سرباز سعودی پرچم عربستان سعودی را در طول مارش نظامی حمل می کند - عکس از رویترز

سرباز سعودی پرچم عربستان سعودی را در طول مارش نظامی حمل می کند – عکس از رویترز

این اقدام عربستان به منظور بالا بردن میزان امنیت و دفاع از کشور در مقابل عواقب و گرایش های نامفهوم با دامنه های ناشناخته صورت گرفته است. عربستان سعودی نه “تنها” و نه “اولین” کشوری است که رویکرد سختگیرانه ای برای دفاع از کشور و امنیت آن در مقابل تهدیدات گروه های تروریستی اتخاذ کرده است.

این کشور در چند جبهه به “رویارویی” با گروه های اسلامی بنیاد گرایی می پردازد که از مرز عقیدتی صرف خارج و به تهدید امنیتی آشکار و بسیار خطرناک تبدیل شده اند. رویارویی مسلحانه خشونت آمیز بین اعضای جنبش “جهیمان” و نیروهای امنیتی بر اثر بست نشستن این گروه در مسجد الحرام به مثابه جرقه و مقدمه ای برای حوادث پیش رو بود. پس از آن شاهد ظهور جنبش های “سازماندهی شده” تندرو بودیم که رفته رفته تحت نام های مختلفی مانند “الصحوه” و “سروریه” و غیره به “تقسیم” جامعه جهانی به دو گروه مسلمان و کافر پرداختند و به منظور مبارزه و پیکار عازم افغانستان و عراق و یمن و به تازگی سوریه شدند.

اغلب این سازمان های ستیزه جو زیر پوشش تشکیلات القاعده و شاخه های گوناگونش قرار داشتند و تمامی آن ها با داشتن اندیشه تکفیری و بنیاد گرا و خونین تلاش کردند تا عملیات تروریستی متعددی را در خاک عربستان انجام دهند.

از سوی دیگر عربستان سعودی عملیات امنیتی ویژه ای را بر علیه این سازمان ها آغاز کرده که تا کنون نیز به موفقیت هایی در جهت پیگرد قانونی این گروه ها دست یافته است. در این راستا نباید فراموش کنیم که این عملیات بهای بسیار گزافی برای این کشور در پی داشته و به شهید شدن ده ها نفر منجر شده است.

عربستان با قرار دادن این تشکیلات تحت عنوان “گروه های گمراه” همواره راه بازگشت را برای این سازمان ها باز گذاشته است. حکومت عربستان با در پیش گرفتن سیاست “پند و اندرز” فرصتی را برای وابستگان به این گروه ها فراهم کرده تا ضمن بحث و گفتگو با روحانیون سرشناس بسیاری از احکام شرعی برای آن ها روشن شود. در این برنامه های گفتگو محور واقعیت ها برای فریب خوردگانی که افکارشان با “سموم” شستشو داده شده آشکار می شود. نهاد های رسمی عربستان سعودی این اصطلاح را برای تعریف چنین موارد نگران کننده و خطرناک به کار می برند.

حکومت اقدامات سختگیرانه را برای رویارویی با سازمان های بنیاد گرا اتخاذ کرده و تصمیم گرفته تا ضمن پاکسازی جامعه از کانال ها و ابزارهای ارائه کننده کمک های مالی به این سازمان ها، تدابیری به منظور بازسازی نهادهای دولتی و بازنگری در قوانین مربوط به حساب های بانکی و مؤسسات خیریه و نهادهای واعظان دینی را در نظر بگیرد.

چنین اقداماتی به منظور رویارویی با گروه های افراط گرا در عربستان ضروری به نظر می رسد چرا که فضای آزادتری را در اجرای گفتگوهای ملی فراهم می کند. گفتگوهایی که رکود فکری به اسم دین را شکسته و رفته رفته زمینه پذیرش تمامی مذاهب اصلی به منظور اصدار فتواهای اعتدال گرا با سعه صدر بیشتری را فراهم می کند. فتواهای دینی که به جای محدود شدن به چند تفسیر بی ارزش از قرآن روح اسلام و اهداف مردم را در نظر می گیرد.

اکنون عربستان سعودی با تشدید رویارویی با عقیده تروریسم وحشی این گروه ها و سازمان ها را گروه های تروریستی می داند و هرگونه تعامل و وابستگی به آنها را ممنوع اعلام می کند. اقدام اخیر عربستان با تصمیم آلمان بعد از پایان جنگ جهانی دوم قابل مقایسه به نظر می رسد. آلمان در آن زمان تصمیم گرفت تا تمامی ریشه های عقاید نازیسم افراط گرا را در عرصه فرهنگی و سیاسی و فکری و اقتصادی قلمع و قمع کند.

در چنین شرایطی وابستگی به همه گروه های نازی افراط گرا و نئونازیسم ومطبوعات و عقاید نازیسم جرم شناخته شد تا جایی که دولت آلمان قطعات موسیقی موسیقیدان معروف واگنر را ممنوع اعلام کرد. سیاستمداران آلمان در آن زمان معتقد بودند که موسیقی واگنر الهام بخش آدولف هیتلر در رویکرد وی بوده است. همچنان که آلمان زندگینامه هیتلر و کتاب معروف وی “نبرد من” را نیز منع کرد.

آلمان تصمیم گرفت تا با عدم ریسک یا عدم تعارف با افراط گرایی به شدت برخورد کند. در دهه پنجاه قرن گذشته نمونه مشابهی در ایالات متحده رخ داد که این کشور تدابیر سخت گیرانه ای را بر علیه گروه های دینی افراط گرا و کمونیستی و تجزیه طلب و ستیزه جو در پیش گرفت.

عربستان سعودی برای تعامل با زلزله های منطقه ای و “گفتمان” و “افرادی” که حاضرند هیزم و آتش را برای افروختن کشور فراهم کنند یک راه بیشتر ندارد که همان توسعه و بهینه سازی سازمان امنیتی و حمایت جامعه در مقابل ابزارهای تخریبی به نام دین و فضیلت است. سیاست سعودی بر اساس دین اسلامی و قرآن و سنت استوار است واگر در این زمینه کوتاهی صورت گرفته هنوز برای اصلاح و انتقاد و صراحت گویی دیر نشده است.

بحث و گفتگو بر سر این که چه کسی “اسلام” بهتری دارد دخالت در اموری است که فقط خداوند بدان عالم است. در نتیجه هدف از طرح چنین سخنان بیهوده ای سیاسی است و به هیچ وجه ارتباطی به دین ندارد.