تهران: فراز صفایی

احتمالا اغلب کسانی که امروز به سخنرانی وزیر امور خارجهی آمریکا گوش دادند تاکید میکنند که نقطهی ثقل سخنرانی او اقدامات مخرب منطقهای ایران بود. آنچه بهوضوح میشد دید آن بود که پمپئو در جایجای سخنرانیاش میخواست راهبرد آمریکا را در مقابله با دخالتهای منطقهای ایران نشان دهد و تاکید کند که توافق هستهای از آن بابت که دست ایران را برای اقدامات مخرب منطقهای باز گذاشت و امکانات بیشتری برای این امر در اختیار آن گذاشت توافقی بد بود.

تمرکز همهی خبرگزاریها بر همین بخش از حرفهای پمپئو بود؛ میشد این را از بازنشر بندهای ۱۲ گانهی سخنرانیاش به روشنی دید؛ بندهایی که همگی بر یک نقطه تاکید میکنند: مبارزه با نقش مخرب ایران در منطقه. همهی خبرگزاریهای ایران و جهان بر همین بخش انگشت نهادند.

وجه دیگری اما در حرفهای وزیر امور خارجهی آمریکا بود که خبرگزاریها و تحلیلگران کمتر به آن پرداختند؛ وجهی که از قضا شاید مهمتر از آن بخش نخست باشد.

مایک پمپئو امروز به مسائلی هم اشاره کرد که از دیدگاه تحلیل گفتمان میتوان آنها را نقطهی ثقل گفتار امروزش دانست؛ چیزهایی که میتوان آنها را «اشارهای سربسته و در لفافه» به حذف نظام کنونی ایران توصیف کرد.

او در جایی از سخنرانی خود به وضوح میپرسد که «مردم ایران چه سودی از انقلاب خود دیدهاند؟»؛ او به «اقتصاد در حال فروپاشی» این کشور اشاره کرد و به روشنی گفت که «ریال ایران بهطور مستمر در حال سقوط است و ضرر کنندهی اصلی این فروپاشی مردم ایران هستند».

پمپئو که همگان او را به عنوان سیاستمداری میشناسند که با چیزی بهنام «جمهوری اسلامی ایران» از ریشه و اساس مشکل دارد در جایی از حرفهای خود به طور تمام عیار از این نگاه خود پرده برداشت و گفت که «عمر دولت برآمده از انقلاب ۱۹۷۹ ابدی نیست». او به گزارشهای مبنی بر شکنجهی شهروندان توسط دولت ایران اشاره کرده و تاکید نموده که «اعتراضات اخیر در ایران نشان داد که مردم از این نظام که باعث رنجهای افتصادی بسیار برای مردمش شده خستهاند». پمپئو در جایجای حرفهای خود بر این نکته انگشت میگذاشت که «مردم ایران در پی آزادی و امنیت و رفاه هستند و دولت ایران باید بهجای توسعهی نفوذ منطقهای خود این خواستههای مردم را برآورده کند».

این که وزیر امور خارجهی آمریکا اولین سخنرانی خود را به مسئلهی ایران اختصاص دهد بهخودی خود مهم است اما مهمتر شاید دیدن چارچوبهای عمومی نگرش سیاستمداران جدید کاخ سفید به مسائل درون ایران است و نگاه آنها به آینده. این چارچوب عمومی را میشد در واژهها و گزارههایی که پمپئو در سخنرانی خویش بهکار برد میتوان به وضوح لمس نمود.

دقت در واژگانی که مایک پمپئو در گفتار امروزش بهکار برد هم نشان میدهد که او و نسل تازهی سیاستمداران دولت ترامپ به این باور رسیدهاند که مسئله نه صرفا دخالتهای منطقهای ایران بلکه «نظام جمهوری اسلامی» است و هم نشاندهندهی تصور آنها از راهحل ترجیحی آنان است؛ پایان «نظام جمهوری اسلامی».

امانوئل والرشتاین که از او بهعنوان پدر فکری سیاستمداران نومحافظهکار آمریکایی باد میشود در دههی هشتاد میلادی برای دموکراسی سه خطر عمده قائل بود: «خطر سرخ یا کمونیسم»؛ «خطر سیاه یا صدامیسم» و «خطر سبز یا خمینیسم». آن دو خطر نخست از بین رفتهاند و خطر سوم هم باید از بین برود. از دید والرشتاین اینها هزینههایی است که برای توسعهی دموکراسی در جهان باید پرداخت.

پمپئو در حرفهای خود به روشنی گفت که زمان آن رسیده که نظام سیاسی در ایران خواستههای دموکراتیک مردم خود را برآورده کند وگرنه تا ابد نمیتواند به حیات ادامه دهد. این نقطهی ثقل دیسکورس امروز مایک پمپئو بود.