Categories: دیدگاه

نفت جایگزین انتخاب خوب نیست

نمایی از شهر دوبی – رویترز

از لحاظ شرایط و منابع طبیعی شباهت زیادی میان امارات متحده عربی و لیبی هست. اگرچه هر کدام از این کشورها راهبردهای سیاسی متفاوتی را انتخاب کردند که به توسعه اجتماعی و اقتصادی متفاوتی هم منجر شد. می توان به وضوح دید که نتیجه اجتماعی و اقتصادی این راهبردها در امارت مثبت بود.

اگر چند مورد از آمار این کشورها را مطالعه کنیم، تفاوت میان این دو کشور به وضوح دیده می شود. تولید ناخالص داخلی امارات ۴۰۰ میلیارد دلار است و خوش بینانه ترین تخمین تولید ناخالص داخلی لیبی ۷۰ میلیارد دلار است. به همین منوال، سرانه تولید ناخالص داخلی امارت ۲۸ هزار دلار در سال است و این رقم در لیبی تقریبا ۶ هزار دلار است. در حالی که هیچ شرکت بزرگ بین المللی برای سرمایه گذاری در امارات لحظه ای تردید نمی کند، همین شرکت ها برای سرمایه گذاری در لیبی اشتیاق زیادی از خود نشان نمی دهند؛ تنها اگر وضعیت امنیت در این کشور باثبات تر بود، لیبی کشوری پر از فرصت های ارزشمند است.

امارات کشوری جوان تر از لیبی است. لیبی در دهه ۱۹۵۰ پیش از روی کار آمدن قذافی اعلام استقلال کرده بود. اما دو کشور وجه مشترکی دارند که آن سرمایه نفتی است. صنعت نفت دو کشور در دهه ۱۹۷۰ با بنا شدن شاکله خاورمیانه و شکل گرفتن دوستی ها میان کشورها رشد کرد.

جمعیت هر دو کشور تقریبا یکسان و هر دو کشور قلمروی به نسبت گسترده ای دارند در جهان دارند، به خصوص لیبی که هفدهمین کشور بزرگ جهان است. نرخ تولید نفت در دو کشور بسیار نزدیک به هم است و هر دو کشور منابع نفتی عظیمی دارند و حفاری ها برای اکتشافات جدید در برنامه هستند؛ به ویژه در لیبی که برای سال ها به خاطر تحریم های اقتصادی این کشور در زمان قذافی از دسترس سرمایه گذاران خارج بود.

لیبی امتیاز های دیگری هم دارد. نزدیک ساحل مدیترانه است و فاصله صادرات نفت آن به بازار اروپایی بسیار ایده آل است. علاوه بر آن، در برخی چاه های نفت هزینه تولید نفت تقریبا یک دلار در بشکه است.

گزینه های سیاسی رهبران دو کشور هم تفاوت های بسیاری دارند. در امارات واقع نگری و رسیدگی به امور محاطی در اولویت های کشورداری است و می توان نتیجه اتخاذ این سیاست را در درآمد نفتی آن کشور پس از جنگ اکتبر ۱۹۷۳ دید. ابوظبی از ماجراجویی فاصله گرفت و بر توسعه داخلی تمرکز کرد؛ به دور از تمایل های ایدئولوژیکی، از پول نفت خود برای ساختن کشور، فراهم آوردن ساختاری نوین و شرکت در بازارهای جهانی استفاده کرد.

لیبی تحت قذافی دقیقا کاری برعکس این کار کرد. او از ایدئولوژی و ماجراجویی های خود در سیاست خارجی دست نکشید و همه تصمیم گیری های سیاسی را بر اساس ایدئولوژی های خود گرفت. لیبی به جای استفاده از سرمایه نفتی خود برای ساخت کشور، توسعه اقتصادی و مدرن سازی نهادهای اجتماعی، بدون آن که از استحکام درونی برخوردار باشد، خود را با توسعه صنعت اسلحه سازی و صادرات انقلاب و ناآرامی به دنیای عرب و جهان سرگرم کرد. حتی کتاب سبز قذافی هم به خاطر ساده انگاری و سرسری بودن مورد مضحکه جهانیان قرار گرفته بود.

آن چه از سال ۲۰۱۱ تاکنون در لیبی رخ داد محصول سیاست داخلی قذافی است که هیچ نهاد مستحکمی را برای زمان بحران اندیشه نکرده بود.

نفت تنها فاکتور پیشرفت امارت نبود. این پیشرفت توریستی، اقتصادی و سیاسی نتیجه به کار گیری فاکتورهای دیگری نظیر موقعیت جغرافیایی، بازار همسایه، کارشناسان مجرب و تعامل با دنیا از جمله این فاکتورها هستند. اما در تاریخ مدرن لیبی قادر نبوده از بسیاری از فاکتورهای موثر در پیشرفت یک کشور بهره ببرد. به جای آن که مرکز رشد و پیشرفت در منطقه شود، مرکز ناامنی و تنش شده است. شاید اگر قذافی بر لیبی حاکم نمی شد لیبی همانند امارات پله های پیشرفت را به سرعت طی می کرد. باید آگاه بود که با گمانه زنی نمی توان تاریخ نوشت.

مقایسه امارت و لیبی تنها با بررسی قابلیت ها و پتانسیل های دو کشور، میزان سرمایه و موقعیت ژئوپولیتیک آن ها صورت گرفت. اما باید در خاطر داشت که درسی که از تاریخ می توان گرفت آن است که انتخاب های سیاسی خوب برای پیشرفت و توسعه کشور و به کاربستن سرمایه در جهت بهبود استانداردهای زندگی فاکتور اساسی است و در عین حال ماجراجویی های بی جا چیزی جز مشکلات برای کشورها به ارمغان نمی آورد.

علی ابراهیم: علی ابراهیم معاون سردبیر الشرق الاوسط است. وی مقیم لندن است و برای روزنامه و نسخه آنلاین آن قلم می زند.
Related Post