باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در کنار شاهزاده سلمان بن عبدالعزیز ولیعهد عربستان سعودی - عکس از خبرگزاری فرانسه

باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در کنار شاهزاده سلمان بن عبدالعزیز ولیعهد عربستان سعودی – عکس از خبرگزاری فرانسه

سفر باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده به عربستان سعودی در یکی از دوره های بحرانی اتحادهای استراتژیک خاورمیانه صورت گرفت.

ایالات متحده طی سال ها ستون فقرات امنیتی عربستان سعودی بوده است. این کشور در تجهیز و آموزش نیروهای ارتش، نیروی هوایی، گارد ملی و وزارت کشور عربستان سعودی سرمایه گذاری بسیاری کرده است.

با این حال نمی توان گفت رابطه بین این دو رابطه ای یک طرفه بوده، بلکه هر دو طرف از این رابطه سود برده اند. از بحران نفت در ۱۹۷۳ که پس از جنگ یوم کیپور اتفاق افتاد، سعودی ها بارها از خود انعطاف نشان داده اند تا به واشنگتن یادآوری کنند رابطه بین دو کشور رابطه ای دو سویه است.

رابطه بین ایالات متحده و عربستان سعودی طی سال های اخیر فراز و نشیب زیادی داشته است. اولین شکاف ها در این رابطه در سال ۲۰۱۱ با سقوط حسنی مبارک در مصر رقم خورد. مبارک متحد بسیار نزدیک عربستان سعودی بود اما آمریکایی ها برای حفظ او در قدرت هیچ اقدامی انجام ندادند.

به علاوه، انفعال ایالات متحده در ناآرامی های بحرین، عدم تمایل به اقدام نظامی علیه بشار اسد رئیس جمهور سوریه و ناتوانی همیشگی این کشور در برابر شهرک سازی های اسرائیل در فلسطین از جمله مواردی است که باعث انتقادهای زیادی از سوی ریاض شده اند. تحلیلگران سعودی اکنون به راحتی می گویند که عربستان سعودی «راه خود را در پیش گرفته است» و سیاست هایش را بر اساس منافع خود تعریف می کند و کمتر به نگرانی های غرب توجه می کند.

سعودی ها که احساس می کنند مورد بی اعتنایی آمریکایی ها قرار گرفته اند از اوباما توقع دارند در مورد برخی مسائل به آن ها تعهد دهد که مهم ترین آن ها رابطه کنونی ایالات متحده با ایران است. پر واضح است که عربستان از توافق موقتی موجود با ایران که طبق آن در برابر اقدام حداقلی ایران در تعدیل برنامه هسته ای خود ۷ میلیارد دلار از دارایی های این کشور از تحریم خارج شده ناراضی است.

اختلاف بر سر این موضوع با توجه به انجام مذاکرات مخفیانه بین ایالات متحده و ایران در سلطان نشین عمان، بدون اطلاع عربستان سعودی و حتی اسرائیل، عمیق تر هم شده است. این در حالی است که ایالات متحده به هر دوی این کشورها اعلام کرده بود چنین مذاکراتی در دستور کار قرار ندارند.

سعودی ها با ایجاد کانال دیپلماتیک برای رسیدن به راه حلی برای مسئله هسته ای ایران مخالفتی ندارند. مشکل اصلی در تمایل تصمیم سازان غربی برای ایجاد دیواری چینی بین مسئله هسته ای ایران و دیگر مسائل موجود حول این کشور در منطقه است.

رابرت ملی، متفکر اصلی دولت اوباما در مورد مسائل خلیج فارس، در مصاحبه ای با رادیو NPR ایالات متحده این سوال ها را مطرح کرده است: «آیا اساسا دعوای سنی-شیعه ربطی به ما دارد – یا باید ربطی داشته باشد؟ آیا باید در این جنگ مذهبی جانب کسی را بگیریم؟»

واقعیت آن است که واشنگتن به سرعت در حال از دست دادن علاقه خود برای دخالت در کشمکش های بزرگی است که شانس اعمال نفوذ و تاثیرگذاری در سرنوشت آن ها را ندارد.

رویکرد کنونی ایالات متحده در برخورد با مسئله هسته ایران بدون توجه به موضوع های بزرگ تری که مربوط به قدرت ایران و رقابت های سنی-شیعی و عرب-فارس بین این کشور با عربستان سعودی است، نمی تواند طرفداران زیادی در ریاض پیدا کند.

زمانی که آمریکا باید حمایت خود را نشان دهد، درست الان است. ایالات متحده باید برای راضی کردن سعودی ها، در جنگ سرد منطقه ای که بین عربستان سعودی و ایران در جریان است جانب یکی از طرفین را بگیرد؛ موضوعی که به نظر می رسد ایالات متحده به خصوص اکنون که مذاکرات هسته ای نیز در حال انجام است، تمایلی برای پرداختن به آن ندارد.

سیاست گذاران در ایالات متحده در برابر سوال های پیچیده مربوط به ثبات منطقه‌ای در خاورمیانه، تفاوت های جزئی می بینند اما ریاض شرایط را اینگونه نمی بیند. از دید سعودی ها، نفوذ ایران مستقیما در حال افزایش است؛ لبنان، غزه، سوریه، عراق، کویت، بحرین و یمن مناطقی هستند که به اعتقاد سعودی ها ایران در حال گسترش نفوذ و تغییر موازنه استراتژیک منطقه ای در آن ها است.

غیر از این، موضوع قطر تازه از راه رسیده هم هست؛ کشوری متشکل از «۳۰۰ نفر سکنه و یک شبکه تلویزیونی» که به نظر می رسد سعودی ها را با حمایت از اخوان المسلمین و مخالفت شدید با رژیم جدید مصر، به اندازه کافی مورد آزار و اذیت قرار داده است. بلوای دیپلماتیک فعلی که باعث فراخواندن سفرای عربستان سعودی، بحرین و امارات متحده عربی از قطر شده، درگیری لفظی بین سعودی ها و قطری ها را به دنبال داشته است. قطر تهدید کرده در شواری همکاری خلیج تنش آفرینی خواهد کرد.

اگرچه اختلاف بین عربستان سعودی و قطر هنوز به تقابلی تمام عیار تبدیل نشده، اما اوباما و تیم او را باید کمی به فکر فرو برد. مقر فرماندهی کل نیروهای ایالات متحده در منطقه خاورمیانه در پایگاه هوایی العدید در جنوب غرب دوحه، پایتخت قطر، واقع شده است. آمریکایی ها بار دیگر مجبورند از این میان یکی را انتخاب کنند – چیزی که این بار هم توانایی انجامش را ندارند.

مشکل پیش روی اوباما این است که چطور می خواهد با عربستان سعودی تعامل برقرارکند در حالی که به دیدگاه منطقه ای ریاض اعتقادی ندارد و آن‌گونه که عربستان سعودی می خواهد نمی تواند موضع گیری کند. این در شرایطی است که ایالات متحده تاکید می کند همچنان به روابط امنیتی خود با عربستان و تضمین های امنیتی که به این کشور داده متعهد است. بعید به نظر می رسد که اوباما کاری از پیش ببرد.

از دید تحلیلگران سیاسی در واشنگتن ممکن است انجام سفر اوباما به عربستان خود نشانه ای از دوستی بین دو کشور باشد، چرا که پیش از این تنها سفرهای خاورمیانه ای اوباما در سال ۲۰۰۹ به مصر و سپس در سال ۲۰۱۳ به اسرائیل بوده است. اما برای دولت سعودی، این کمترین چیزی است که می توان برای بازگرداندن روابط به دوره پیش از این انجام داد. از دید سعودی ها، آمریکایی ها آن ها را تقریبا در تمام مسائل مربوط به امنیت منطقه ای مایوس کرده اند. بنابراین این سفر، آن‌قدر هم اختیاری نبوده است.

آینده روابط بین ایالات متحده و عربستان سعودی به نوعی مبهم به نظر می رسد و هر دو طرف ممکن است به این نتیجه برسند که روابط بین آن ها دیگر به سطح دوستی پیشین نخواهد رسید و در عوض، محاسبات سخت ناشی از سیاست مبتنی بر واقعیت (realpolitik) پیش‌ برنده حلقه های ارتباطی باقی مانده خواهد بود.