عکس: رئیس جمهور ایران محمود احمدی نژاد (چپ) و همتای مصری اش محمد مرسی در جلسه افتتاحیه جنبش غیرمتعهد ها – عکس از گتی ایمجز – 30 آگوست 2012

عکس: رئیس جمهور ایران محمود احمدی نژاد (چپ) و همتای مصری اش محمد مرسی در جلسه افتتاحیه جنبش غیرمتعهد ها – عکس از گتی ایمجز – ۳۰ آگوست ۲۰۱۲

سی و چهار سال پیش حکومت مذهبی برآمده از انقلاب ایران، با فرمانی انقلابی و غیر منطبق با منافع ملی ایران روابط خود را با مصر، مهمترین بازیگر وقت در جهان عرب، به یکباره و به طور کامل قطع کرد. علت فرمان آیت الله خمینی برای قطع رابطه با مصر، عادی سازی روابط مصر و اسرائیل و در رتبه ای پائین تر حمایت های قاهره از شاه ساقط شده ایران بود.

اکنون اما به راستی چه چیزی تغییر کرده که ایران اینهمه حریصانه برای برقراری رابطه با مصرکوشش می کند؟ سیاست خارجی مصری که اکنون افسار قدرتش در اختیار اخوان المسلمین است، حداقل در خصوص اسرائیل که عامل قطع رابطه تهران – قاهره بود، تفاوت چشمگیر و بنیادین با دوران محمد انور سادات و حسنی مبارک ندارد.

مرسی همانقدر خود را وفادار به پیمان صلح مصر و اسرائیل، موسوم به کمپ دیوید، نشان می دهد که حسنی مبارک بر وفادرای به آن جدیت نشان می داد. اگر آن انگیزه و عامل اصلی تصمیم تهران برای قطع رابطه با مصر همچنان پا برجاست، پس چرا اینهمه مقامات ایرانی در برابر ترش رویی مصری ها اصرار دارند که دست دوستی بی پاسخ خود را به سمت مصری ها همچنان دراز شده نگه دارند؟

محمد مرسی در کمال نخوت سفری ۴ ساعته به تهران داشت، و شوق و ذوق میزبان از حضور وی را به سردی پاسخ داد و خاری شد در چشم سیاست خارجی ایران. سفر سه روزه مقام ریاست جمهوری ایران به مصر با سه بار حمله به وی توسط شهروندان معمولی همراه شد و البته حاشیه های پررنگ دیدارش با شیخ الازهر.

در حالی که محمود احمدی نژاد در برابر دهها خبرنگار خداوند را به خاطر فرصت دیدار با شیخ الازهر شکر می گفت و بر برادری و دوستی میان شیعه و سنی تاکید می کرد، زمانی که نوبت به صحبت های میزبان رسید، شیخ مشاور تندترین انتقادات را نسبت به ایران مطرح کرد و جلسه مطبوعاتی را به محاکمه ایران تبدیل کرد.

سفر محمود احمدی نژاد به مصر و بر خوردی که مقامات قاهره از خود نشان دادند، برای ایرانی ها تحمل ناپذیر و هضم آن مشکل بود. سقوط جایگاه ایران در منظر جهانی و اتخاذ سیاستهای خارجی غلط و هزینه بار همواره یکی از اصلی ترین موارد اعتراض مخالفین به سیاست خارجی محمود احمدی نژاد بوده است.

بسیاری از ناظران سیاسی ایرانی این پرسش را مطرح کردند که چرا باید به کشوری که چنین برخوردی با ایران دارد و دو بار به رئیس جمهور کشورش لنگه کفش پرتاب می کنند پیشنهاد وام گسترده داده شود؟

اشتیاق تهران برای نزدیکی به قاهره و سفر بی حاصل سه روزه محمود احمدی نژاد، لغو روادید یک جانبه از سوی ایران برای شهروندان مصری و پیشنهاد یک وام چشمگیر به مصر در کنار سردی مصری ها به همین جا ختم نشد. به فاصله کوتاهی پس از این سفر، برخی از چهره های شاخص و معروف ایرانی، نامه ای خطاب به محمد مرسی نوشتند، و بازهم خواستار نزدیکی مصر به ایران شدند.نامه ای که واکنش های بسیاری را در قاهره در پی داشت انگونه که روزنامه دولتی “الجمهوریه” با تیتر درشت و سرخ نوشت : «نامه شما پذیرفتنی نیست.»

مصر به روشنی و به دلایل بسیاری نمی خواهد که در مقطع کنونی با ایران منزوی شده رابطه ای برقرار کند. نزدیکی مصر به کشورهای حاشیه خلیج فارس، همپیمانی پر اهمیت مصر با آمریکا و حساسیت اسرائیل نسبت به نزدیکی قاهره – تهران دست به دست هم داده تا مصر نتواند به ایران نزدیک شود.

شرایط بی ثبات و وخیم داخلی مصر و نیاز این کشور به خاطر جمعی از روابط بیرونی و خارجی اش دست و پای سیاستمداران واقع گرای قاهره را بسته است و در چنین شرایطی آنها قادر به گشودن قفل روابط ایران – مصر نیستند. در چنین شرایطی اما مصر با کارت ایران به بازی سودآوری روی آورده است. این کشور از یکسو با نشان دادن چراغ های سبزی مثل نفس حضور مرسی در تهران و دعوت از ایران برای تشکیل کارگروهی در خصوص بحران سوریه و مواردی از این دست، ایران را به سمت خود ترغیب و گرسنه می کند و همزمان از این طریق کشورهای ثروتمند عرب حاشیه خلیج فارس را حریص تر به تکاپو و سرمایه گذاری بیشتر در مصر وادار می کند و از سوی دیگر با برخورد زننده و سرد با ایران، پیام خاطر جمعی برای تل اویو و واشنگتن ارسال می کند.

مسئولان و مهندسان سیاست خارجی ایران به جای انکه به ریشه اصلی مشکل سیاست خارجی ایران یعنی اجتناب و هراس از گفتگو و مذاکره با دولت آمریکا بپردازند و حصارها را از دستگاه سیاست خارجی و اقتصاد ایران و فشارها را از دوش مردم ایران بردارند دست به دامن سیاست خارجی شده اند که در عمل نمی تواند گرهی از کار فروبسته بحران سیاست خارجی ایران بگشاید.

از سوی دیگر فرض را بر این بگیریم که سفارت تهران در قاهره هم راه افتاد و چند روزی در مقابل رسانه ها این پز داده شود که ایران توانسته یک گام در رفع انزوای بین المللی خود بردارد، با صد گامی که ایران ظرف یکسال اخیر به عقب برداشته است و یا به عبارتی دیگر رانده شده است چه می تواند بکند؟

در شرایط کنونی که ایران و مصر به سر می برند، رابطه با مصر چه خلائی را می خواهد برای ایران پر کند و چه دردی را می خواهد علاج کند؟ مصری که تا گردن غرق در مشکلات اقتصادی و سیاسی، اجتماعی است و در شرایط کاملا بی ثبات به سر می برد چه کمکی می تواند برای ایران باشد؟ یا ایرانی که در روزهای آینده حتی از مبادله و خرید کالا با طلا هم منع خواهد شد، چه کمکی می تواند به مصر کند؟ با شرایط تحریم های گسترده اقتصادی و انزوای سیاسی مگر همین سفارتهای باز ایران در ریاض، آنکارا و دوحه، بازیگران اصلی منطقه، چه کاری از دستشان بر می آید که سفارت ایران در قاهره بتواند به پیش ببرد؟

به نظر می رسد نه آن قطع رابطه ناگهانی و انقلابی به سود منافع ملی ایران بود و نه این هیجان و شتابزدگی برای برقراری رابطه به سود ایران باشد، خصوصا با توجه به واکنش هایی که مصری ها نشان می دهند. اصرارهای بیش از حد تهران برای برقرای رابطه با مصر و واکنش هایی که از قاهره شنیده و دیده می شود بیش از هر چیز به پرستیژ نام ایران و ایرانی لطمه میزند بدون آنکه هیچ منفعت واقعی در شرایط کنونی برای ایران به همراه داشته باشد. تهران با سیاست غلطی که در تعامل با قاهره اتخاذ کرده تنها فرصتی به این کشور برای مانورهای سیاسی و زیر سئوال بردن ایران داده است، کاری که باید متوقف شود. اگر ایران می خواهد از زیر بار فشارها و تحریم و انزوا خارج شود راه آن از قاهره این روزها نمی گذرد.