1440438845225203400

خسارت دردناک در انفجار مأرب؛ چهل و پنج اماراتی، ده عربستانی و همچنین پنج بحرینی در جبهه یمن بودند که جدی بودن تعهد، و واقعیت همکاری در رویارویی با موقعیت های خطرناک در منطقه، که دشواری های آن برای همه رو به افزایش است را تأکید کرد، و با وجود قساوت آن، اما به عنوان کاری بزرگ و مهم باقی می ماند. به نظر من، اهمیت همکاری نظامی و سیاسی خلیجی تنها در پیروز شدن در جنگ نهفته نیست، بلکه مهم تر از آن، در تثبیت مفهوم بازدارندگی است. چرا که با وجود نیروی مشترک، هزینه برای طرف دیگر بسیار بالا خواهد بود.

از زمان به وجود آمدن تغییرات چشمگیر در چشم انداز منطقه ای در سال ۲۰۱۱ ، ما در میان هرج و مرج عظیمی قرار داریم، و این احتمال وجود دارد که برای چند سال آینده ادامه داشته باشد، و در هر صورت خطرات سیاسی، امنیتی و نظامی، برای کل کشورهای منطقه را افزایش خواهد داد.

اگر کشورهای خلیج و متحدان آن ها بخواهند تغییرات را متوقف کنند و از دخالت های خارجی که آن ها را مورد هدف قرار می دهد جلوگیری کنند و جلوی گسترش هرج و مرج را به کشورهای خود بگیرند، این امر، همکاری را بر آن ها تحمیل می کند. هزینه این کار تنها بر کشورهایی که از خود دفاع می کنند گران نخواهد بود، بلکه این هزینه برای دشمنانشان نیز گران خواهد بود.

نوسانات منطقه، نتیجه مستقیم فروپاشی هایی است که پس از انقلاب های آن سال، و هرج و مرجی که به دنبال داشت و تا کنون نیز ادامه دارد به وجود آمد. همچنین به علت اختلافات منطقه ای ایران بر علیه خلیج است. همچنین بر اساس درگیری های داخلی در یک کشور است؛ مانند اخوان بر ضد دولت در مصر، شورش حوثی و صالح رئیس جمهور برکنار شده بر ضد دولت مشروع در یمن، مخالفان بر ضد رژیم اسد در سوریه، مقابله دولت لیبی در برابر گروه های مخالف و مسلح، و دفاع دولت مرکزی از خود در عراق. البته عوامل دیگری نیز وجود دارد، از جمله پیدایش سازمان داعش با «القاعده» به عنوان قدرتی برای بر هم زدن ثبات منطقه در سوریه و عراق و یمن و لیبی و همسایگان آن ها.

حرمت مرزهای ترسیم شده عملاً سقوط کرد، و دیگر قوانین پذیرفته شده در درگیری ها مورد احترام قرار نمی گیرد. برای کشورهای منطقه گزینه فاصله گرفتن ، آن گونه که سابق بر این امکان پذیر بود، باقی نمانده است. گزینه های آن ها کم شده است، که برجسته ترین آن ها دفاع از خود است؛ همان طور که در مورد عربستان سعودی و دوستان خلیجی آن در یمن اتفاق افتاد. همان طور که برای ترکیه در قبال سوریه، و مصر در برابر لیبی اتفاق افتاد. و یا با کشیدن پرچین و حصاری دائمی در برابر خطرات و جنگ هایی که بسیار محتمل است، مانند کاری که اردن در دو جبهه خود با عراق و سوریه انجام می دهد. یک عامل کلیدی دیگر را نیز اضافه می کنیم، که دخالت مستقیم و قابل توجه نظامی ایران، برای اولین بار در تاریخ مدرن این کشور است، که در آن دو جنگ خارجی را در دو کشور عربی، یعنی عراق و سوریه، انجام می دهد. همچنین نباید از اهمیت بحران های انسانی میلیون ها نفر از ساکنان این چهار کشور، سوریه و عراق و یمن و لیبی، بکاهیم.

تصویر نشان دهنده منطقه ای است که برخی قدرت ها در نبردهایی تقریباً همه روزه در چندین جبهه بر سر آن می جنگند، و بیست و چهار ساعته و در تمام طول سال آماده باش نظامی وجود دارد. تمامی این ها برای کشورها، ارتش ها، مردم و منابع مالی دولت خسته کننده است. هدف من این است که بگویم واقعیت موجود، همان گونه که در حال حاضر وجود دارد، اهمیت همکاری و نشاط داشتن آن را تحمیل می کند.

همکاری نظامی و سیاسی عربستان سعودی و امارات، به درجه ای رسید که در تاریخ شورای همکاری بی نظیر است، و اوج آن در جنگ یمن است، که نباید خطرات و مشکلات آن را دست کم بگیریم. با ورود نظامی قطر در جبهه یمن، و پیش از آن بحرین، می توان قدرتی چندگانه تأسیس کرد که قادر به رویارویی و دفاع از خود و از منافع خود، برای بعد از یمن باشد. این اولین باری است که همکاری بدون صف گرفتن در پشت یک قدرت بزرگ انجام می شود، همانطور که در مورد جنگ آزاد سازی کویت در بیست و پنج سال پیش صورت گرفته بود. نمی خواهم در به تصویر کشیدن آن اغراق کنم و آن را به عنوان نیرویی که قادر است نقشه منطقه ای را تغییر دهد یا می تواند جلوی هرج و مرج را در منطقه بگیرد جلوه دهم. زیرا این کار دشواری است، اما این نیرویی است که قادر به دفاع از مرزها و منافع ارشد خود است. علاوه بر این قدرت مجموعه کشورهای خلیج، در روابط گستره دیپلماتیک و نفوذ اقتصادی آن است.