نیروهای داعش - عکس از خبرگزاری فرانسه

نیروهای داعش – خبرگزاری فرانسه

در چشمان مردمی که پیش از این از افراط گرایی و تروریسم بی خبر بودند، اکنون دنیایی از ترس دیده می شود. این ترس ناشی از اقدامات دولت اسلامی عراق و شام (داعش) است که نمود واقعی یک سازمان افراطی انقلابی است و آنقدر توانا و هوشمند است که بتواند در حالی که مناسبات مربوط به موازنه قدرت در منطقه را حفظ می کند، یک کشور جدید هم تشکیل دهد. شیوه ای که داعش در پیش گرفته با دیگر گروه های تروریستی پیش از آن متفاوت است؛ گروه هایی که آرزوهای جهانی شان از تهدید دشمنان، دست زدن به عملیات استشهادی و نهایتا رویای رسیدن به حوریان بهشتی فراتر نمی رفت.

داعش به نیروهایی که جذب می کند وعده های متفاوتی می دهد؛ از فروپاشی مرزهای کشورهای منطقه گرفته تا پیشرفت سریع در ساختار تشکیلاتی سازمان و تشکیل دولتی که زندگی در آن بر اساس تصویری است که از جوامع اولیه در تاریخ اسلام وجود دارد. این ها به گونه ای عرضه می شود که افرادی که در سر آرزوی تشکیل خلیفه گری دارند را جذب می کند؛ آرزویی که بخشی از نسل جوان را مسخر خود کرده است. این ها کسانی هستند که در جامعه به راحت هم قابل تشخیص نیستند.

اعضای جوان داعش از آسمان نیامده اند. آن ها قوی هستند و با تکنولوژی به خوبی آشنایی دارند، اما در عین حال به راحتی تحت تاثیر قرار می گیرند و سیستم ارزش های آن ها بسیار بی ثبات است؛ ارزش هایی مثل شجاعت و خودرای بودن، برای آن بخش از نسل جوان که به دنبال رفتارهای بد و خشن است، جذاب به نظر می رسد.

درست است که اکنون آگاهی لازم نسبت به خطری که همه را تهدید می کند به صورت دلهره و ترس از افراط گرایی و تروریسم به وجود آمده، اما این ترس یکی از نتایجی است که در اثر این درگیری ها و حملات انتحاری به وجود آمده است. آگاهی ایجاد شده، اکنون دیگر بیجا است و عملا دیگر دیر شده است.

باید در مورد «مصونیت اجتماعی» در برابر ایدئولوژی های خطرناک تروریستی بحث کرد. صحبت راجع به اقدامات تروریستی کافی نیست، بلکه باید در برابر تمام انواع افراط گرایی یک نوع مصونیت ایجاد کرد؛ روندی که از ایزولاسیون اجتماعی و سپس ترد از جامعه شروع می شود، در تبعیض دینی ادامه پیدا می کند و سپس به جریان های ایدئولوژیک، افراطی و تکفیری ختم می شود که گستره ای فراتر از داعش و القاعده دارد.

اکنون با تفکر دوگانه بن لادنی زندگی می کنیم؛ یا شما با ایده شهروندی و حفظ مرزها موافق هستید و به دولت مدرن، عشق به زندگی و احترام به فرهنگ اعتقاد دارید یا معتقد هستید همه جوامع جهان کافر و گمراه هستند و باید به خود بیایند. این نگاه همان نگاهی است که گروه هایی چون القاعده و داعش دارند.

سازمان های تروریستی سعی می کنند از طریق رسانه ها و شبکه های اجتماعی که در اختیار دارند هرچه سریع تر و بیشتر نیرو جذب کنند. آن ها در این شرایط از آشفتگی موجود میان مسلمانان سنی به خاطر نبود اندیشه انتقادی راجع به ارتباطشان با دیگر فرقه های مذهبی و دیگر ادیان بهره می گیرند. (پیش از این در یادداشتی در مورد مساله یکی بودن ریشه بنیادگرایی اسلامی نکاتی را ذکر کرده ام.)

حلقه شناسایی و درک ما از تروریسم در جاهایی ناقص است که با سر بر آوردن گروه های تروریستی جدید تکمیل می شود، اما این کامل شدن شناخت ما خیلی دیر رخ می دهد.

کارشناسان تروریسم از ابتدا راجع به جذب نیرو از سوی سازمان های تروریستی از طریق اینترنت صحبت کرده اند، اما شیوه جذب در این سازمان ها، از اینترنت به ارتباطات میان فردی تغییر پیدا کرده است. امکان به عضویت درآمدن در این گروه ها به یک شیوه سازمانی دهی شده و ساختاری ممکن نیست. به دلیل نبود اطلاعات دقیق، شناسایی نیروهای جذب شده در این سازمان ها هم بسیار مشکل است. نیروهای جوانی که به عضویت گروه های تروریستی درمی آیند اغلب وابستگی خاصی ندارند و تلاش می کنند هر چه سریع تر از طریق واسطه هایی که در کشورهای همسایه عراق، یمن و سوریه مستقر هستند، به این کشورها وارد شوند. برخی از گروه های افراطی ترجیح می دهند این گونه افراد را به عضویت خود درآورند، چرا که به راحتی تحت تاثیر قرار می گیرند و می توان آن ها را ترغیب کرد تا دست به عملیات انتحاری بزنند، بدون این‌که به پیامدهای آن فکر کنند.

ابو شهد، یکی از نیروهایی که به عضویت گروه های جهادی درآمده بود و هنگام بازگشت به عربستان دستگیر شد، برخی مسائلی که گروه های تروریستی با آن مواجه هستند را در یک سری اعترافات که از تلویزیون دولتی این کشور پخش شد، فاش کرد. او راجع به ارتباط میان سازمان های اطلاعاتی کشورهای همسایه مناطق درگیری و پهن کردن دام برای جوانان عربستانی مثل خودش نکاتی را مطرح کرد. این سازمان ها پول های هنگفتی به دلال ها می پردازند تا به جذب این جوانان بپردازند. سپس از طریق افرادی که تخصصشان عبور دادن نیروها از مرز است، سفر به عراق آغاز می شود. قبل از آن، تمام وسایل شخصی آن ها را می گیرند و تمامی راه های ارتباطی آن ها را قطع می کنند تا هیچ گاه به فکر بازگشت یا تغییر تصمیم خود نیافتند. به علاوه، به دلایل امنیتی نباید هیچ گونه تفاوت ظاهری میان آن ها و جوانان عراقی وجود داشته باشد.

نیروها با کامیون به مرز منتقل می شوند تا با پای پیاده مسیر دشوار خود به سمت افراط گرایی را طی کنند. آن ها زمانی که به عراق می رسند، مدارک جعلی خود را که نشان می دهند عراقی هستند را دریافت می کنند. با این حال، تفاوت در لهجه، زبان، شکل ظاهری و خصوصا عدم شناخت نسبت به شهرها می تواند آن ها را با دردسر مواجه کند. بسیاری از آن ها پیش از آن که به محل مورد نظر خود برسند، دستگیر می شوند.

برای این که محل اختفای این جوانان کشف نشود، آن ها را برای ماه ها از هم جدا نگهداری می کنند که این مدت ممکن است تا یک سال هم ادامه پیدا کند. این مساله باعث خستگی آن ها می شود و روی وضعیت روانی آن ها تاثیر منفی می گذارد. سپس آن ها را ترغیب می کنند که دست به عملیات انتحاری بزنند. به آن ها گفته می شود که نیروهای امنیتی به زودی به محل اختفایشان حمله می کنند و بهتر است قبل از این اتفاق و پیش از اینکه به دست نیروهای امنیتی بیافتند، دست به یک عملیات بزنند. این جوانان با خود فکر می کنند که مردن و رفتن به سوی حوریان بهشتی بسیار بهتر از سر در آوردن از زندان های مخوف امنیتی است.

مسئله خیلی پیچیده تر از انتقاد صرف از داعش و القاعده است. باید با جدیت تمام این سوال مطرح شود که این اتفاق ها چرا، چگونه و از کدام کانال رخ می دهد.

این مسئله باید به صورت بنیادین انجام شود و تنها در سطح بحث میان نخبگان باقی نماند. برای بررسی مسائلی که طی سال ها از زمان ایجاد شکاف میان جنبش های بنیادگرا و جنبش های اصلاح طلب مذهبی رخ داده، باید تغییرات بزرگی در جامعه، فرهنگ و تفکر جمعی ایجاد شود. استراتژی طولانی مدتی نیاز است که دولت ها، سازمان های رسمی و نهادهای ملی را در بر بگیرد تا با کمک متخصصان، به مطالعه تاثیر مسائل ایدئولوژیک بر جامعه بپردازند.