فلسطینیان پس از اعلام سرزمین فلسطینی به عنوان «کشور فلسطین» در خیابان‌ها به جشن و سرور پرداختند..

فلسطینیان پس از اعلام سرزمین فلسطینی به عنوان «کشور فلسطین» در خیابان‌ها به جشن و سرور پرداختند..

از «نصیحتی» که جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده، در جلسه ای غیرعلنی به رهبران اسراییل داشته و اخیرا درز کرده است مشخص می شود که محمود عباس، رییس جمهور فلسطین، نمی تواند مواضع نتانیاهو را تغییر دهد. این به خاطر آن است که نخست وزیر اسراییل خود را طرف برتر مذاکرات می بیند و تصور می کند تنها کسی است که می تواند شرایط و سرنوشت گفت و گو ها را تعیین کند.

آیا این بدین معنی است که فلسطینی ها باید دست از روند کلی مذاکرات بشویند و به دنیا اعلام کنند که دیگر ناامید شده اند؟

منطقا این تصمیم قابل قبول است و از سوی آن هایی که به کل مخالف مذاکرات هستند مطرح شده، چه در میان فلسطینیان، چه در جهان عرب. این ها کسانی هستند که به شکست هرگونه دور جدید مذاکرات عادت کرده اند، حتی پیش از آغاز آن. این دقیقا همان چیزی است که نتانیاهو و تندروهای اسراییلی خواهان آن هستند. اعضای شاخه صهیونیستی اسراییل نیز این را می خواهند. صهیونیسم جنبشی ایدئولوژیک اما مشتمل بر دیدگاه های مختلف است. با این حال، گروه های مختلف صهیونیستی در کنار هم قرار می گیرند تا «برای مخالفت کردن توافق کنند»، به گونه ای که فارغ از اینکه تصمیم چه باشد، منافع حیاتی اکثریت اسراییلی ها را تامین کند.

بیایید نگاهی داشته باشیم به شباهت های تندروها در دو سو – چه تندروهای عرب فلسطینی، چه تندروهای صهیونیست اسراییلی. انتظار این است که این گروه ها با هم دشمنی شدیدی داشته باشند، اما در نهایت آن ها هستند که به هم تکیه می کنند. این نظر من بدون اعتنا به دیدگاهی است که مواضع این گروه ها را ناشی از وجود یک «توطئه» می بیند.

بیایید از بالا به قضایا نگاه کنیم و بپرسیم: آیا خیلی سخت است که رهبران و سیاستمداران فلسطینی بتوانند برای مخالفت کردن توافق کنند به گونه ای که منافع حیاتی اکثریت فلسطینی ها را تامین کند؟ آیا ۶۶ سالی که از زمان شکل گیری اسراییل گذشته زمان کافی نیست که فلسطینی ها راهی پیدا کنند تا با واقعیت کنار بیایند؟ منظور من از واقعیت، واقعیت موجود بین اسراییل و فلسطین است که به نظر نمی رسد بهتر از این ها شود – چه برای فلسطینی ها چه برای اسراییلی ها – مگر این که در رویکرد آن ها تغییری اساسی رخ دهد. آیا این خیلی سخت است؟

عکس العمل فلسطینی ها به اصل مذاکره همیشه فوری و بی درنگ بوده است. آن ها خیلی زود به مذاکرات تن داده اند، اما آیا این وضعیت در نهایت به جایی رسیده است؟ آیا نتانیاهو ذره ای کوتاه آمده است؟ خیر، به هیچ وجه ذره ای کوتاه نیامده است: اقدامات او مملو از خشونت و تهدید است و شرایطی را ایجاد کرده که در نهایت مانع هرگونه پیشرفتی در بهبود شرایط است.

نتانیاهو به گونه ای رفتار می کند که طرف فلسطینی اگر صبور باشد و به صلح و ادامه مذاکرات امیدوار بماند، چیزی از دست نداده است. اگر فلسطینی ها رویکرد صلح آمیز خود را دنبال می کردند تا به حقوق قانونی خود برسند، چه اتفاقی می افتاد؟ شهرک های اسراییلی بیشتری ساخته می شد.

آیا این اتفاق همان چیزی نیست که با وجود یا عدم وجود مذاکرات هم رخ می داد؟ با توجه به این نکته، تلاش های برای رسیدن به چیست؟ تنها ایجاد موقعیتی که توجه بین المللی را معطوف به تلاش های صلح آمیز فلسطینی ها برای بهبود اوضاع می کند.

این کار ساده نیست، اما خود موفقیت بزرگی است. به همین دلیل است که باید به توافق آشتی حماس-فتح که در ۲۳ آوریل در غزه امضا شد پایبند بود و فارغ از موضوع شکست مذاکرات با اسراییل، برای رسیدن به اولین هدف عملی آن تلاش کرد – ایجاد یک دولت تکنوکرات با دستور کاری مشخص برای بهبود شرایط فلسطین.

اکنون حماس در برابر سوالی سخت قرار گرفته است: آیا باید برای شکل گیری اینچنین دولتی تلاش کند یا در مقابل آن جبهه بگیرد؟ این یک آزمون سیاسی سخت برای حماس محسوب می شود که در اظهارنظرهای تحریک آمیز برخی گروه ها که به خواست حماس برای پایبندی به توافق آشتی – حتی اگر به نفع همه فلسطینی ها باشد – شک دارند، نمایان است.

فتح نیز با مشکلی مشابه روبرو است. گروه هایی در جنبش فتح هستند که معتقدند توافق با حماس تنها به تاخیر در حل مشکلات داخلی فلسطین منجر می شود.

در میان گروه های مرتبط با حماس و در چارچوب وسیع تر، در جبهه مقاومت، گروه هایی هستند که با کشورهای خارجی نیز ارتباط دارند و می توانند توافق آشتی را از بین ببرند. در صورتی که این گروه ها تصمیم بگیرند از نوار غزه به خاک اسراییل موشک شلیک کنند، در واقع آخرین ضربه را به این توافق وارد کرده اند و هر دو طرف باید دوباره به خانه اول برگردند؛ به عبارت دیگر، انگار هیچ یک از این اتفاقات اخیر رخ نداده و شکی نیست که این باعث خشنودی نتانیاهو در تل‌آویو خواهد شد.

آیا توطئه ای در کار است؟ خیر، تنها یک همگرایی اتفاقی بین منافع دشمنان اتفاق افتاده است.

چه زمانی آن هایی که به دنبال شرایط بهتری برای واقعیت امروز جامعه فلسطین هستند – برای آن ها که در اردوگاه های آوارگان یا جاهای دیگر زندگی می کنند – از این همگرایی اتفاقی منافع، بهره مند خواهند شد؟ آیا در برابر شدت عمل و مواضع تند نتانیاهو رسیدن به چنین شرایطی امکان پذیر است؟ تصمیم های گروه های فلسطینی چه زمان از مرحله حرف فراتر می رود و به عمل منجر خواهد شد؟

چه کری به نتانیاهو هشدار داده باشد که اسراییل دارد به کشوری آپارتایدی تبدیل می شود، چه نداده باشد – که البته خود کری این را رد کرده است – واقعیت این است که تا زمانی که خود اسراییلی ها رویکرد نتانیاهو را می خواهند، کشورشان به عنوان کشوری مطرود شناخته می شود، درست مثل شرایطی که افریقای جنوبی در دوره آپارتاید داشت. در چنین شرایطی، ایدئولوژی صهیونیستی به هیچ وجه به کار اسراییل نمی آید، خصوصا اکنون که بسیاری در غرب هم آن را کنار گذاشته اند.

فلسطینی ها هرچه بیشتر به رویکرد صلح طلبانه خود وفادار بمانند، بیشتر به دست می آورند. نتانیاهوی گستاخ و آن ها که رویکرد تندروگرایانه او را پشتیبانی می کنند، نمی توانند فلسطینی ها را ناامید کنند. آن ها مردم ما را مجبور می کنند تا سرزمینی که خود آزاد کرده ایم را بسازیم و توسعه دهیم و برای رسیدن به فردایی بهتر امیدوار باشیم.