار بحران روحی است. مارتین به طور اتفاقی به داستان زنی به نام «فیلومنا» علاقه مند می شود؛ زنی که ۵۰ سال پیش در ایرلند، بدون ازدواج کردن، صاحب فرزندی شده است. به همین دلیل کلیسا او را به صومعه فرستاده است و فرزندش را از او گرفته اند.

درام انگلیسی «فیلومنا» امسال در سه بخش کاندید جایزه اسکار شده است و یکی از شانس های اصلی برای اسکار بهترین فیلم بلند محسوب می شود. درامی به شدت تاثیر گذار و بر پایه واقعیت، همراه دو شخصیت اصلی فیلم سبب شده اند تا فیلم فیلومنا، نظر بسیاری از منتقدین را در سراسر دنیا به خود جلب کند.

فیلم بر اساس کتابی نوشته «مارتین سیکستین» به نام « فرزند گمشده فیلومنا لی» ساخته شده است. «فیلومنا» با وجود این که سال ها از دیدن و بزرگ کردن فرزندش به دلیل حکم کلیسا محروم بوده، هنوز هم زنی مذهبی و کاتولیک است. اشاره به مذهب، اختلاف مذهبی بین دو شخصیت اصلی و روایت ظلمی که کلیسا در ۵۰ سال پیش در حق فیلومنا انجام داده، سبب شد تا فیلم با نگاهی سیاسی-مذهبی مورد بررسی قرار گیرد وعده ای آن را حمله ای دوباره به کلیسا دانسته اند.

این در حالی است که درام موجود در بطن فیلم نامه و ظرافت های ساختاری آن به تنهایی کافی است تا فیلم را از همه این اتهامات مبرا کند. کنار هم قرار گرفتن و تفاوت های این دوشخصیت که به خوبی توسط بازیگران نشان داده شده اند، حضور نوستالژیک « جودی دنچ» و بازی خوب او در سن ۷۰ سالگی در نقش فیلومنا، هم نکات دیگری است که فیلم را تبدیل به فیلمی اثرگذار می کند.

http://www.youtube.com/watch?v=14zLs-0t3yw

کاپیتان فیلیپ Captain Philipps

کارگردان: پل گرین گراوس، فیلمنامه نویس: بیلی رای، ریچارد فیلیپ، استفان تالتی، بازیگران: تام هنکس (کاپیتان ریچارد فیلیپ)، کاترین کینر (آندره آ فیلیپ)، بارکاد ابدی (میوز)، درام ماجراجویانه و بیوگرافی، ۱۳۴ دقیقه، آمریکا،۲۰۱۳٫

خلاصه: فیلم داستان اولین کشتی باری آمریکایی را روایت می کند که در دویست سال اخیر توسط دزدان دریایی سومالیایی دزدیده شده است. در حالی که دزدان دریایی به کشتی باری حمله کرده اند، کاپیتان کشتی « فیلیپ» قصد دارد به هر قیمتی کشتی و خدمه آن را نجات دهد.

به نظر می رسد برگزار کنندگان امسال اسکار به فیلم هایی علاقه مند شده اند که اغلب داستانی زندگی نامه ای و برپایه واقعیت دارند. «کاپیتان فیلیپ» هم مانند چند فیلم دیگر امسال که نامشان در بین کاندیداهای مطرح اسکار است، بر مبنای اتفاقی واقعی که در سال ۲۰۰۹ رخ داده، ساخته شده است.

فیلم فقط روایت ساده اتفاقی در گذشته نیست، بلکه «پل گرین گراوس» با هنرمندی تمام و با به کارگیری میزانسنها و فیلم برداری درخشان، تماشاگر را درست در بطن واقعه قرار می دهد. حرکت دوربین در فیلم به خصوص در صحنه های پر از تعلیق و اضطراب به شکلی است که گاهی فیلمی مستند را تداعی می کند.
بازی بدون اغراق و حساب شده « تام هنکس» در نقش کاپیتان فیلیپ هم نکته دیگری است که سبب توجه توام منتقدین و تماشاگران به این فیلم شده است. می توان گفت کاپیتان فیلم، نمونه دیگری از از سینمای پر قدرت ماجراجویانه، با تصویرهایی زیبا و اوج و فرود بسیار در روایت است و کارگردان آن هوشمندانه از افتادن به دام سینمای هالیوودی اجتناب کرده است.

آن زن Her

کارگردان و نویسنده: اسپایک جونز، بازیگران: واکین فونیکس (تئودور)، امی آدامز (امی)، کریس پرات (پل)، درام عاشقانه، علمی تخیلی، ۱۲۶ دقیقه، آمریکا، ۲۰۱۳٫

خلاصه: «تئودور» مرد تنهایی است، از نامزدش جدا شده و کارش نوشتن نامه های عاشقانه برای متقاضیانی است که به به او رجوع می کنند. او به طور اتفاقی با سیستم عامل هوشمندی به نام «سامانتا» مواجه می شود؛ شخصیتی مجازی و کامپیوتری که تنها از راه صدا با تئودور ارتباط برقرار می کند و تئودور که مدت ها است اسیر تنهایی است، با حرف زدن با سامانتا به او علاقه مند می شود.

فیلم «آن زن» یکی از انتخاب های جذاب برای اسکار امسال است و با توجه به سوژه متفاوت فیلم و کارگردانی خوب «اسپایک چونز» احتمال زیادی برای موفقیت در آکادمی اسکار ۲۰۱۴ دارد.

این فیلم تصویری هنرمندانه از تنهایی انسان است؛ انسانی آسیب دیده، که قادر به برقراری ارتباط عاشقانه با انسان دیگر نیست. از سویی دیگر اسپایک جونز به شکل هنرمندانه ای تنها به کمک دیالوگ ها، موفق شده است تا حس و حال یک رابطه عاشقانه را به تصویر بکشد. شخصیت سامانتا با صدای «اسکارلت جوهانسون» بدون این که اغراق آمیز به نظر برسد، با گفتگوهای بین او و «تئودور» به تدریج ابعادی انسانی می گیرد.

درک حسی این صدا، به کار گیری زیر و بم های صدا، شوخی های کلامی که بین این دو رد و بدل می شود و کنجکاوی های سامانتا، شکل گرفتن عشق بین این دو را باور پذیر می کند.

اگر چه در گذشته فیلم های زیادی با موضوع ارتباط انسان و کامپیوتر ساخته شدند، اما هیچ کدام به اندازه این فیلم نتوانستند به این رابطه ابعادی انسان بدهند و مانند اسپاسک جونز تنهایی عمیق یک انسان را در بین مردم دیگر تصویر کنند. وقتی تئودور شهر را از طریق دوربین به سامانتا نشان می دهد، بازی فوق العاده « فونیکس» و پرداخت این سکانس به شکلی است که مخاطب هم سامانتا را به عنوان زنی واقعی که تئودور به علاقه مند است باور می کند. درام آن زن با در بر گرفتن ژانرهای متفاوت عاشقانه و علمی تخیلی، قادر به جذب مخاطبین مختلف با سلیقه های متفاوت است.

فروپاشی حلقه شکسته Broken Circle Breakdown

کارگردان: فلیکس فن کرونینگن، فیلمنامه نویس: یوهان هلدنبرگ، میک دوبل، بازیگران: یوهان هلدنبرگ (دیدیه)، ورل بتن (الیز)، نل کتریس (میبل)، درام عاشقانه، موزیکال، ۱۱۱دقیقه، بلژیک، ۲۰۱۳٫
خلاصه: «الیز» و دیدیه» به رغم تفاوت هایشان در اولین نگاه عاشق هم می شوند. دیدیه بیشتر حرف می زند، الیز تنها عادت به گوش کردن دارد، دیدیه مردی رمانتیک است که به مذهب اعتقاد ندارد، در حالی که الیز مذهبی و واقع گرا است. با مریض شدن دختر کوچک آن ها، زندگی عاشقانه شان با چالش بزرگی روبرو می شود.

فیلم «فروپاشی حلقه های شکسته» برنده جایزه پارلمان اروپا در سال ۲۰۱۳، یکی دیگر از انتخاب های بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان در مراسم اسکار امسال محسوب می شود.

این فیلم اقتباسی موفق از نمایشنامه ای به همین نام است. کارگردان درامی عاشقانه و جسورانه را با سرنوشتی غم انگیز به کمک موسیقی پیوند زده است. در واقع موسیقی جزو اصلی فیلم است و شور و هیجانی که موسیقی فولکلور (محلی) آمریکایی در فیلم ایجاد کرده است، جذابیت درام را دو چندان می کند.

موسیقی فیلم در نوع اجرا و جنس موسیقی در همان لحظه های نخست، فیلم محبوب و برگزیده جشنواره کن ۲۰۱۳، « درون دیوید لوییس» را تداعی می کند. کارگردان، از موسیقی در این فیلم به شیوه «برادران کوئن» استفاده کرده است. در واقع موسیقی علاوه بر ایجاد ریتم پویا و دینامیک در تصویر و نوعی جذابیت نوستالژیک، دنیای ذهنی و افسردگی ها و احساسات بیان نشده کاراکترها را به شکلی غیر مستقیم نشان می دهد.

کرودها The Croods

کارگردان: کرک دو میکو، فیلمنامه نویس: کریس ساندرس، کرک دو میکو، صدا پیشگان: نیکلاس کیج (گروگ)، اما استون (ایپ)، رایان رینولد (گای)، کمدی ماجراجویانه، ۹۸ دقیقه، آمریکا، ۲۰۱۳٫

خلاصه: خانواده کرودها، خانواده ای غارنشین هستند که وقتی غارشان خراب می شود، به جستجوی خانه و غار جدید می روند. در این میان «ایپ» دختر خانواده هم عاشق «گای» پسری می شود که از همه مدرن تر است و راهنمای خانواده برای یافتن خانه جدید شده است.

آکادمی اسکارمثل سال های گذشته، تعدادی از انیمشن های محبوب دنیا را در بخش انیمیشن به عنوان کاندیداهای نهایی معرفی کرد. انیمیشن دوست داشتنی « کرودها» ساخته کمپانی « دریم وورکز» یکی از این انیمیشن ها است. فروش بالای این انیمیشن در باکس آفیس (جدول فروش فیلم ها)، سازندگان آن را مجاب کرد که بخش دوم این فیلم را بسازند و به احتمال زیاد در سال ۲۰۱۵ روانه پرده سینماها کنند.

مهمترین نکته ای که سبب شد این انیمیشن جایگاه خاصی در بین مخاطبین و علاقه مندان فیلم های انیمیشن پیدا کند، سوژه تازه و بکر فیلم است؛ سوژه ای که کمتر با جذابیت های فانتزی در ژانر فیلم های انیمیشن استفاده شده است. بر خلاف سایر انیمیشن های دریم وورکز با فضای جادویی و مدرن، در این فیلم با انسان های اولیه مواجه هستیم که با حداقل امکانات زندگی جالبی دارند. آن ها در طی سفر برای پیدا کردن خانه ای جدید با ماجراهای فانتزی و تازه ای روبرو می شوند. شخصیت پردازی دقیق هر یک از کاراکترها به همره صدای هنرپیشه های محبوبی مثل «نیکلاس کیج» نکته دیگری است که سبب محبوبیت فیلم بین تماشاگران شده است.