پرچم لبنان-عکس تزیینی-آسوشیتدپرس

پرچم لبنان-عکس تزیینی-آسوشیتدپرس

در نتیجه تحرک عربستان سعودی علیه «حزب الله» لبنان، برخی ها گمان می کنند که لبنانی ها از حزب الله راضی هستند و یا همدست حزب هستند. آیا واقعاً چنین چیزی درست است؟

کسی که رفیق الحریری را ترور کرد را به یاد می آوریم. همان گونه که محققان بین المللی ثابت کردند، افرادی از «حزب الله» بودند. الحریری را به قتل رساندند همان گونه که برخی دیگر از شخصیت های لبنانی که جرأت یافته و با اردوگاه ایران، یعنی حزب الله و رژیم اسد، مقابله می کردند را کشتند. وزیرانی مانند محمد شطح و باسل فلیحان را کشتند، و از فرماندهان ارتشی نیز سرلشکر فرانسوا الحاج را کشتند. وسام الحسن، یکی از مهم ترین مسؤلان امنیتی ، که تمام اعضای «حزب الله» را تحت نظر داشت را کشتند. سرهنگ وسام عید را هم به همین دلیل کشتند. اندیشمندانی مانند جورج حاوی را کشتند. سمیر قصیر یکی از نویسندگان بزرگ را کشتند. جبران توینی سردبیر روزنامه «النهار» که از مهم ترین روزنامه نگاران بود را کشتند چون مقالاتی بر ضد اسد و «حزب الله» می نوشت و خواستار عقب نشینی نیروهای سوری بود و علی رغم تهدیدها به نوشتن ادامه می داد.

خانم می شدیاق مجری تلوزیونی، از طریق صفحه تلوزیون استقلال لبنان در تصمیم گیری را مطالبه می کرد، و آن ها یک بسته مواد منفجره زیر خودروی او قرار دادند و با وجود این که از مرگ نجات یافت اما یک دست و یک پای خود را از دست داد و برای همیشه معلول شد. با این حال هنوز هم بر موضع خود ثابت است و به نقد آن ها ادامه می دهد.

هنگامی که شبه نظامیان حسن نصر الله شش سال پیش مناطق سنی نشین را در بیروت غربی اشغال کردند و بسیاری از ساکنان آن ها را کشتند و املاک آن ها را ویران کردند، ولید جنبلاط رهبر دروزی ها برای همبستگی با آن ها، بر ضد «حزب الله» قرار گرفت، و شبه نظامیان حزب الله به مناطق کوهستانی حمله کردند و در آن نبردها نزدیک به ۴۶ نفر از دروزی ها را کشته و ۱۲۳ نفر را زخمی کردند. شجاع ترین کسی که در مقابل «حزب الله» ایستاد، سمیر جعجع بود که حتی پس از آزاد شدن تا به امروز با رژیم اسد و حزب الله مقابله می کند. در میان شیعیان آنجا، برخی جوانان جرأت کرده و در اعتراض به دخالت های حزب الله در سوریه در برابر سفارت ایران در بیروت تظاهرات کردند، و برخی از افراد حزب الله به آن ها حمله کرده و در برابر چشمان آن ها رهبرشان هاشم سلیمان را به ضرب گلوله کشتند.

به همین علت نباید گفت که لبنانی ها تلاش نمی کنند در برابر قدرت ایران بایستند، اما حزب الله قدرت کوبنده ای دارد که آن را به نام مقاومت اسرائیل ساخت. دروغی که آن زمان عرب های ساده لوح آن را باور می کردند.

علت این بازنگری تاریخی سیاسی، ادغام کردن میان تمام لبنانی ها و حزب الله است. اکثریت ملت لبنان آرزوی رهایی از حزب ایران را از لحاظ فکری و نظامی دارند، که این امر به دلایل داخلی بستگی دارد و هیچ ارتباطی با عربستان سعودی و یا سوریه ندارد. آن هم برای این که زندگی بر آن ها تنگ آمده و به علت مهاجرت صدها هزار نفر و فرار سرمایه گذاران نگران هستند.

سخت است که از ملت لبنان بخواهیم با ایرانی ها و حزب آن ها مقابله کنند و در عین حال هیچ قدرت خارجی آمادگی پشتیبانی از آن ها را نداشته باشد، همان گونه که برای ملت سوریه اتفاق افتاد و رها شدند تا به تنهایی کشته شوند.

موضع عربستان سعودی نسبت به پس گرفتن حمایت از ارتش لبنان توجیه شده است، زیرا هدف آن تقویت نهادهای دولتی در برابر سازمان های افراطی مانند حزب الله و همچنین داعش بود، اما پس از آن مشخص شد که ارتش به عنوان خط مقدم در جنگ علیه سوری ها به کار گرفته می شود و روشن شد که فرماندهان ارتش چاره ای ندارند. تصمیم ریاض حکیمانه بود زیرا حزب الله را هدف قرار داد. همچنین متوقف کردن پروازهای عربستان سعودی به بیروت و درخواست از شهروندان عربستانی برای ترک لبنان و قرار دادن برخی از شرکت ها و افراد وابسته به حزب الله در لیست سیاه، تمامی این ها تصمیمات توجیه شده ای در برابر شدت گرفتن تنش میان ایران و نماینده آن «حزب الله» بود، به ویژه پس از آن که برنامه ریزی برای ربودن یک هواپیمای عربستانی در فلیپین کشف و خنثی شد.

اما گمان نمی کنم که عربستان سعودی از حمایت نیروهایی که با «حزب الله» مقابله می کنند دست بکشد، و یا از معامله با لبنانی هایی که ارتباطی با حزب نداشته باشد جلوگیری کند. ما در مرحله ای هستیم که به گمان من عربستان سعودی حمایت از تمامی جبهه هایی که با ایران و متحدانش مقابله می کنند را افزایش می دهد، از جمله لبنان و حتی در داخل ایران از نیروهای مخالف را حمایت می کند اما از مناطق تنش عقب نشینی نمی کند.