لوگوی توییتر - رویترز

لوگوی توییتر – رویترز

حتی پس از پایان کارم در آخرین شغلم در شبکه خبری العربیه این پرسش ها ذهن من را به خود مشغول کرده: آیا ما اطلاعات مورد نیاز مردم را اختیارشان قرار می دهیم؟ آیا کمکشان می کنیم که طرز تفکر و دیدگاه های خود را داشته باشند؟ این پرسش ها به بی طرفی بر می گردد و پرسشی دیگر که به کرات پرسیده شده: آیا رسانه های جدید هرج و مرج بیشتری ایجاد می کنند یا مانعی بر سر آزادی های بزرگ تر است؟

بی طرفی یا عدم تعصب در رسانه ها حرکتی بسیار دشوار است و من تلاش کردم که دیدگاه های من در مسیر کارم تحمیل نشود و بالعکس. به نسبت ساده است که اجازه ندهم که کارم بر دیدگاه و طرز فکرم تاثیر بگذارد اما نمی توانم این ادعا را برای تاثیرگذار نبودن دیدگاه و طرز فکرم بر کارم بیان کنم، به ویژه آن که طرز فکر و دیدگاه ها بر ما چیره هستند و ما را هدایت می کنند.

هنگامی که بیشتر از ده سال پیش الشرق الاوسط را ترک کردم تا سمت مدیر عاملی کانال خبری العربیه را به عهده بگیرم، اولین تصمیمی گرفتم این بود که ستون ثابت هفتگی خود را از العربیه حذف کردم و در هیچ کدام از مناظره ها شرکت نکردم. به نظرم این داشتن ستون ثابت و شرکت در مناظره ها اعمال نظر از سوی من به شمار می رود و این خلاف باورهای من بود.

از لحاظ حرفه ای، برداشتن چنین گام هایی خیلی ساده بود. اگرچه این بدان معنا بود که هنگام تنظیم اخبار باید طرز تفکر خودم را زندانی می کردم. من بر این باورم که فاصله احساسی از کارم تاثیر مثبتی در کارم در جهات مختلف داشت.

از وقتی که از دانشگاه در رشته خبرنگاری فارغ التحصیل شدم، همیشه با افراد با تجربه تر از خودم در تعامل بودم. همین امر باعث شد که همواره تلاش کنم تا طرز تفکرم را از حرفه ام جدا نگه دارم و ادعایی هم ندارم که همیشه در این راستا موفق بودم.

پس از سال ها کار کردن در حوزه رسانه اعتراف می کنم که تهیه و تنظیم «خبر صرف» و «کار رسانه ای خالص» چیزی بیشتر از یک تئوری نیست. این نتیجه گیری دلایل خود را هم دارد. اول آن که تقریبا همه ما طرز تفکر خود را داریم؛ آن هایی که از خود ایده ای ندارند تنها مطیع صاحبان اندیشه هستند. دوم آن که، درست است که گزارش واقعیت ها وظیفه ما است اما باید این را هم در نظر گرفت که حقیقت چهره های متعددی دارد.

امروز، اصحاب رسانه حق آن را دارند که خود را جدا از بقیه ببینند. در گذشته خیلی معمول بود که اگر کسی ایده ما را نمی پسندید یا خبری که ما منتشر می کردیم به مزاقش خوش نمی آمد، سنگی به سوی ما پرتاب می کرد. این به آن خاطر بود که در گذشته رسانه ها انحصاری و تک قطبی عمل می کردند.

اما امروز دیگر این چنین نیست. امروز همه خود رسانه هستند. میلیون ها نفری در که سطح جهان یک موبایل به دست دارد در واقع همکار ما است و با ارسال اخبار و اظهار نظر درباره وقایع روز و همچنین نظر دادن درباره جامعه این روند را پا به پای ما طی می کند. رسانه دیگر در انحصار خبرنگاران و زیر سلطه صاحبان رسانه نیست.

با بیشتر شدن گستره آزادی های مردم، رنج های آنان هم زیاد شده که خیلی هم طبیعی و در عین حال منفی است. چنین بار مسئولیتی بر دوش مردم سنگین است و آن ها هم باید در ازای انتقال داده ها چنین مسئولیتی را حس کنند. با چنین حس مسئولیتی، قانون هم تغییر کرده، دادگاه هایی تشکیل شدند و زندان ها برای اظهار نظرهای بی جا یا اطلاعات غلط جا باز کردند.

همه چیز تغییر کرده و حتی نقش ها هم برعکس شدند. در گذشته ما منبع اخبار بودیم و اما امروز مردم منبع اخبار هستند. در گذشته ما روزنامه خوان ها و مخاطبان تلویزیون ها را دریافت کننده اخبار می نامیدیم. اما امروز آن ها شرکای ما در رسانه ها هستند. آن ها اخبار را انتخاب می کنند، کپی یا پرینت می کنند، اسکن می کنند و برای دوستان خود می فرستند، اخبار را ویرایش می کنند؛ در واقع همه ما اصحاب رسانه ای هستیم و تنها تفاوت ما در ساعت های کاری و میزان همکاری هایمان در رسانه است.

در کنار همه این ها، این پرسش ها هم مطرح می شوند: چه بر سر خبرنگاری «مسئول» آمد؟ آیا این «مسئولیت» با ورود میلیون ها نفر به این عرصه از میان رفته است؟

با وجود آن که عبارت «رسانه مسئول» واژه ای است که معنی آن به اشکال مختلف پنهان و آشکار شده است. همیشه از این عبارت برای استعاره ای برای سانسور استفاده شده و اما اینک که سد شکسته و سیل اطلاعات همه جا را فراگرفته، این عبارت جایگاه ویژه ای پیدا کرده است.

سانسور به طور عموم ارزش خود را از دست داده و آن چه که به واسطه سانسور در رسانه های عمومی منتشر نمی شود، به سادگی در شبکه های اجتماعی و وبسایت و یوتیوب منتشر می شود. آن چه که در روزنامه ها چاپ نمی شود، به سادگی از طریق ایمیل بین همه دست به دست می چرخد. در رسانه همیشه می توان مخاطب یافت.

در عین حال ترس آنانی که در رسانه های سنتی، نظیر روزنامه و تلویزیون، کار می کنند از آینده و سلطه فن آوری های روز بر رسانه ها اغراق آمیز است. این فن آوری ها نمی توانند به سادگی رسانه های سنتی را کنار بگذارند. در واقع من مطمئنم که این رسانه ها هستند که از فن آوری استفاده می کنند تا کیفیت خود را بالا ببرند.

نظر من بر پایه تجربه شخصی خودم است. اما آن چه من دریافتم آن است که همان شبکه اجتماعی که روزی خنجر سمی رسانه ها به شمار می رفت، امروز در خدمت رسانه ها است.