استفان هارپر نخست وزیر محافظه کار کانادا

استفان هارپر نخست وزیر محافظه کار کانادا

این اتفاق در جریان سفر جان بیرد، وزیر خارجه این کشور به روسیه اعلام شد. وی زمانی خبر تعطیلی سفارت کانادا را اعلام کرد که آخرین دیپلمات کانادایی از ایران خارج شده بود. گذشته از اعلام قطع روابط کانادا با ایران در روسیه که به تلقی بسیاری ، به منزله انتقاد از روسیه هم بود که سیاست های حمایت آمیز خود را نسبت به ایران و سوریه ادامه داده، مفاد بیانیه وزارت امور خارجه کانادا حول چند محور زیر بود:

۱- قطع روابط دیپلماتیک دو کشور
۲- دیپلمات های ایرانی “عنصر نامطلوب” هستند
۳- ایران به حفاظت از دیپلمات های خارجی دراین کشور توجه نمی کند
۴- کانادا دولت ایران را مهم‌ترین تهدید برای صلح جهانی و امنیت دنیا می‌داند
۵- ایران به طور فزاینده‌ای کمک‌های نظامی در اختیار بشار اسد در سوریه قرار می‌دهد
۶- ایران به طور مرتب اسرائیل را تهدید می‌کند؛ دست به لفاظی‌های نژادپرستانه و ضدنژاد سامی می‌زند و نسل‌کشی را تهییج می‌کند
۷- ایران، به گروه‌های تروریستی پناه می‌دهد و از آنها حمایت مالی می‌کند
۸- مسأله هسته‌ای ایران و عمل نکردن ایران به قطعنامه‌های شورای امنیت

دلیل اصلی؟

نکته قابل توجه اینکه بسیاری معتقدند در این بیانیه صرفا به مجموعه ای از موضوعات مورد اختلاف ایران و کانادا اشاره شده، اما نهایتا دلیل خاصی برای قطع روابط اعلام نشده است. در کنار موارد پیش گفته، بعضی نیز به عوامل دیگری مانند نقض حقوق بشر در ایران با استناد به زندانی شدن برخی شهروندان ایرانی – کانادایی در ایران و از آن مهمتر احتمال حمله نظامی اسرائیل علیه ایران به عنوان دلایل ناگفته برای قطع روابط کانادا با تهران، اشاره می کنند.

سناریوی احتمالی که هم در ایران و هم در کانادا مورد توجه قرار گرفته احتمال حمله نظامی اسراییل و امکان تهدید سفارت کانادا و دیپلمات ها به دنبال حمله احتمالی به ایران است که این کشور بر اساس خطری که مشاهده کرده دیپلمات های خود را از ایران خارج و سفارت خود را تعطیل کرده است.

البته این ایراد بر این ادعا باقی است که در صورت درست بودن این علت، نیازی به قطع رابطه دو کشور و اولتیماتوم برای خارج شدن دیپلماتهای ایرانی از کانادا نبود و امکان خارج کردن دیپلماتهای کانادایی از ایران در شرایط خطر احتمالی وجود داشت.

سالهای پر تنش

با گذشت نزدیک به شش دهه از آغاز روابط ایران و کانادا، روابط دو کشور افت و خیزهای فراوانی را شاهد بوده است. شاید بتوان گفت به جز دوره اول ریاست جمهوری محمد خاتمی، در بقیه سالهای پس از انقلاب، روابط دو کشور با تنش فراوان و در برخی سالها با قطعی روابط همراه بوده است.

با وجود این قتل زهرا کاظمی خبرنگار ایرانی- کانادایی در تیرماه ۱۳۸۳- نقش مهمی در سرد شدن روابط دو کشور پس از بهبود نسبی روابط در دوران خاتمی، که با شعار اعتماد سازی و تنش زدایی سیاست خارجی خود را سامان داده بود، تا به امروز دارد. سوژه ای که اگر با تدبیر مسئولین قضایی و سیاسی ایرانی رفع و رجوع شده و به جای ارتقای سعید مرتضوی، عامل اصلی این حادثه که توسط کمیسیون اصل نود مجلس ششم بعنوان متهم اصلی معرفی شد، با او برخورد جدی می شد، روابط دو کشور امروز تا این حد متزلزل و مبتنی بر بی اعتمادی نبود.

از آن پس بحث نقض حقوق بشر در ایران یکی از محورهای اصلی سیاستهای اعتراضی کانادا نسبت به ایران بود و این کشور پیشتاز اقدامات مهمی در محکوم کردن ایران در مجامع بین المللی شد.

حلقه ای از یک منظومه

تردیدی نیست که رفتار کانادا در مورد قطع روابط با ایران را نمی توان جدا از نگاه و رویکرد کلی غرب در قبال ایران در جهت انزوای بیشتر این کشور در عرصه بین المللی دانست.

کانادا در همان جهتی اقدام کرد که آمریکا سی سال قبل، پس از حمله به سفارت این کشور و بریتانیا حدودا یک سال پیش، بعد از حمله جمعی به سفارت بریتانیا در تهران انجام دادند، با این تفاوت که اگر دو کشور یاد شده بهانه ای مثل تسخیر سفارت خود که به منزله خاک یک کشور در کشور میزبان تلقی می شود، برای قطع روابط داشتند که می توانست مورد قبول افکار عمومی قرار بگیرد، کانادا بدون دلیلی که حتی بتوان آنرا برای شهروندان خود در شرایط فعلی برای تعلیق روابط، قایل پذیرش دانست، اقدام به قطع رابطه کرد . هرچند بعید نیست که در ماههای پیش رو کشورهای دیگری نیز به تعلیق یا کاهش روابط دیپلماتیک خود با ایران اقدام کنند.

خصومت سطحی؟

در عرصه بین المللی، کشورها، حتی زمانی که با یکدیگر اختلاف جدی دارند، سعی می کنند از قطع رابطه حتی الامکان بپرهیزند و در قالب روابط متقابل، از هر مجالی برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند؛ از همین رو قطع رابطه بدون دلیل موجه، امری غیر معمول و نامعقول در عرصه دیپلماسی تصور می شود.

جان ماندی ، سفیر پیشین کانادا در ایران که تا پنج سال پیش به این سمت اشتغال داشت، در مقاله ای منتقدانه نسبت به اقدام دولت متبوعش در این زمینه در نشریه گلوباندمیل می نویسد:

“هیچ کشوری روابط دیپلماتیک خود را با خصومتی سطحی متوقف نمی کند. این اقدام به این معنی است که احتمال دیالوگ در آینده از بین رفته است. باوجود اینکه کانادا بازیگری بزرگ در عرصه مذاکرات بین المللی با ایران نیست، اما تصمیم اخیر برای قطع روابط دیپلماتیک ، کانادا را به طور کامل از بازی خارج کرده است. اقدام کانادا حضور ما را در زمین ایران به صفر رسانده است. ما دیگر توانایی برقراری ارتباط مستقیم با دولت ایران را نداریم. همچنین دیگر دیپلمات های کانادایی تحولات سیاسی در ایران را دنبال نکرده و نمی توانند از ارتباط های محلی و اطلاعات برای برآورد سیاست ایران در قبال جهان خارج استفاده کنند…دیپلماتهای ما دیگر نمی توانند از حقوق شهروندان کانادایی در ایران حفاظت کنند. در حال حاضر تعدادی شهروند کانادایی در زندان های ایران هستند و دو نفر از آنها نیز تا کنون فوت کرده اند. اینک کانادا نیز مانند ایالات متحده و انگلیس باید از کشور های دوستی که همچنان پایگاه خود را در ایران حفظ کرده اند برای حفاظت ار منافع خود و شهروندانش در این کشور استفاده کند…”( دیپلماسی ایرانی)

غافلگیرکننده یا قابل پیش بینی؟

البته اقدامات و اظهارات دولتمردان کانادایی طی ماههای گذشته، نشان می دهد که اقدام کانادا فی البداهه و دفعتا صورت نگرفته و این کشور مدتیست که تصمیم به قطع روابط دیپلماتیک با ایران داشته است، ولی این موضوع نه فقط مورد توجه دولتمردان ایرانی در حوزه روابط خارجی قرار نگرفت، بلکه حتی مراکز تحقیقاتی نیز نسبت به سیگنالهای ارسال شده و اقداماتی که از سوی کانادا انجام گرفت، کاملا بی توجه بودند و همین امر موجب شد که اکثرا آنرا اتفاقی آنی و غافلگیرکننده تلقی کنند و در تحلیل علت آن، صرفا به موفقیت ایران در برگزاری اجلاس غیرمتعهدها و خشم دولتمردان کانادایی نسبت به خروج ایران از انزوا و تلاش آنها برای کم رنگ کردن دستاوردهای ایران در این اجلاس اشاره کنند.

برخی اقدامات کانادا طی ماههای گذشته که درصورت تحلیل و پی گیری دقیق آنها، می شد از شدت غافلگیری این اتفاق کاست، بشرح زیرست:

دهم اردیبهشت ماه (۳۰ آوریل) کانادا بخش صدور ویزا در سفارت خود در تهران را تعطیل کرد. و صدور ویزا برای ایرانیان در سفارت کانادا در آنکارا و ابو ظبی انجام می شد.البته در آن زمان دلیل این موضوع کاهش هزینه ها اعلام شد.

دو ماه پیش اظهارات رایزن فرهنگی کانادا با واکنش شدید دولتمردان کانادایی مواجه شد. حمید محمدی، رایزن فرهنگی ایران در کانادا در مصاحبه‌‌ای گفته بود:” ایرانیان مقیم کانادا، باید از همان جایی که زندگی می‌کنند، به کشور خود خدمت کنند … نسل دوم ایرانیان مقیم کانادا، در مناصب گوناگون کانادا، نفوذ فراوانی دارند.”

در همان زمان مقامات وزارت خارجه کانادا، بشدت به این گفته رایزن فرهنگی ایران حمله و آنرا به منزله عضوگیری از ایرانیان مقیم کانادا تلقی کرده و گفته بودند از آنجا که ایرانیان مقیم کانادا، اقوام بسیاری در تهران دارند، ممکن است از این راه مورد بهره‌برداری ایران قرار بگیرند.

در اتفاقی دیگر، کانادا حساب های برخی از ایرانیان مقیم کانادا را مسدود کرده بود. در ۳۱ ژانویه ۲۰۱۲ دولت کانادا در حمایت از تحریم‌هایی که اتحادیه اروپا علیه ایران اعلام کرد، اقدام به وضع تحریم‌های جدید علیه ایران تحت عنوان «اقدامات قانونی اقتصادی» کرد. در پی آن برخی بانک‌های این کشور برای اجرای «قانون اقدامات اقتصادی ویژه»، حساب برخی از مشتریان خود را بستتند و علت آن را ممنوعیت مراوده و خدمات رسانی مالی به ایرانیان یا هر ایرانی مرتبط با دولت ایران ـ بنا به خواست دولت فدرال ـ عنوان کردند.

دولت کانادا همچنین محدودیت هایی در بحث روادید دانشجویان ایجاد کرد.

همه این مسائل مقدماتی بود که نشان می دهد اقدام جدید دولت کانادا نمی توانست بدون محاسبه و بی برنامه قبلی باشد.

سخنگوی وزارت خارجه ایران، در واکنش به قطع روابط، بعنوان اقدامی همسو با اسراییل و کشورهای غربی ، در کنار اشاره به دستاوردهای اجلاس عدم تعهد در تهران و نارضایتی کانادا از آن، گفت “دولت افراط گرای آقای هارپر در کانادا سابقه اقدامات دیگری در دشمنی با ایران را داشته و سابق بر این، نیز برای انجام تحریم های غیر قانونی و یکجانبه بر علیه بانک مرکزی و بانک های ایران پیشقدم بوده و در ایجاد اختلال در انجام خدمات کنسولی به اتباع کشورمان اقدام کرده بود و نسبت به بستن حساب های اتباع ایرانی تلاشی را به عمل آورده بود، این اقدام دولت کانادا نشانگر آن است که سیاستمداران دولت فعلی کانادا با تبعیت از برخی کشورهای غربی و همین طور سیاست های رژیم صهیونیستی منافع ملت کانادا را در جهت دستیابی به اهداف سیاسی تحمیلی قربانی می کنند..”

فرضیه بدبینانه ای که می شود در انتها عنوان کرد، تلاش جدیدیست که برای تنگ تر کردن فضا برای ایران در عرصه بین المللی در جریانست. بعبارتی به موازات تحریم های اقتصادی همه جانبه که بیش از پیش فشار خود را بر مردم ایران وارد آورده است، قطع روابط سیاسی نیز از جانب دیگر به جریان افتاده است. با انجام این حرکت بموازات تحریم، اتفاقا دولتهای غربی فشار اصلی را بر مردم ایران از زاویه ای دیگر ایجاد می کنند تا شاید با این اقدامات، خواسته نهایی خود را برای تغییر نظام در جهت منافع خود عملی سازند.