رضا رییسی، از نسل پنجم داستان نویسان معاصر ایران، بیشتر با عنوان نویسنده‌ جنگ شناخته می‌شود، اما خودش می‌گوید که همیشه با تقسیم بندی هایی از این دست مخالف بوده است.

برای رییسی نخ اصلی داستان زندگی، ارتباط‌ و چالش‌های انسانی است و جنگ در داستان‌های او پس زمینه‌ی داستان است و تنها در خدمت روایت.

رییسی متولد ۱۳۳۹ است. وی می گوید: «اولین بار که دیدم موی صورتم سفید شده حس کردم تولد دوباره است و باور کن، بسیار خوشحال شدم چون همیشه در کار و تلاش بودم.»

اولین کتاب او در سال ۱۳۵۹منتشر شد؛ نمایشنامه ای به نام از ‘خاک به خاک’. از او تا امروز ۱۴ جلد نمایشنامه، رمان، داستان کوتاه و خاطره منتشر شده است. او متولد خوزستان و به گفته‌ خودش ‘نویسنده تبعیدی در گیلان’ است. با او درباره‌ی نقش محافظه‌کاران در سیاست‌گذاری‌های حوزه نشر وتقابل آنان با دولت روحانی گفتگو کردیم.

***

شرق پارسی: از شما در نمایشگاه کتاب تهران، کتابی عرضه شد؟

رضا رییسی: امسال من چاپ سوم قطار ۵۷ رو داشتم، امیدوارم تا بعد چاپ آن مشکلی پیش نیاید. این کتاب بعد از ۶ سال بایکوت و توقیف محترمانه چاپ می‌شود.

از کتاب دیگرتان ‘کبوتر و قلب سنگی’ چه خبر؟ گاهی خبر می‌آمد که ممنوع شده است؟

این کتاب را بازنویسی کرد‌ه‌ام و دنبال ناشر هستم.

مگر ناشر قبلی آن روشنگران و مطالعات زنان نبود؟

تا امروز درباره‌ این کتاب با روشنگران حرف نزده‌ام. اما با توجه به اینکه این کتاب بیشتر از ۲۵ درصد تغییر کرده، همان کتاب قبلی نیست و دیگر کتاب جدیدی می‌شود.

ناشر “قطار ۵۷” انتشارت سوره‌ مهر حوزه هنری بود، الان هم ناشر کتاب همان حوزه است یا آن را به ناشر دیگری داده اید؟

در مجموع بیشتر مشکل “قطار ۵۷ ” از طرف سوره مهر بود. الان این کتاب را نشر خصوصی هزاره ققنوس منتشر می‌کند.

آقای روحانی در نخستین مصاحبه‌اش گفت: «این دولت ممنوع القلم‌ها را صریح القلم می‌کند!» ، شما فکر می کنید این وعده عملی شده است؟

به نظر من در این دوره از ریاستش توان این کار را ندارد چون امکانات در دست دولت وی نیست.

منظور شما هیئت بررسی کتاب است که زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت می‌کند؟

دقیقا آن شورا تعییر آنچنانی نکرده است. از این گذشته، خط دهی شورا در دست دولت نیست. ببینید، مشکل این‌جا است که اساسا طیف قبلی دست از سر فرهنگ و هنر و ادبیات برنداشته‌ اند.

با وجود چهره‌های منتقد دولت پیشین که به سانسور اعتراض داشتند، فکر می‌کنید ترکیب هیئت بررسی به نفع نویسنده‌ها باشد؟

در آینده به میزانی که دولت بتواند در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی و امنیتی نفوذ پیدا کند می شود گفت در این بخش هم موفق و صاحب حرف می‌شود و می‌تواند آدم‌های تحمیلی را نپذیرد، اما در حال حاضر دولت بی ‌پول چه ‌کاری می‌تواند با عالم هنر و فرهنگ داشته باشد؟ این بخش نیاز به حمایت دارد. ناشر خصوصی هم از پس همه هزینه‌های کار کتاب برنمی‌آید.

قیمت پشت جلد کتاب قطار ۵۷ در سال ۸۶ ، ۸۵۰۰ تومان بود، ولی امروز قیمت خورده است ۲۸۰۰۰ تومان. پس نفوذ کسانی که امنیت و اقتصاد را در دست دارند در شوراها بیشتر است چون توان دارند تولید هم می‌کنند. شما نگاه کنید وقتی یک عده نویسنده را می‌برند سوریه و عراق، یعنی چه؟

برای چه کاری نویسنده‌ها را به سوریه و عراق می‌برند؟

اخیرا در فیس بوک هم خبرش بود که امثال رضا امیرخانی و عده‌ای دیگر را برده بودند سوریه و از آن طرف رضا بایرامی و گروهی دیگر را به عراق برده بودند. این همان سفرهایی است که با بودجه حوزه هنری و نهادهای دیگر است، برای ثبت و توجیه به حق بودن حضور ایرانیان در آن مناطق! این سفرها قبلا در خود ایران اتفاق می‌افتاد. در قالب سفر به مناطق جنگی جنوب و غرب کشور.

آیا منظور این است که این نویسنده‌ها در بازگشت داستان و رمان از حضور سربازان ایران در این مناطق بنویسند؟

می دانید درصد کتاب‌های سفارشی چقدر بالا رفته؟ کتاب های خاص با موضوعات خاص…

در شرایط بد اقتصادی کشور، هم نویسنده و هم مخاطب تحت فشار هستند؟

نویسنده اگر نویسنده باشد… صاحب قلم و حرف باشد رسما از سال‌های بعد از احمدی نژاد ویران شده است. یعنی از یک طرف اجازه حرف زدن نیست و از یک طرف ناشر نمی‌‌تواند سرمایه‌ و اعتبارش را به خطر بیاندازد. از سوی دیگر بازار خرید کتاب هم جواب نمی‌دهد. کتاب گران است، روحیه مردم هم پریشان و نگران و چشم انداز آینده نامعلوم است دیگر چه جایی باقی می‌ماند برای خرید و خواندن کتاب.

در حال حاضر اگر نویسنده‌ای که صاحب حرف است، بنویسد و ناشری که دوست‌دار فرهنگ و ادب است، اگر سرمایه و اعتبارش را وسط بگذارد این یعنی عشق و ایثار.

آقای رییسی، تحلیل شما از برخورد محافظه کارها با دولت در عرصه‌ی فرهنگ چیست؟
مخالفت‌هایی که با نشر برخی کتاب‌های ادبی و رمان مطرح می‌شود، چه دورنمایی را در چند سال آینده نشان می‌دهد؟

اصلاح‌طلب‌ها معتقدند به مرور می‌شود عرصه فرهنگی و هنری را از وجود آدم‌های بسته و کم سواد، و در جاهایی حتی دشمن اهل اندیشه خالی کرد. اما من معتقد هستم آنقدر خرابی در این عرصه به بار آمده که با وجود این آدم‌ها برای حتی یک روز دیگر هم خرابی‌ها بیشتر می‌شود. در این سالها ما با یک تفکر بیمار روبرو بودیم، حالا هنوز می‌گویند بگذارید ناقلین بیماری را آرام آرام از صحنه بیرون کنیم که البته آنها هم راضی به رفتن نیستند.

من اعتقاد به سازش و محاقظه‌کاری ندارم. اگر این رویه در اشخاص نهادینه شود کوتاهی‌ها و کم کاری‌های خودشان را راحت توجیه می‌کنند. اعتقاد به جنگ و ستیز و لفاظی و دشنام ندارم اما آگاهی دادن و تحلیل و نقد آثار تولید شده از طرف مقابل می‌تواند راهگشا باشد که این هم بلندگو می‌خواهد.

امروز و با وجود این همه وسایل ارتباطی، سانسور به دنبال چیست؟

من فکر می‌کنم کتاب باید منتشر شود و قضاوت را بگذاریم بر عهده مخاطب. انتخاب از سوی یک فرد یعنی میزان شعور و فهم و درک و خواسته‌ی او . مخاطب ما هم به میزان شعوری که دارد انتخاب می‌کند. چرا یکی دیگر باید به جای من فکر کند و به من بگوید چه کتابی حال روحی مرا خوب می‌کند؟