این هفته اغلب اهالی ادبیات، بیش از هر کار دیگری به معرفی کتاب در صفحات فیسبوک خود پرداختهاند؛ اما قبل از این که به این کتابها بپردازیم، مطلبی را از محمدرضا ترکی، استاد ادبیات درباره «سهم اندک خاقانی از مقبره الشعرای تبریز» نقل میکنیم.
ترکی این هفته در صفحه فیسبوک خود نوشت: «مقبره الشعرای تبریز یک میراث هزارساله است که پیکر شماری از بزرگترین سخنوران و عالمان و عارفان این دیار را در آغوش کشیده است.بزرگانی چون قطران تبریزی و اسدی طوسی و ظهیرالدین فاریابی و مجیر بیلقانی و اثیراخسیکتی و…از همه مشهورتر و مهم تر خاقانی شروانی.
متاسفانه به دلایل مختلف از قبیل سیلاب و زلزله و بیتوجهیهای اولیای امور در سدههای مختلف تا روزگار رضاشاه به این مزارآباد تاریخی آسیبهای فراوان وارد شده و محل دقیق مزارهای بزرگان آن فراموش شده است.
مزار خاقانی تا سال ۱۳۱۰ شمسی مشخص و سنگ قبر آن که به خط کوفی نوشته شده بوده برجای بوده است. نقش سنگ قبر خاقانی را که روسها برداشتهاند گویا در مخزن کتب خطی در جوار آکادمی علوم جمهوری آذربایجان در باکو نگهداری میشود. به کمک استامپاژ مزبور میتوان صورت سنگ قبر خاقانی را بازسازی کرد.
خاقانی بیشک بزرگترین شخصیت ادبی است که در مزارآباد کوی سرخاب تبریز به خاک سپرده شده است. همواره اهل ادب به واسطه نام و مزار خاقانی به این گورستان باستانی توجه داشته اند و این مکان از قدیم به نام خاقانی شناخته میشده است.
امروزه، اما سهم خاقانی از مقبرهالشعرای تبریز تنها یک قاب عکس است که در گوشهای بر دیوار نصب شده است! آیا این قاب عکس همه آن عظمت را بازمینماید؟!
اگر مزار خاقانی به جای تبریز مثلا در جمهوری آذربایجان یا ترکیه بود آنها همین گونه رفتار میکردند؟! شاید این بیت حسب حال خاقانی و مزار او باشد:
غمخوار تو را به خاک تبریز
جز خاک تو غم نشان مبینام!»
فراخوان برای جریانشناسی دهههای ۷۰ و ۸۰
بهزاد خواجات، شاعر این هفته در فیسبوک خود از نگارش کتابی درباره جریانشناسی دهههای ۷۰ و ۸۰ به قلم خودش خبر داده است.
وی با بیان این که این کتاب «یک طرح پژوهشی دانشگاهی» است، اضافه کرده: «از آن جا که ممکن است کتابهایی از چشم من دور مانده باشد، شاعرانی که مایلاند، از طریق پیام خصوصی نام خود و کتاب خود و نیز نام انتشارات و سال چاپ کتابشان را برایم گزارش کنند. بدیهی است که سال چاپ کتاب باید در محدوده فروردین ۱۳۷۰ تا اسفند ۱۳۸۹ باشد.»
بررسی ده شب شعر تاریخی گوته در تهران
پگاه احمدی، این هفته در صفحه فیسبوک خود از انتشار کتابی با عنوان «بازخوانی ده شب» در بررسی ده شب شعر تاریخی گوته در تهران خبر داده است.
احمدی نوشته: «”بازخوانی ده شب” عنوان کتابی است از شاعر و دوست گرامی، دکتر ماندانا زندیان که چند روزی است در آلمان انتشار یافته است. این کتاب با تکیه بر دو مقوله سانسور و آزادی بیان، در خلال مقالات و نیز گفت وگوهایی با اهالی قلم، به بررسی ده شب شعر تاریخی گوته در تهران، پیشزمینهها، آثار و اثراتِ برپایی آن پرداخته است.
در این مجموعه میخوانید از :ماندانا زندیان، فرشته مولوی، جواد طالعی، نعمت آزرم، دکتر اسماعیل خویی، علیرضا بهنام، جلال سرفراز، پگاه احمدی، دکتر احمد کریمی حکاک، سیروس علی نژاد، مهشید امیرشاهی، سپیده جدیری، دکتر باقر پرهام، نیلوفر بیضایی، فرهنگ فرّهی، شبنم آذر و …
ناشر: نشر بنیاد داریوش همایون برای مطالعات مشروطه خواهی، هامبورگ، آلمان»
شش چیزی که برابری میکند با تمام دنیا
مهدی جامی، نویسنده و روزنامهنگار این هفته در صفحه فیسبوک خود به بهانه معرفی یک کتاب، از شش چیزی نوشته که برابری میکند با تمام دنیا!
مهدی جامی نوشته است: «این کتاب مستطاب جاودان خرد ابن مسکویه که مدت ها دنبالش بودم ساعتی پیش به لطف دوستی مشفق به دستام رسید (چاپ ۱۳۵۵ شاهنشاهی در مجموعه انتشارات مک گیل و به سعی بهروز ثروتیان و زیر نظر مهدی محقق و به ترجمه شوشتری از دانشوران دربار جهانگیر در هند). سخنان نغز در آن بسیار است. میفرماید: “شش چیز است که برابری میکند با تمام دنیا. یکی خوردنی گوارا یعنی طعامی خورد که به خیر و خوبی گذرد و زیانی نرسد؛ دویم صاحبی و مخدومی داشته باشد که با او مشفق و مهربان باشد؛ سیم فرزند نیکوکار که خلف و بردبار بود؛ چهارم زنی که موافق طبع و خاطرخواه دل باشد؛ پنجم سخن محکم یعنی هر چه بگوید بر سر آن بایستد و به عمل آورد؛ ششم عقل کامل و درست که در رای و تدبیر منزلی و سیاسات ملکی خطا نکند.” – یعنی نان نغز، دوستی مهربان، فرزند نیک، یار خاطرخواه، سخن سنجیده و خرد خانه و خیابان. بهتر از این؟ خدایش رحمت کناد!»
ژلوزی، یا حسادت؟
حسین جاوید، ویراستار و فعال حوزه کتاب، این هفته در صفحه فیسبوک خود درباره ترجمه کتابی از آلن روب گریه نوشته که به تازگی به فارسی ترجمه شده است.
وی با این حال به طرح جلد این کتاب نیز اشکالی وارد کرده است: «این طرح جلد کتابی است که اخیرا انتشارات خوب نیلوفر با ترجمه «منوچهر بدیعی» منتشر کرده است. در یک کلام: فاجعه!
در نظر داشته باشید که «آلن روب گری یه» از بنیادگذاران «رمان نو» و نویسندهای بهغایت آوانگارد است و آنوقت برای طرح روی جلد کتابش چند کلمه (از جمله «حسادت») را با خط نستعلیق نوشتهاند!
آخر یعنی چه؟! یعنی کسی نبوده که مشاورهای به ناشر ارائه دهد و نگذارد این اشتباه بچهگانه رخ بدهد؟ دو کتاب «شاهد» و «در تودرتو» (از همین نویسنده و مترجم و ناشر) هم کلا بدون طرح جلد (با جلد سفید) منتشر شدهاند. برای ناشری با بیش از سی سال سابقه کار درخشان این اشتباهها کمی عجیب است.»
مثنویدرمانی
و در نهایت عرفان نظرآهاری، نویسنده، در صفحه فیسبوک خود از کلاسهای جدید خود با عنوان «مثنویدرمانی» خبر داده که هر چهارشنبه در مؤسسه بهاران تهران برگزار میشود.
این نویسنده در معرفی این کلاسها نوشته است: «آدمی گاهی دردهایی دارد کهن که گویی با نام انسان زاده شدهاند، دردهایی که دوایش نه در داروخانههای شهر یافت میشود و نه در نسخههای پزشکان حاذق هم روزگار.
گاهی جراحتمان از عشق است و دردمان تنهایی و زخمی از روزگار بر جان داریم…. گاهی مرهمی میخواهیم برای قلبی که شرحه شرحه است و معجونی میخواهیم که دوایی باشد بر نخوتها و ناموسها. گاهی تشنهایم و کسی را میخواهیم که نه آب که تشنگی به ما بنوشاند.
در این روزگار رنجوری و در این عصر بیماری اما طبیبی است مشفق که درمانگاهی از عشق دارد و دواخانهای از دانایی. نام این طبیب “مولاناست” و درمانگاهش “مثنوی معنوی” و دوا را اما تو باید خود از او بستانی.»