عبدالعزیز بن عبدالله بن عبدالعزیز، معاون وزیر امور خارجه عربستان سعودی (راست) در دیداری در بحرین – 25 نوامبر 2013 (عکس از آسوشیتد پرس)

عبدالعزیز بن عبدالله بن عبدالعزیز، معاون وزیر امور خارجه عربستان سعودی (راست) در دیداری در بحرین – ۲۵ نوامبر ۲۰۱۳ (عکس از آسوشیتد پرس)

مذاکرات بین ایران و کشورهای ۱+۵ (پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و آلمان) با سال ها هیاهو، بده-بستان و متهم کردن طرف مقابل به حیله گری همراه بوده است. برنامه هسته ای ایران همچنان نقطه بحث و جدل جامعه بین المللی، سیستم حقوق بین الملل و دولت هایی خواهد بود که خواستار محدود کردن آن یا به طور کلی برچیدن آن هستند.

ادامه برنامه هسته ای ایران می تواند برآورد قدرت نظامی این کشور را افزایش داده و آن را در میان مؤثرترین قدرت های منطقه جا دهد. به علاوه، مذاکره با دولت ایالات متحده به ایران این امکان را می دهد که جزئی از برنامه ای باشد که آمریکایی ها برای کل منطقه ترتیب داده اند تا بتوانند به صورت یک جانبه امنیت اسرائیل را تامین کنند.

توافق بین تهران و کشورهای ۱+۵ – که جزئیات آن کاملا منتشر نشده – به نوبه خود به نوعی «همکاری» هر چند محدود بین ایران و ایالات متحده منجر شده است. با این حال، اختلافات موجود در توافق را باید مورد بررسی دقیق تر قرار داد تا بتوان مرزهای این بازی ژئوپولتیک و نظامی را دریافت. نکته مهم این است که توافق مذکور برای حل کشمکش غیرمستقیم موجود نبود، بلکه اقدامی بود برای به رسمیت شناختن حق ایران در ادامه غنی سازی و استفاده از رآکتورهای اراک و نظنز. مدت زمان شش ماهه مشخص شده را نمی توان فاز آزمایشی توافق دانست بلکه وقت اضافه ای بود برای رسیدن به توافقی جدید – یا شاید هم وقت اضافه ای برای ایالات متحده تا بتواند زمان کافی برای متقاعد کردن متحدان عربی و اروپایی خود داشته باشد.

طبق گزارش های آژانس های خبری، اخیرا وزیر امورخارجه فرانسه لوران فابیوس در مقر آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین حاضر شد تا امور جاری را ارزیابی کند. این اتفاق نشان از آن دارد که اروپا – به جز آلمان که طبق توافق های پیشین نمی تواند بخشی از مذاکرات باشد – بازیگر فعال مذاکرات نبوده و بیشتر یک شنونده و ناظر بوده است. احتمالا پس از اینکه توافق های میان واشنگتن و تهران علنی شود، تاثیر مهمی بر شرایط منطقه خاورمیانه خواهد گذاشت. این موضوع بدون شک تاثیر مستقیمی بر بدتر شدن اوضاع در عراق، سوریه، فلسطین و لبنان خواهد داشت. لبنان در بحرانی مربوط به قانون اساسی خود گرفتار شده که باعث تاخیر در انتخاب رییس جمهور شده و روند کار نهادهای دولتی را مختل کرده است.

حتی اگر ایران بتواند نگرانی های کشورهای غربی را که سال ها است مطرح شده برطرف کند، نگرانی های کشورهای عربی، خصوصا کشورهای همسایه جنوبی ایران، همچنان باقی خواهد ماند. توافق نهایی می تواند به عنوان ابزاری برای کم کردن دامنه تهدید کشمکش های مختلف منطقه ای – خصوصا اکنون که درگیری های شیعه و سنی افزایش پیدا کرده و به یک رویارویی آشکار تبدیل شده – مورد استفاده قرار گیرد. این نوع درگیری ها به نفع هیچ کس نخواهد بود چرا که نقاط قوت امروز ما ممکن است روزی در آینده به نقاط ضعف ما تبدیل شود. این مساله در عراق عینیت پیدا کرده است. درگیری های عراق از خصومت میان دولت و مخالفان با رگه هایی از فرقه گرایی آغاز و به یک کشمکش گسترده با بازیگران متعدد منتهی شد. این مساله باعث افزایش نگرانی ها در جامعه بین المللی شده و این ترس وجود دارد که درگیری ها به جنگی بی پایان منجر شود.

گفت و گوهای میان ایران و کشورهای ۱+۵ در طول زمان خصوصیات فنی به خود گرفته اما در صورتی که دیگر زوایای مساله را هم در بر نگیرد، نمی تواند به یک توافق نهایی جامع منجر شود. رویکردهای متفاوت نسبت به ابعاد مختلف برنامه هسته ای ایران همچنان در گفت و گوها، چه در سطح فنی و چه در سطح دیپلماتیک، نمایان است. حرکت به سمت حقوقی کردن موضوع پس از تصمیم شورای امنیت و دیگر نهادهای سازمان ملل که مجری توافق هستند صورت گرفت و چارچوب های حقوقی لازم برای شرایط آن تعیین شد. توافق هسته ای در حال حاضر صرفا یک سند سیاسی است و تا به امروز به یک سند بین المللی لازم الاجرا تبدیل نشده است. توافق ۲۳ نوامبر ۲۰۱۳ به این دلیل «تاریخی» دانسته شد که بر سر مواد اصلی آن اجماع صورت گرفت و اختلافات را به مسیر مذاکره سوق داد.

آن هایی که دانش سیاست بین الملل دارند می دانند که موضوع مذاکرات هسته ای با ایران تنها گزینه ایالات متحده برای موفقیت در منطقه است؛ با این امید که اذهان را از دو جنگ ناموفقی که داشته منحرف کند. این جنگ ها برای مردم آمریکا که شاهد سقوط رشد اقتصادی، افزایش بی کاری و افزایش میزان بدهی های کشورشان هستند، نتیجه مثبتی به دنبال نداشته است.

با توجه به اختلافات موجود در مذاکرات میان ایران و ۱+۵ می توان چنین نتیجه گرفت که در واقع این مذاکرات، مذاکره بین ایران و ایالات متحده است. این گفت و گو فرصت خوبی برای این دو است تا در مورد چشم انداز سیاسی منطقه آشوب زده خاورمیانه و مرزهای سیال آن به مذاکره بپردازند. بدتر شدن شرایط برای ایالات متحده در بحران های متعدد منطقه ای، این کشور را ناچارا به چرخش به سمت ایران به عنوان یک شریک منطقه ای سوق داده است.

البته این بدین معنی نیست که توافق مذکور به نقشه راه جامعی منتهی خواهد شد که ایران را به یک شریک قابل اعتماد برای ایالات متحده تبدیل خواهد کرد، اما به هر حال مسائل را وارد فاز جدیدی خواهد کرد که در آن، ایران هم به عنوان یکی از پایه های استراتژی منطقه ای ایالات متحده در نظر گرفته خواهد شد. در نتیجه، ایالات متحده فضایی ایجاد خواهد کرد تا بتواند استراتژی مورد نظر خود را تعریف کرده و در راستای منافع و اهداف خود بر روند وقایع تاثیرگذار باشد.

موضوع دیگر این است که این مذاکرات نمی تواند ترس گسترده موجود در میان کشورهای عربی – خصوصا مصر و کشورهای کرانه جنوبی ایران (عربستان در صدر آن ها) – را برطرف کند مگر اینکه آن ها هم در مذاکرات دخالت داده شوند. چنین اقدامی باعث خواهد شد توافق نهایی در مرحله اجرا، تنها به مساله ایران محدود نشود. دور کردن این کشورها از مذاکرات – و حتی صرفا اطلاع دادن به آن ها در مورد نتایج – باعث عدم حمایت آن ها از توافق نهایی خواهد شد – البته اگر توافقی صورت پذیرد. کشورهایی که از توافق مذکور کنار گذاشته می شوند، از پذیرش آن امتناع خواهند کرد.

در صورتی که توافق کنونی میان ایران و ایالات متحده، کشورهای دیگر را در بر نگیرد توافق ناقصی خواهد بود. اما اگر کشورهایی که باید، وارد مذاکرات شوند، توافق نهایی در فاز اجرا طبق برنامه پیش خواهد رفت، شانس موفقیت را بیشتر خواهد کرد و این در نهایت به ثبات منطقه منجر خواهد شد.