سوریه عربی که روزگاری در طلیعه کشورهای عربی درگیر با «اسرائیل» بود و ارتش آن یکی از نیرومندترین ارتش‌های عربی به‌شمار می‌رفت، اینک تلاش می‌شود که آن را در حاشیه قرار داد و نقش عرب‌ها نیز در آن در حال به‌حاشیه‌رفتن است و از مسایل سوریه هرگونه دخالتی از عرب‌ها منع شده‌است. از هفت سال پیش در این کشور جنگ همه‌گیر برپا بود و منجر به فرار میلیون‌ها نفر شد، و اینک نیز گروگان کشورهایی بیگانه مانند ایران و ترکیه و روسیه و آمریکا قرار گرفته‌است؛ و همین کشورها هستند که می‌خواهند برای آن قانون اساسی تدوین کنند و کنفرانس‌هایی برای همین منظور تدارک می‌بینند؛ در حالی که هر گونه نقش کشورهای عربی در این فعالیت‌ها و تلاش‌ها کم‌رنگ است و هیچ دلیلی برای توجیه این غیبت عربی نمی‌توان یافت.
ما به‌عنوان امت عربی اینک در برابر یک موضع قرار گرفتیم که نمی‌توان آن را توجیه یا تفسیر کرد. نمی‌خواهیم مانند کسی شویم که بر آب ریخته گریه می‌کند و در برابر تقسیم آینده سوریه، به‌دست کشورهای بیگانه، بی‌هیچ اقدامی نظاره می‌کند، و پس از این تقسیم مناطق تحت نفوذ ایران و مناطقی برای ترکیه و دیگری برای روسیه و آمریکا در نظر گرفته شود و سایکس پیکو جدیدی بر سرزمین سوریه اعمال گردد. این است که کشورهای و نسل عربی آینده در برابر یک بحران هویت قرار گرفته‌است.
البته چیزی که اندکی بدان امید می‌بندیم همین جبهه اعتدال عربی است که با تشکیل یک پیمان عربی در یمن توانست در جلوی نفوذ ایران بایستد و هر یک از سعودی و امارات و مصر و بحرین را شامل می‌شود. همین جبهه بود که توانست یمن را از جرثومه ایران که یکی از بزرگترین مشکلات کشورها و امت عربی است نجات دهد و هدف ایران را برای امحای هرگونه نقش عربی در منطقه ناکام گذارد. اینک ملت عربی به‌شدت نیازمند است تا یکپارچگی و عمل مشترک خود را بازیابد و در برابر تهدیدهای وضع کنونی اقدامی مشترک انجام دهد. البته باید دانست و آگاهی داشت که عمل کنونی کشورهای عربی به‌هیچ عنوان فراخور تهدیدهای حالی نیست و باید در برابر چنین اوضاعی نحوه عمل خود را بهتر و قاطع‌تر کرد.
امارت متحده عربی یک گام معقول و با جرات برداشت هنگامی که به گشودن سفارت خود در سوریه اقدام نمود. انور قرقاش وزیر دولت امارات بیانیه روشنی داد و عنوان کرد که این اقدام امارات ناشی از یک بررسی دراز و تفکر بسیار است و باعث شد که به این نتیجه برسیم که در وضع کنونی حضور و فعالیت عربی در سوریه موازی با دفاع از منافع و حضور عربی است؛ و این اقدام از مجرای دفاع از ملت و مردم سوریه انجام گرفت.
آری سوریه امروز بسیار نیازمند یک حضور عربی است و باید در برابر ایران به یک موضع واحد و یکپارچه عربی رسید تا با طمع کشورهای بیگانه مبارزه کرد. ما به‌عنوان ملت عرب باید آگاه باشیم که موضع ما در برابر سوریه نباید با سنگ برکناری اسد بشکند و باید از این مسئله فراتر برود؛ زیرا سوریه از حیث سرزمین و ملت فراتر از این مسئله است و آنچه ماندگار می‌ماند ملت و مردم وهویت عربی سوریه است. اینک سؤال مهم آن است که نقش اتحادیه عربی کجاست؟ اگر این اتحادیه هم‌اینک نقش بایسته در میان کشورهای عربی را برعهده نگیرد پس در چه زمانی می‌تواند به یگانه وظیفه خود عمل نماید؟
باید در جستجوی یک موضع عربی واحد و یگانه نه فقط درخصوص سوریه بلکه در برابر رژیم ایران باشیم و این جرثومه سبب‌ساز بحران‌های عربی را از بین ببریم. ایران اکنون خطری برای یک کشور عربی واحد نیست بلکه خطری برای وجود کل عرب‌ها است و این رژیم است که تمام عملیات و تخریب‌های تروریستی در کشورهای عربی را حمایت می‌کند. آیا عرب‌ها این خطر را ملاحظه نمی‌کنند و آن را تهدیدی برای آینده عربی نمی‌شمارند یا اینکه اینکه اشکالی ندارد که رژیم ایران حتی در تشکیل برخی حکومت‌های عربی یگانه تصمیم‌گذار باشد؟