علاوه برنظامی‌گری، رویارویی‌ها در منطقه موج می‌زنند، ادامه جنگ بی‌وقفه که از حدود هفت سال پیش و بعد از آنچه به «بهارعربی» ‌شناختیم، آغازشد. آتشفشان‌های منطقه همچنان فعالند و گداخته‌ بیرون می‌دهند. بحران‌ها به نظر ازهم جدا و گذرا می‌رسند، اما به شکلی پیوسته تکرارمی‌شوند. میان خود دولت‌ها یا میان دولت‌ها و تشکیلات جنبشی، همه اینها بخشی از جزر و مدی است که می‌خواهد وضعیت قدیم را تغییردهد یا مانع اجرای تغییرات جدید شود. در حقیقت خیلی عجیب نیست دولت‌هایی که تغییرات درونی را رهبری می‌کنند، مورد هجوم قرارگیرند، همانند مملکت عربی سعودی. اما تغییر کاری دشواراست چون تلاش می‌کند اندیشه‌هایی که ریشه دوانده‌اند و فرهنگ‌هایی که فراگیرشدند و ساختارهایی بزرگ را ریشه‌کن کند. همکارمان جمال الخاشقچی کشته شد -حتی اگر زنده ظاهرشود- چون هدف تیرهای جنگ رسانه‌ای قرارگرفت و کسانی که پیراهنش را بالا برده‌اند کمترین اهمیتی برایشان ندارد، هدف ریاض است.

کسی که خیال می‌کرد به زیرکشیدن یا به زاویه بردن تشکیلات جماعت‌های جنبشی خیلی آسان اتفاق می‌افتد، امروز متوجه می‌شود که این کارچقدردشوار است. چون هستند و خیلی سرسخت باقی مانده‌اند و دوباره نیروهای خود را در منطقه آرایش می‌دهند. کسانی که برای نمونه به «جنبش اخوان المسلمین» وفادارند، برخی‌شان به قطر یا ترکیه گریختند و پس ازاینکه بخشی از قدرت‌شان در مصر و کشورهای خلیج گرفته و فضا در تونس و مغرب برآنها تنگ شد، از امتدادشان در اروپا و ایالات متحده استفاده می‌کنند و باقیمانده به فعالیت زیرزمینی روی آوردند. گذشته از اخوان، بقایای مدارس فکری دیگری هم وجود دارند و تشکیلاتی که خود را به تناسب وضعیت و تغییرات بهارعربی بازسازی کردند یا مخفی شدند و رنگ عوض کردند.

جمال قربانی جنگ موجود درمنطقه است. جنگ او ادامه سریالی از جنگ‌های رسانه‌ای و سیاسی است و همه می‌خواهند آن را در راه «قضیه» خودشان خرج کنند. هدف نهایی در بحران مخفی شدن خاشقچی بهره‌برداری از آن برای تصویر دولت‌ها، اینجا دقیقا سعودی، براینکه شرورند استفاده می‌شود؛ کره شمالی جدید یا روسیه‌اند یا دیگرانی که قبل از این فهرست شده بودند. این هجوم برسعودی است چون کشوری است که بلندترین گام‌های جسورانه وعمیق در اصلاحات داخلی را برداشت و با نیروهای مخالف زیادی در سراسر منطقه روبه رواست. نمی‌توان به این بحران‌های مکرر و در حجم‌های مختلف نگاه کرد جز با این دید که اینها جنگ سیاسی و رسانه‌ای گسترده‌ای هستند.

در میان چنین تهدیداتی، آیا می‌توان نیروهای فکری و تشکیلاتی در منطقه را تا انتهای راه دشوار برجای نشاند؟ باید بدانیم که عملیات ویران سازی تفکر و تشکیلات افراطی در منطقه که طی بیش ازچهار دهه ساخته شد، کار آسانی نیست و با گذر روزها دشوارتر می‌شود.

حمله به سعودی خیلی دور از ذهن نبود چون کشور مهم منطقه است که برنامه تغییر را رهبری می‌کند، برنامه‌ای که وسعت جغرافیایی و انسانی بسیارگسترده‌ای را دربرمی‌گیرد. حوزه‌ای که از اندونزی تا کالیفرنیا را شامل می‌شود و در مفاهیم معتدل سیاسی ودینی بازنگری می‌کند و آنها را بازسازی. همه اینها نظام قدیم در منطقه اسلامی را متأثرمی‌کنند.

صفحه‌های تلویزیون‌ها با اخبار دیگری پرخواهد شد. همه حوادث و قضایا برای خدشه وارد کردن به سامان عربی جدید به کارگرفته می‌شوند. رویارویی‌های این چنینی در آینده، برای خلق تصویری کلی برای عربی یا جهانی علیه همین تفکر خواهد بود. ادعا می‌کنند پروژه اصلاحات اغراق آمیز است و چیزی نیست جز یک کار فردی براساس تصمیم فردی. یا اینکه نوسازی کافی نیست و بسیار کمتر از آن چیزی است که انتظار می‌رفت. استدلال اینها به گردنه‌های متعدد و به جای مانده از گذشته است. همچنین خلط میان کار دولت‌ها و افراد. اجازه دهید به یک حقیقت اعتراف کنیم که برون رفت از وضعیت قدیم بی هزینه نیست.

مخفی شدن خاشقچی خود قضیه‌ای است شایسته تأمل. از جانب انسانی و اخلاقی محکوم و مردود است، اگربراساس تبلیغات قطر و ترکیه کشته شده باشد- جنایتی بین‌المللی محسوب خواهد شد. اکنون سعی می‌شود این داستان در خدمت حمله به پروژه جدید سعودی گرفته شود که طی دو سال گذشته با اقبال گسترده جهانی روبه رو شد؛ به این دلیل که ایده‌‌ای روشن دارد و با گام‌هایی جسورانه همراه است. کار آغاز شده، ویران می‌کند و می‌سازد و به پیش می‌رود. انتظار می‌رود از بحران‌ها به عنوان ابزاری برای ایجاد شبهه در پروژه و متوقف ساختنش استفاده شود. سعی خواهد شد افکار عمومی جهانی به خصوص از جانب کسانی که گفته‌اند به آن ایمان دارند و برایش پیراهن چاک می‌دهند، آن‌طور که در رسانه غربی می‌بینیم در مواجهه با بحران خاشقچی. تغییرات، نبردی بزرگ است. در دو سمت می‌بینیم دو گروه صف بسته‌اند؛ کسانی که پایبند به تغییرند و اجازه نمی‌دهند در مسیرش وقفه‌ای ایجاد شود و جماعتی که هم‌قسم شده‌اند همه تلاش‌ها برای ایجاد تغییر را ناکام بگذارند، با تهدید و خدشه وارد کردن و ایجاد موج‌های مخالف.